بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در دانشگاه صنعتی آریامهر ۱۱ آبان ماه ۱۳۴۹
سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | تصمیمهای مجلس |
بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در دانشگاه صنعتی آریامهر ۱۱ آبان ماه ۱۳۴۹
ریاست افتخاری داشتن همیشه آسان نیست، مثل موقعیت فعلی که یک مرتبه تقاضا میشود برای عده زیادی صحبت بشود. با این حال صحبت را با کمال میل و با اشتیاق تمام شروع میکنم و آن را با گفتن تبریک به اولین گروه فارغالتحصیلان این مؤسسه و اظهار امیدواری و اطمینان به اینکه دنباله کار و زحماتی را که امروز نتیجه آن را میبینید، در آتیه با همان عزم و با امکانات بیشتر و نتایج زیادتر و درخشانتری خواهیم گرفت، آغاز میکنم. موقعی که به فکر تأسیس این مؤسسه افتادیم دورنمای ایران جدید، ایران مترقی و ایران صنعتی را در نظر داشتیم. خطوط کلی و اصلی آن را هم طرحریزی کرده بودیم، حتی میتوانستیم تا حدودی آن را مجسم کنیم، ولی پوشیده نماند که خصوصیات این کشور طوری است که پیشبینیهایی که میشود و امکانات کار و توسعه و اقدامات خلاقانهای که امکان انجام آن هست، همیشه فزونتر و بیشتر از چیزی است که در بدو امر به نظر میرسد.
این امر در درجه اول استعداد مردم کشور ما را میرساند و در درجه دوم استعداد طبیعی این مملکت را. با یک نظر اجمالی ببینیم که از روز تأسیس این دانشگاه تا به حال چه کارهایی انجام گرفتهاست. من درباره افتخارات سیاسی و پیشرفت روشی که ما به آن سیاست مستقل ملی ایران میگوییم صحبتی نمیکنم، زیرا احتیاج به بحث طولانی دارد. به این جهت فقط اشاره مختصری به قسمتهای فنی و پیشرفتهایی که در این زمینه به دست آمدهاست، کافی است.
امروز به جزئیات رموزی که در موفقیتهای ایران در زمینه استیفای حقوق این کشور از منابع طبیعیاش مؤثر بوده، به خصوص درمورد صنعت نفت در اینجا اشارهای نمیکنم. قطعاً یک روز این جزئیات توسط اشخاصی که وارد بودند و در متن کار قرار داشتند، منتشر خواهد شد. ولی بیان این نکته لازم به نظر میرسد که استیفای حقوق ایران از نفت سیاست دائمی ما است. شاید شنبه هفته آینده مذاکرات قاطع و در واقع مذاکرات سرنوشت شروع خواهد شد و باز یک بار دیگر بیش از همیشه در راه استیفای حقوق حقه ملی و بینالمللی تلاش خواهیم کرد. ایران سالها است که در صنعت نفت و در روابط خود با شرکای خارجیاش پیشقدم و پیشاهنگ بوده و جلوتر از سایرین قرار داشته و امیدوارم که از این پس نیز این موقعیت را همیشه حفظ بکنیم.
در خلال این احوال، یک قسمت از ثروت طبیعی کشور که پنجاه سال تمام به شکل گاز آتش زده میشد و به هدر میرفت، و قطعاً دل هر ایرانی که این منظره را میدیدید از تماشای آن میسوخت، این را ما مهار کردیم و به یک وسیله نیروبخش و تولیدی داخلی تبدیل نمودیم که هم کمک بزرگی به صنایع در حال پیشرفت ایران خواهد کرد و هم انرژی آن شاید ارزانترین انرژی باشد که امروزه تولید میشود و در اختیار بشر قرار دارد.
در قسمت اشباع هوا از اجسام مضره با استعمال این ماده، آسمانهای شهرهای ما تمیز میشود، تنفس مردم کشور در شهرها به مراتب با اصول بهداشت بیشتر مطابقت خواهد داشت، به علاوه فوائد دیگری نیز این کار خواهد داشت که از ذکر آنها خودداری میکنم. این مادهای که میسوخت و به هدر میرفت، اکنون یکی از ارقام مهم صادراتی ما شدهاست، به طوری که هم وجوه قابل توجهی از این راه تأمین میشود و هم خرج پروژههای بسیار عظیمی را که در دست ساختمان است فراهم میسازد. امروز از زبان خیلی از فارغالتحصیلها یا در گزارش رئیس دانشگاه شنیدم که از همین حالا در کارخانه ذوبآهن استخدام شدهاند. همین طور خیلیها هم در خطوط سراسری مشغول کار گردیدهاند. ما با صدور گاز، ساختمان یک چنین کارخانهای را در نزدیکی اصفهان شروع کردیم که انشاءالله سال آینده ساختمان آن تمام میشود و شروع به بهرهبرداری از آن خواهیم کرد.
