محتشم کاشانی (غزلیات)/فضای کلبهی فقر آن قدر صفا دارد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (فضای کلبهی فقر آن قدر صفا دارد) از محتشم کاشانی |
' |
فضای کلبهی فقر آن قدر صفا دارد که پادشاه جهان رشگ بر گدا دارد بخشت زیر سر و خواب امن و کنج حضور کسی که ساخت سر سروری کجا دارد دلی که جا به دلی کرد احتیاج کجا به کاخ دلکش و ایوان دلگشا دارد ندای ترک تکبر صفیر آن مرغ است که جا بگوشهی ایوان کبریا دارد وجود ما به امید نوازش تو بس است که احتیاج به یک ذره کیمیا دارد شکفته قاصدی از ره رسید ای محرم برو ببین چه خبر از نگار ما دارد اگر حبیب توئی مشکلی ندارد عشق اگر طبیب توئی درد هم دوا دارد چو کشتیم بدو عالم ز من مجو بحلی که کشتهی تو ازین بیش خونبها دارد بسوز محتشم از آفتاب نقد و بساز که روز هجر شب وصل در قفا دارد