خاقانی (غزلیات)/ما از عراق جان غم آلود می‌بریم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۲۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (ما از عراق جان غم آلود می‌بریم)
از خاقانی
'


ما از عراق جان غم آلود می‌بریم وز آتش جگر دل پردود می‌بریم در گریه‌ی وداع تذروان کبک لب طاووس‌وار پای گل‌آلود می‌بریم شب‌ها ز بس که سوزش تب‌ها همی کشیم لب‌ها کبود و آبله فرسود می‌بریم داریم درد فرقت یاران گمان مبر کاندوه بود یا غم نابود می‌بریم یاری ز دست رفته غم کار می‌خوریم مایه زیان شده هوس سود می‌بریم خونین دلی به صبر سر اندوده وز سرشک خاکین رخی چو کاه گل‌اندود می‌بریم گل درد سر برآورد و ما درد سر چو گل دیر آوریم و زحمت خود زود می‌بریم گفتی چو می‌برید ز بغداد زاد راه صد دجله خون که دیده به پالود می‌بریم