همچنین با ایجاد کارخانجات ماشینسازی و چیزهای دیگر که هر کدام بستگی به پیشرفت اقتصادی یا سیاست مستقل ملی ما و حتی تأمین وسایل دفاعی و حراست از مرزهای مملکت دارد، قدمهای بلندی برداشتهایم.
همچنین است سدهای متعددی که هر کدام مولد مقدار معتنابهی برق هستند و مؤسسات دیگری که هر کدام از آنها به افرادی تحصیلکرده از قبیل شما کمال احتیاج را دارند. کما اینکه امروز در گزارش دیدیم که نه فقط شما به آسانی در این سازمانها جذب شدهاید، بلکه با کارهایی که ما شروع کردهایم و در آینده دنبال خواهیم کرد، دهها برابر تعداد شما را جذب خواهد کرد و برای هر کسی که در این کشور بخواهد کار بکند، امکان پیداکردن کار شرافتمندانه وجود دارد، کاری که اجازه زندگی بالنسبه آبرومندی را در این مملکت میدهد. کما اینکه با مقایسه با بعضی نقاط دیگر، نقاطی که من آنها را بین ممالک در حال پیشرفت انتخاب نمیکنم، بلکه نقاط پیشرفتهای در اروپا مثل آلمان فدرال، مثل سویس، حتی فرانسه را انتخاب میکنم که با در نظر گرفتن هزینه زندگی و هزینههای دیگر، شما میتوانید زندگی خودتان را با آنها مقایسه بکنید. احتیاج مملکت به رشتههای فنی روزبهروز زیادتر میشود.
امیدوارم این دانشگاه هر چه زودتر به مراکز اصلی خود که در اصفهان است منتقل بشود. دانشگاهی در آنجا تأسیس خواهیم کرد که هم از لحاظ ساختمان و هم از لحاظ کادر تعلیماتی بتواند با بالاترین مؤسسات بینالمللی رقابت بکند و شهرت آن نیز به همان تناسب عالمگیر بشود. در هر دانشگاه ما به قسمتهای فنی توجه بیشتری میکنیم، زیرا این توجه مورد لزوم مملکت و آینده کشور است. پیشرفت کار ما نیز بر اصول علمی و ترقیاتی که امروز در دنیا متداول است، استوار خواهدبود. ما باید مجهز به آخرین سیستمهای تعلیماتی و آخرین اطلاعات علمی باشیم. برای تصدی کارهای مختلف در درجه اول از ایرانی، و اگر ایرانیانی به آن پایه از تخصص نداشته باشیم به طور موقت از وجود خارجی استفاده میکنیم، تا اینکه آن ایرانی همطراز خارجی و حتی بالاتر از او بشود. متدهای علمی به هر طریقی که باشد تأمین خواهدشد، منتها سفارش من، هم به استادان و هم به دانشجویان این است که به خصوص در رشتههای فنی حتماً یک زبان خارجی را خوب بدانند. برای اینکه کتابهایی که به زبان فارسی نوشته میشود متأسفانه هنوز قابل رقابت با کتابهایی که در قسمتهای فنی به زبانهای خارجی نوشته میشود، نیست. به هر صورت دانستن یک زبان خارجی در قسمت فنی، نه فقط برای شما لازم است، بلکه امری واجب و حیاتی است و به درد هر کسی در زندگی میخورد که یک زبان رایج بینالمللی را مثل زبان مادری خود بداند.
زیاد وارد مبحث انقلاب آموزشی نمیشوم، زیرا از رئوس آن اطلاع دارید و میدانید که بر اثر همین فلسفه است که امروز نام ایران در همه جا با احترام برده میشود. علت آن این است که در هر کاری ما سعی میکنیم همیشه چند قدم از حوادث پیشتر باشیم، و نه فقط همگام حوادث قدم برنداریم، بلکه همیشه از آن جلوتر باشیم. اگر این کار را ادامه بدهیم میتوانیم سر فرصت به آن چیزی که به نفع کشور و به نفع همه افراد این مملکت است، دست یابیم. کشورهایی هستند که این کارها را در نظر نگرفتند و دچار انقلاب آموزشی معکوس شدند. یعنی به جای اینکه از بالا با طیب خاطر این امکانات در اختیار کسانی که طالب کسب علم و دانش هستند گذاشته بشود، اینقدر معطل و تعلل کردند و کندی و سستی به خرج دادند که ماده از پایین منفجر شد و تقاضاها از حد طبیعی گذشت. بعضیها تسلیم شدند، بعضیها نشدند، آنهایی که تسلیم حوادث شدند، به زیان پیشرفت علم و تحصیل تمام شد. آنهایی که تسلیم نشدند، وارد کشمکشهایی گشتند که متأسفانه وقت مملکت و جامعه و وقت کسانی که تحصیل میکردند، تلف شد. ولی عکسالعمل آن کار هم البته پدیدار شد، زیرا هر کاری که از حد عادی خارج شود، بالاخره به مسیر عادی خود برمیگردد.
