انقلاب مشروطه - یک پارچگی کشور ایران از سوی رضا خان سردار سپه وزیرجنگ
نخست وزیر سید ضیاءالدین طباطبایی
کشور ایران در خطر این بود که ارتش سرخ ایران از شمال ایران به سوی تهران یورش برد و بلشویک ها قدرت را در ایران به دست گیرند و از ایران جمهوری سوسیالیستی شوروی ایران بسازند. نخستین هدف سیدضیاءالدین طباطبایی این بود که این خطر را از میان بردارد. دومین خطر این بود که کشور ایران تجزیه شود و به بخش ها و کشورهای کوچک تر تقسیم شود. در شمال ایران میرزا کوچک خان جنگلی جمهوری سوسیالیستی ایران را با پشتیبانی ارتش سرخ شوروی و با الگوی شوروی برپاکرده بود. در غرب ایران و ارومیه اسماعیل خان آقا سیمقو برای خود کشور خودمختار بنا کرد و در جنوب ایران شیخ خزعل با دولت انگلیس بده بستان کرده بود و خودمختاری عربستان را برپا سازد. در چنین زمانی که استقلال و یک پارچگی ایران در خطر بود، احمد شاه تلگرامی به والی های استان های مختلف ایران فرستاد که در آن نخست وزیر نوین را سید ضیا طباطبایی را شناساند. همه والیان به جز دو تن از آنان نخستوزیری سید ضیا را تهنیت گفتند و آمادگی خود را برای همکاری با وی اعلام داشتند، به جز احمد قوامالسلطنه والی خراسان و محمد مصدقالسلطنه والی فارس. با نخست وزیری سید ضیا برای نخستین بار نخستوزیری از میان مردم ایران برگزیده شد و نه از میان خانواده قاجار. احمد قوام نامه ای در پاسخ تلگرام احمد شاه به سید ضیا نوشت که "آقای سیدضیاءالدین - سردبیر روزنامه رعد - من شما را به عنوان نخستوزیر نمی پذیرم" برای احمد قوامالسلطنه یک توهین شخصی بود که مردی از میان مردم ایران شنل وزارت را بر تن داشته باشد، زیرا که این شنل تنها برای خانواده مغول قاجار بود.
محمد مصدق نیز نامه ای به احمد شاه نوشت که "...این تلگراف اگر در فارس انتشار یابد اسباب بسی انقلاب و اغتشاش خواهد شد و اصلاح آن خیلی مشکل خواهد بود ..."
سید ضیا با دریافت پاسخ احمد قوام به کلنل محمد تقی خان پسیان فرمانده ژاندارمری خراسان دستور داد که احمد قوام را برای خیانت به کشور دستگیر کند. سید ضیا سخنرانی در روز ۸ اسفند ماه ۱۲۹۹ کرد و گفتشک "...چند صد اشراف و اعیان که زمام مهام امور مملکت را به ارث در دست گرفته بودند مانند زالو خون ملت را مکیده، ضجه وی را بلند میساختند و حیات سیاسی و اجتماعی وطن ما را به درجهای فاسد و تباه نمودند که حتی وطن پرست ترین عناصر، معتقدترین اشخاص به زنده بودن روح ملک و ملت امید خود را از دست داده کشور ما ایران را در میان خاک و خاکستر سرنگون می دیدند..."[۱]
سید ضیا در هفته های آینده، با همکاری نیروی قزاق و ژاندارم ۸۰ تن از قاجاریان و سیاستمداران آنان را دستگیر و زندانی کرد و از آنان خواست که چهار میلیون تومانی که آنها به اداره مالیات بدهکار بودند را باید بپردازند.
سید ضیا نخستنی مردی بود که مجرمینی که کشور ایران را به آن روز بیچارگی و ورشکستگی و از هم پاشیدگی انداخته بودند را نام برد. تنها یک تن از قاجاریان مالیاتش را پرداخت و آن حسین علی قراگوزلو بزرگترین زمیندار کرمانشاه و همدان بود که مالیات خود را که بیش از ۲۵،۰۰۰ تومان می شد پرداخت کرد و از زندان بیرون آمد. دیگران دست به دامان احمد شاه شدند و احمد شاه را به برکنار کردن سید ضیا برانگیختند. در 2 خرداد ماه 1300 خورشیدی احمد شا، رضا خان را نزد سیدضیا فرستاد و از وی درخواست کرد که کنارهگیری کند و سیدضیا آن را پذیرفت. روز پسین 3 خرداد ماه قاجاریان دستگیر شده همگی شادمان و خندان از زندان بدون پرداختن مالیات بیرون آمدند و به خانه های خود رفتند. پس از آن احمد شاه، احمد قوامالسلطنه را به نخستوزیری برگزید. [۲]