محتشم کاشانی (غزلیات)/درهم است آن بت طناز نمیدانم چیست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (درهم است آن بت طناز نمیدانم چیست) از محتشم کاشانی |
' |
درهم است آن بت طناز نمیدانم چیست ملتفت نیست به من باز نمیدانم چیست بودی بندهنواز آن مه و امروز از ناز کرده قانون دگر ساز نمیدانم چیست گوشهی چشم به من دارد و مخصوصان را میکند سوی خود آواز نمیدانم چیست صد ره افتاده نگاهش به غلط جانب من این نگاه غلط انداز نمیدانم چیست من گمان زد به گنه و آن بت بدخو کرده با حریفان جدل آغاز نمیدانم چیست راز در پرده و اهل غرض استاده خموش غرض از پوشش این راز نمیدانم چیست محتشم سر به گریبان حیل برده رقیب فکر آن شعبده پرداز نمیدانم چیست