محتشم کاشانی (غزلیات)/درهمی گرم غضب کرده نگاه که تو را
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (درهمی گرم غضب کرده نگاه که تو را) از محتشم کاشانی |
' |
درهمی گرم غضب کرده نگاه که تو را شعلهای آتشی افروخته آه که تو را در پیت رخش که گرمست که غرق عرقی عصمت افکنده در آتش به گناه که تو را میرسی مظطرب از گر درهای یوسف حسن دهشت آورده دوان از لب چاه که تو را مینماید که به قلبی زدهای یک تنه وای در میان داشته آشوب سپاه که تو را تیره رنگست رخت یارب از الایش طبع کرده آئینهی خود رنگ سیاه که تو را کز پناهت نشدی پاس خدا ای غافل کوشش هرزه کشیدی به پناه که تو را گر نه در محتشم آتش زده بیراهی تو شده آه که بلند و زده راه که تو را