محتشم کاشانی (غزلیات)/زهی ز تو دل ناوک سزای من مجروح

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۷ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' محتشم کاشانی (غزلیات) (زهی ز تو دل ناوک سزای من مجروح)
از محتشم کاشانی
'


زهی ز تو دل ناوک سزای من مجروح دلت مباد به تیر دعای من مجروح عجب مدان که به تیر دعا شود دل سنگ ز شست خاطر ناوک گشای من مجروح شکست شیشه‌ی دل در کفش که می‌خواهد به شیشه ریزه آزار پای من مجروح ز خاک تربت من گل دمید و هست هنوز ز خار گلی داغهای من مجروح جراحت دل ریشم ازین قیاس کنید که هست صد دل بی‌غم برای من مجروح دلم ز سوزن الماس درد خون شد و گشت درون هم از دل الماس سای من مجروح شد از دم تو مسیحا نفس دل مرده دواپذیر و دل بی‌دوای من مجروح خدنگ هجر تو زود از کمان حادثه جست ز ما سوا نشد و ماسوای من مجروح نماند محتشم از دوستان دلی که نشد ز سوز گریه بر های‌های من مجروح