محتشم کاشانی (غزلیات)/مالک المک شوم چون ز جنون هامون را
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (مالک المک شوم چون ز جنون هامون را) از محتشم کاشانی |
' |
مالک المک شوم چون ز جنون هامون را در روش غاشیه بردوش نهم مجنون را گر نه آیینهی روی تو برابر باشد آه من تیره کند آینهی گردون را گر تصرف نکند عشوهی خوبان در دل چه اثر عارض گلگون و قد موزون را محمل لیلی از آن واسطه بستند بلند که به آن دست تصرف نرسد مجنون را نیست چون حسن تو بر تختهی هستی رقمی این چه حسن است بنازم قلم بیچون را آن چنان تشنهی وصلم که کسی باشد اگر تشنهی آب به یکدم بکشد جیحون را محتشم پای به سختی مکش از وادی عشق گل این مرحله گیر آبلهی پر خون را