خاقانی (غزلیات)/بوی وفا ز گلبن عالم نیافت کس

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۱۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (بوی وفا ز گلبن عالم نیافت کس)
از خاقانی
'


بوی وفا ز گلبن عالم نیافت کس تا اوست اندر او دل خرم نیافت کس منسوخ کن حدیث جهان را که در جهان هرگز دو دوست یک‌دل و همدم نیافت کس آن حال کز وفای سگی باز گفته‌اند دیری است تا ز گوهر آدم نیافت کس در ساحت زمین مطلب کیمیای انس کاندر خزانه‌ها فلک هم نیافت کس چندین مگوی مرهم و مرهم که هر که بود در خستگی فروشد و مرهم نیافت کس در چار بالش عدم آی از بساط کون کاینجا دم مراد مسلم نیافت کس چون قفل و پره آلت بند است روز و شب زان لاجرم کلید در غم نیافت کس خاقانیا ز عالم وحشت مجوی انس کانفاس عیسی از دم ارقم نیافت کس