خاقانی (غزلیات)/آخر چه خون کرد این دلم کامد به ناخن خون او

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۰۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (آخر چه خون کرد این دلم کامد به ناخن خون او)
از خاقانی
'


آخر چه خون کرد این دلم کامد به ناخن خون او هم ناخنی کمتر نگشت اندوه روز افزون او دل خاک آن خون خواره شد تا آب او یک‌باره شد صیدی کزو آواره شد خاکش بهست از خون او از جور او خون شد دلم وز دست بیرون شد دلم در کار او چون شد دلم چون کار کرد افسون او کردم حسابش جو به جو در دستخون دیدم گرو جوجو شد از غم نو به نو بی‌روی گندم‌گون او پیرامن کویش به شب خصمان خاقانی طلب هرجا که گنج است ای عجب ماری است پیرامون او