امیدوارم در کشور ما، از طرف اولیا و مسئولان امر این قدر دوربینی، این قدر روشنفکری، این قدر موقعشناسی، این قدر روانشناسی وجود داشته باشد، که هر حرف حقی ولو زده نشده و حتی اشارهای هم به آن نشده باشد، آن حق را دو دستی بدهند. وقتی چنین محیطی پیدا شد، مسلماً کسانی که دنبال حق و حقیقت و روشنایی میگردند، قطعاً به حدود عقل و منطق قانع میشوند و آن را از صمیم قلب قبول میکنند.
خوشبختانه این چیزی است که ما بعد از انقلاب آموزشی در ایران دیدیم. سر و صدای جوانها طبیعی است. اگر سر و صدا نباشد، غیر طبیعی است. بعضی سنها مقتضیاتی دارند. هر جوانی که پر حرارت و پر خون نباشد، خدای نخواسته مزاجش قوی نیست و رخوتی دارد. شاید به ویتامینهایی نیاز داشته باشد، اما آن حرارت و آن شور و شوق را اگر ما بتوانیم در مسیر نتیجهگیری مثبت هدایت بکنیم، هنر به خرج دادهایم و در حقیقت ابتکار و عقل به خرج دادهایم. سر و صدا باید باشد، منتها بعد از انقلاب آموزشی سر و صداهایی که ما میشنویم احیاناً راجع به بلیط اتوبوس و نظایر آن است. این سر و صداها آنقدر ناچیز است که اصلاً من یادم نیست که کسی بیاید به من چیز مهمی را یادآور بکند. برای اینکه معلمین ما توانستهاند در آن گفت و شنود و تماسی که گفتیم بین استاد و دانشجو برقرار شود تا بفهمند که احتیاجات آنها چیست، شرکت نمایند. اگر لابراتوار کم است، باید درحدود امکانات آن را درست بکنند. حتی اگر احیاناً بعضی از شاگردان گفته باشند استاد ما که این درس را به ما میدهد خودش در آن تبحر کافی ندارد و استاد کاملی نیست و شب که به خانه رفته مطالعه کافی نکرده و ما بهره کافی از او نمیگیریم، ما این حرف را قبول میکنیم، زیرا اساسی و صحیح است، ولی اگر این طور که شنیدم مثل بعضی از کشورهای دیگر باشد که عدهای فکر میکنند انقلاب آموزشی این است که دانشجو بگوید اولاً آن درسی که من میخواهم باید به من بدهید، بعد هم در آخر سال دیگر امتحان لازم نیست، زیرا دنیای آینده میرود به این سمت که هر کسی دلش خواست درس میخواند و هر کس نخواست درس نمیخواند! البته چنین چیزی غیر ممکن است، زیرا آن کسی که درس نمیخواند، مسلماً انگل اجتماع خواهد بود، پارازیت خواهد بود، کما اینکه الان این قبیل اشخاص در دنیا با کمال وقاحت و پررویی گدایی میکنند، دستشان را به سوی این و آن دراز میکنند و آن وقت اسم این افراد را میگذارند آزاده و افراد خوش قلب و حال آنکه معلوم نیست آنها چه چیز را دوست دارند و چه چیز را دوست ندارند و به چه چیز پایبند هستند. این وضع برای هیچ تمدنی قابل قبول نیست. شاید در کشورهای خیلی ماشینی قابل تحمل باشد که یک عده انگل و پارازیت پیدا بشوند و عکس گل و بلبل و این قبیل چیزها را بکشند و با آن دلخوش باشند و با آن زندگی بکنند، ولی در ایرانی که امروز ما خلق میکنیم هر کسی باید کار بکند و با نیروی همه شما و ۲۸میلیون ایرانی دیگر که در خارج از این مکان زندگی میکنند، کشور ما باید ساخته بشود. مگر قدرت من چقدر است؟ مقداری قدرت فکری به اضافه دو تا دست. این نیرو هر قدر باشد بالاخره حدی دارد. قدرت هیأت حاکمه شما هم به همین تناسب است، ولی قدرت ملی وقتی به وجود میآید که تمام اهالی مملکت، چه مرد و چه زن، همه با هم برای یک هدف کار بکنند و صنعت و کشاورزی و همه چیز را به وجود بیاورند.
