خاقانی (غزلیات)/باز از کرشمه زخمهی نو در فزودهای
' | خاقانی (غزلیات) (باز از کرشمه زخمهی نو در فزودهای) از خاقانی |
' |
باز از کرشمه زخمهی نو در فزودهای درد نوم به درد کهن برفزودهای کوتاه بود بر قدت ای جان قبای ناز کامروز پارهی دگرش در فزودهای در ساز ناز بود تو را نغمههای خوش این دم قیامت است که خوشتر فزودهای آخر چه موجب است که باز از حدیث وصل کم کردهای و در سخن زر فزودهای باری اگر طویلهی عمرم گسستهای چشم مرا طویلهی گوهر فزودهای هردم هزار بار به خونم نشاندهای روزی که سوز هجران کمتر فزودهای خاقانی از پی تو سر اندازد ارچه باز بر هر غمیش صد غم دیگر فزودهای