بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در پایان دوره دوازدهم دانشکده ستاد نیروهای مسلح ۲۹ شهریور ماه ۱۳۵۲
سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | تصمیمهای مجلس |
بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در پایان دوره دوازدهم دانشکده ستاد نیروهای مسلح ۲۹ شهریور ماه ۱۳۵۲
طی دوره پنجم مدیریت و امنیت ملی و دوره دوازدهم دانشکده ستاد نیروهای مسلح را به فارغالتحصیلان آن تبریک میگویم. اگر ملاحظه بکنیم از سال گذشته که در این جشن شرکت کردیم تا امسال وقایع و اتفاقات دنیا صلابت رأی و تصمیم ما را تأیید نمودهاند باید گفت علت آن این است که متأسفانه سازمانهایی که برای حفظ صلح و رفع اختلافات در دنیا ایجاد شدهاند قادر به انجام کاری نیستند و رفع اختلافات احیاناً یا بر اساس تفاهم دوجانبه پیدا میشود و یا چند جانبه. با این حال در این مدت دو حادثه مثبت بینالمللی روی داده که یکی از آنها موقوف شدن جنگ در ویتنام و هندوچین و شرکت ایران در کمیسیون چهار جانبه نظارت بر آتش بس است و دیگری ایجاد تفاهم بین همسایه ما پاکستان با هندوستان است که البته برای ما جای بسی خوشوقتی است. ولی غیر از این دو حادثه، وقایع دیگری که اتفاق میافتند متأسفانه ایران را وادار میکند که بیش از پیش در عزم و اراده خود ثابت قدم باشد تا از منافع خود ولو به تنهایی و تا آخرین نفس، اگر لازم شد در یک جنگ میهنی دفاع بکند. وظیفه ملی ما به همان اندازه که کشور ترقی و پیشرفت میکند این است که وسایل این دفاع را روز بروز مؤثرتر بکنیم و موقعی مؤثر میشود که از یک طرف عموم افراد در جنگ احتمالی میهنی شرکت کنند، از طرف دیگر نیروهای مسلح ما به بالاترین سلاح علمی که یکی از نمونههای آن همین دانشگاه است و با اسلحه قتّاله نظامی مجهز شوند. ما ضمن آماده کردن خود برای دفاع در راه صلح نیز میکوشیم. حتی نمایندگان ما در سازمان ملل اقدامات مؤثری برای یافتن راه حلهای احتمالی برای رسیدن به یک تفاهم در امر خلع سلاح عمومی و کنترل شده به عمل میآورند. منتها اگر روزی ما به خلع سلاح کنترل شده برسیم البته لازمه آن این است که همه ملل دنیا قبول بکنند که از بین بردن سلاحها در واقع باید توأم با از بین بردن فکر توسل به زور هم باشد، زیرا ممکن است سلاحهای قتّاله کنار گذاشته بشود، ولی عدهای روی جاه طلبی یا ستیزه جویی و عدهای دیگر صرفاً بر اثر گرسنگی با سلاحهای اعصار اولیه یعنی سنگ و چوب و نظایر آن موجب بر هم زدن نظم دنیا بشوند و این خطر نیز وجود دارد که اگر فاصله ممالک غنی و فقیر همینطور ادامه داشته باشد و روز بروز بیشتر بشود، روزی دنیا منفجر بشود. متأسفانه در یکی دو سال اخیر میبینیم که سیر صعودی قیمت مواد ساخته شده و بعضی اوقات مواد اولیه بطور سرسام آوری بالا میرود. ما خاطرمان هست که چند سال پیش گندم را تنی ۶۵ دلار میخریدیم. امسال قیمت گندم به تنی ۲۵۰ دلار رسیده است. همینطور قیمت قند و شکر که حدود ۳۰۰ درصد بیشتر نباشد کمتر نیست. اما قیمت سیمان، سیمان متاعی است که ارزان به فروش نمیرسد. همینطور پنبه و نفت که ارزش آنها روز بروز بیشتر میشود. غیر از اینها دست روی هر قلمی که بگذاریم همین نتیجه را میدهد. میشود گفت در یک چنین وضعی دفاع مملکت در مقابل تحمیل تورم سایرین باید این باشد که متاع و اشیاء فوق را نخرد. البته در بعضی از اقلام کالاها این کار امکان دارد و در بعضی امکان ندارد. کشوری مانند ایران که در حال ترقی است چطور میتواند از کالاهای بنیانی و کالاهایی که برای ساختمان این کشور لازم است صرفنظر بکند؟ ما از آهن چطور میتوانیم صرفنظر بکنیم؟ تا موقعی که تمام احتیاجات خودمان را از داخل نتوانیم تأمین بکنیم چطور میتوانیم کارخانجات صنعتی را از خارج وارد نکنیم؟ چطور میتوانیم وسایل و یدکی آنها را وارد نکنیم؟ کشورهای پیشرفته دنیا اگر روی این موضوعها فکری نکنند خطرات بزرگی متوجه جامعه فعلی جهان میشود. یعنی اگر وضع نامطمئن مالی و پولی دنیا ادامه پیدا بکند ممکن است عکسالعملهایی ببار بیاورد که پیش بینی آن بسیار مشکل است. به هر صورت عکسالعملهای خطرناکی بوجود خواهد آمد. از لحاظ ملی کاری که ما باید بکنیم این است که هر چه زودتر کشور را تا جایی که میشود از این مواد اولیه حیاتی بینیاز بکنیم، هم از لحاظ صنعتی و هم از لحاظ کشاورزی، این کار چند سال طول خواهد کشید و در این بین ما متأسفانه باید تورمهای اقتصاد ناسالم دیگران را تحمل کنیم. البته ما هم حربهای داریم که در مقابل آنها میتوانیم از خودمان دفاع کنیم و آن حفظ قدرت خرید متاعی است که ما داریم و سایرین به آن محتاج هستند. این کار ما یک کار کاملاً عادلانه و از روی حق است. ما فقط از خودمان دفاع میکنیم، در صورتی که تورم تحمیلی بر ما و سایرین از روی حق و منطق نیست. به همین جهت این تورم تحمیلی جریان خطرناکی است که عاقبت آن برای دنیا معلوم نیست. شاید کشوری که از همه کمتر ضرر ببرد باز ایران باشد. به همین جهت همانطور که گفتم ما خودمان را از لحاظ صنعتی باید بی نیاز بکنیم. ما در آینده یکی از ممالک بالنسبه مهم تهیه کننده فولاد خواهیم شد. ما باید بتوانیم وسایل یدکی اغلب کارخانجات و حتی نظیر آنها را بسازیم و باید در مهارت فنی کارگران مان بکوشیم.
البته پوشیده نیست که در صنایع نظامی نیز آن قدمهایی را که باید برداریم برداشتهایم و شاید افسران این دانشکده از اصول کلی صنایع نظامی ما مطلع باشند. در قسمت کشاورزی که مربوط به زندگی و حیات و سلامت ملت است ما باید جبران گذشته را بکنیم. در گذشته روی حرص و ولعی که در صنعتی شدن داشتیم گاهی اوقات کشاورزی را فدای کارهای صنعتی چشم گیر کرده بودیم مثلاً اگر درختی بکارید گاه بعد از پنج سال از آن بهره برداری میکنید، ولی بعضی اوقات هم ممکن است بعد از ۱۰ سال یا ۱۵ سال به ثمر برسد. اما در قسمتهای صنعتی بعد از دو سال یا سه سال با حفظ رشد صنعتی به نتیجه میرسید. لیکن از این پس با بالا بردن رشد صنعتی به نتیجه میرسید. لیکن از این پس با بالا بردن رشد صنعتی خود نه تنها توجه بیشتری به سطح کشاورزی خواهیم کرد تا احتیاجات غذایی و خوراکی کشور تأمین بشود، بلکه در بعضی رشتهها حتی صادر کننده مواد کشاورزی خواهیم شد و این کار به خاطر سبک کردن بار دنیا است. خطر مهلک گرسنگی را نباید خطر کوچکی پنداشت. ما چند سال قبل راجع به خطر بیسوادی صحبت کردیم. ولی خطر گرسنگی امروز شاید کمتر از خطر بیسوادی نباشد. درست است که بهترین طریق از بین بردن خطرات مختلف چه گرسنگی، چه بیماری و چه چیزهای دیگر سلاح سواد و دانش است، با این حال تا موقعی که بلای بیسوادی از دنیا رخت بربندد که متأسفانه تا این لحظه نتایج آن منفی است (چون هر سال بر تعداد بیسوادان دنیا اضافه میشود) نه در کشور ما بلکه بطور کلی در دنیا باید مبارزه برای تهیه مواد خوراکی با کمال جدیت دنبال شود. برای اینکه تا موقعی که بیسوادی وجود داشته باشد، یعنی عدم تشخیص بیماری هم باشد، یعنی فکر ناسالم در بدن ناسالم باشد. و با این وضع طبعاً گرسنگی هم خواهد بود. اینها تمام خطراتی است که نه فقط صلح دنیا را به خطر میاندازد، بلکه تمدن و بشریت را نیز درد مخاطره قرار میدهد. ما در مقابل تمام این خطرات باید مجهز بشویم و این همان کاری است که میکنیم و به خواست خدا پیشرفتهای ایران شاید غیر قابل مقایسه با پیشرفتهای دیگران باشد و باز به خواست خدا شاید این پیشرفتها را در آینده باز هم بیشتر ادامه بدهیم. در پایان برای فارغالتحصیلان این دوره توفیق خدمت باز هم بیشتر به ارتش شاهنشاهی و به کشور شاهنشاهی ایران را آرزو دارم.