در رشتههای مختلف تجسس بکنند، تفحص بکنند، به آتیه به این نظر نگاه بکنند که فردای بهتری از امروز بسازد، ما همه رفتنی هستیم، منتها عدهای زودتر، عدهای دیرتر. این نسلی که امروز فارغالتحصیل شد، دهسال یا پانزده سال دیگر زمامدار این مملکت خواهد بود. اینها که امروز وارد کار شدهاند و مسئولیتی دارند خوب میفهمند که من چه میگویم. انسان وقتی که سر کار رفت و مسئول شد، از افراد زیردست خود هم مسئولیت خواهد خواست و این سیکلی است که خودبهخود کارها را درست میکند. الان ممکن است شاگرد فلان دبیرستان هنوز معنی این حرف را نفهمد، ولی فردا که فارغالتحصیل شد، یا فردا که خواست در کنکور شرکت کند اگر موفق نشد، آن وقت معلوم میشود که درس خواندن چه ارزشی داشته. اگر هم با شانس یا با چیزهای دیگر موفق شد و از کنکور گذشت اما درس دانشگاه را نفهمید، آن وقت تازه تأسف خواهد خورد که در دوره دبیرستان چرا کار نکرده است. این را هم ما باید قبول بکنیم که شاید به اندازه کافی استاد خوب در اختیار آنها نگذاشتهایم.
به هر صورت ایران آینده، ایران خلاقیت است. ایرانی است که بر اساس زحمت و کوشش بنا نهاده خواهد شد، ایرانی است که از حالا شالوده آن بر اساس عدالت اجتماعی قرار گرفته است. شما قوانین این کشور را، نه فقط قوانینی که روی کاغذ هستند، بلکه قوانینی را که پیاده شدهاند با قوانین سایر نقاط دنیا مقایسه کنید. با هر جایی که میخواهید آنها را مقایسه کنید. افرادی که به این کشور میآیند و از اینجا بازدید میکنند و میروند، نه از وزارت دارایی ما آخر ماه حقوق میگیرند، نه احتیاجی به تملق گفتن دارند، و نه موقعی که به کشورشان برگشتند آنها را به خاطر گفتن این حرفها تشویق خواهند کرد، ولی اگر به سخنان آنها گوش بکنید، خواهید دید که درباره وضع اجتماعی شما، وضع مقررات و قوانین شما چه قضاوت جالب و ستایشآمیزی کردهاند.
ممکن است عدهای فکر بکنند که ما تند رفتهایم، ولی بهتر است ما تند برویم تا آهسته حرکت کنیم. در جلو رفتن و تند رفتن، هیچ وقت خطر عقبماندگی که به زحمت قابل جبران است پیش نمیآید. در صورتی که در این چند سالی که عقب ماندیم دیدیم چقدر مشکل بود که خود را به قافله تندرو تمدن جهان برسانیم. برای بنای ایران مترقی از لحاظ قوانین، مترقی از لحاظ اجرای قوانین، مترقی از لحاظ کشاورزی، مترقی از لحاظ صنعت و جهات دیگر، ما روزبهروز بیشتر به این قبیل مؤسسات احتیاج داریم. این مؤسسات را در هر جایی که امکان آن باشد توسعه خواهیم داد. من از کسانی که در این راه زحمت میکشند، قدردانی میکنم. هر استاد و دانشیار و مربی و دستیار و هر کسی که در دستگاه آموزشی ایران زحمت میکشد قابل تقدیر است، زیرا دین و سهم خود را به جامعه ادا میکند و آن سهم کسانی هستند که زیر دست او تربیت میشوند. کسانی که در این رشتهها درس میخوانند مسلماً مورد احتیاج و مورد احترام ما هستند. اینها به نوبه خود هنگامی که شاغل کارهای پرمسئولیتی شدند این افتخار را احساس خواهند کرد که چطور هر فرد در هر کاری که باشد میتواند در سرنوشت مملکتش مؤثر واقع شود.
باشد که این دانشگاه تا موقعی که در این نقطه هست روزبهروز توسعه یابد و باشد که این دانشگاه در مقر اصلی خود، پابهپای بزرگترین مراکز علمی دنیا با افتخار هر چه تمامتر و با پر ثمرترین نتایج، ایران را آباد و دلهای همه را شاد کند.