مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ بهمن ۱۲۸۵ نشست ۳۵
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری نخست | تصمیمهای مجلس | قانون اساسی مشروطه |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نخست |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۵ بهمن ۱۲۸۵ نشست ۳۵
مذاکرات دارالشورای ملی روز شنبه ۱۱ ذی حجه ۱۳۲۴
صورت مذاکرات روز ۵ شنبه گذشته قرائت شد.
سعدالدوله – چند صورت تلگرافی از اطراف رسیده است بدهید قرائت شود.
رئیس- چند فقره اعتبارنامه هم هست که قرائت نشده اینها خوانده بشود که مجلس آن اشخاص را بشناسد.
صورت تلگرافی از رشت از طرف تجار آنجا بعنوان حاج امین الضرب قرائت شد که آقا محمد وکیل التجار از جانب تجار آنجا باکثریت آراء منتخب شده است.
بعد صورت انتخاب رشت که حکومت تفصیل آنرا نوشته بود قرائت شد که قرعه باسم چند نفر درآمد ولی اکثریت آراء بجانب وکیل التجار شد و امشب هم که باز مجلس انتخاب بود دوباره اکثریت آراء باسم آقا محمد وکیل التجار بیرون آمد.
آقا میرزا سید محمد مجتهد- ما باید تحقیق کرد بجهت اینکه تلگراف از علماء وغیر هم خیلی برخلاف این شده است.
سعدالدوله – دلیل این اختلاف این است که درآنوقت انتخاب اهالی محالات رشت حاضر نبودند و رأی ندادند فقط اهالی رشت در این انتخاب دخالت داشتند حال که همه حاضر شده میگویند اگر ما هم حق انتخاب داریم چون در آن انتخاب حاضر نبودیم او را بوکالت قبول نداریم در اینصورت بایست بحاکمی که میرود دستورالعمل صحیح داد که در عمل انتخاب بر وجه صحت رسیدگی کرده که بعدها هم تولید اشکالی نشود.
وکیل التجار – آنهاییکه تلگراف کردند که ما نمیخواهیم پس از رأی دادن چه حقی در نکول دارند.
سعدالدوله – این را هم وکیل التجار راست میگوید.
رئیس- مقصود این است که آنها هم رأی دادند و ورق انداختند لیکن اکثریت آراء باسم ایشان درآمد.
سعدالدوله – بهتر همان است که رجوع بتحقیق شود.
آقا میرزا سید محمد – بلی باید تحقیق بشود.
رئیس- این نمیشود اگر بموجب نظامنامه انتخاب شده است باید برقرارباشد و انتخاب عیبی ندارد هر روز یکنفر بگوید من انتخاب نکردم یا رأی ندادم نمیشود.
حاجی محمد تقی- حکومت در این باب نوشته و تصدیق کرده است.
آقا میرزا سید محمد مجتهد – برخلاف این هم حکومت نوشته است.
آقا میرزا محمود اصفهانی- آنهاییکه بر خلاف تلگراف کردند گفتهاند که ما مجبور بودیم و انتخاب او صحیح است (در این موقع شیخ اسمعیل رشتی از میانه تماشاچیها برخاست ونطقی کرد که ما راضی نیستیم بانتخاب این شخص و نخواهیم گذاشت از رشت تلگرافها کردند وآقای آقا میرزا سید محمد تلگراف نمودند.
آقا میرزا سید محمد – بلی تلگراف شده است باید تحقیق بشود.
رئیس- بسیار خوب تحقیق بشود بهتر است.
آقا میرزا سید محمد – بحکومتی که میرود به رشت باید دستورالعمل داد که تحقیق کند و صدارت عظمی هم تلگراف کردهاند که دو باره شخصی علیحده را انتخاب کنند و بفرستند.
وثوق الدوله – این شخص فعلا بموجب این اسناد وکیل است تا اخلاف این اسناد معلوم شود هر وقت خلاف معلوم شد از وکالت معزول است.
حاجی معین التجار – خوب است امتیازنامه بانک قرائت شود.
رئیس-حاضر است میخوانند ولی چند اعتبارنامه است آنها را بخوانند بعد امتیاز نامه را.
سعدالدوله- شنیدم بعضی گفتگوها بمیان آمده است حالا قبول کردهاید و آنها رفع شده.
حاجی معین التجار- گفتگو در فروختن عشریا خمس از سهام بسملمانان خارجه بود هنوز تمام نشد.
سعدالدوله – باین ترتیب قبول میکنید.
حاجی معین التجار – ملت وقتی که صلاح بداندوقبول داشته باشد ما هم قبول میکنیم.
سعدالدوله – شما باید کاری بکنید که اسباب اطمینان ملت فراهم آید وفایده بحال ایشان داشته باشد که همراهی کنندو بتوانید مقصود خودتانرا بهمراهی ایشان بعمل آورید.
آقامیرزا ابوالحسن خان – اگر ملت همراهی نکنند رایتان چیست؟ میگویید از خارجه قرض کنند.
سعدالدوله – قرض از خارجه که ممکن نیست.
رئیس- امروز باید در اینموقع ملت کمال مساعدت و همراهی را نمایند بلکه میگویم اگر ممکن باشد بیک میزانی مجاناً حاضر باشند در همراهی کردن اگر ملت منتظرند که سهام بخارجه فروخته شود و شش کرور از سی کرور از آنها دریافت شود و او را بمصرف برسانند این ترتیب خبط است و حاصلی نخواهد داشت هر گاه از سی کرور یست و چهار کرور آن از داخله جمع شود آنوقت بهیچ وجه محتاج بشش کرور از خارجه نیستیم ملت نباید در این مورد ابداً کوتاهی ومسامحه کند.
سعدالدوله – ما حالا آنقدر از سهام را که باید بخارجه بدهیم چشم میپوشیم و بمانداگر دولت آمد تمام عایدی خودرا ببانک نداد آنوقت چه میکنید و جواب ملت چیست.
آقا میرزا ابوالحسن خان – ملت نمیتواند حق خودش را از دولت بگیرد؟
سعدالدوله – آنحرف پریروز شما جواب امروز شما را میدهد.
آقا میرزا ابوالحسن خان – ما بدولت میگوییم که ملت وزیر از خارجه نمیخواهد و نمیگذاریم وزیر ما از خارجه باشد.
سعدالدوله –این حرف شما را من قبول دارم باقی هم اگر قبول داشته باشند خوب است (همه گفتند صحیح است و بدولت بنویسند که وزیر از خارجه نمیخواهیم).
آقا سید محمد تقی – این مالیات را ملت بدولت میدهد وقتیکه دولت ببانک ندهد ملت هم بدولت ندهد.
حاج معین التجار – این حرفها اسباب اغتشاش خیال مردم خواهد شد لازم نیست مذاکره بشود.
سعدالدوله – این حرفهالازم است که امروز گفته شود تا معلوم باشد که مقصود چیست و چه بایدکرد.
آقاسید حسین – حالا که فصل بفصل میخوانند هر کس حرفی دارد بگوید دیگر بعد از خواندن تمام و صحه شدن آنوقت نگویند مارأی ندادیم.
آقا سید حسن تقی زاده – عقیده من اینست که فصل بفصل بخوانند ورأی بگیرند.
سعدالدوله – حالا این سه فصل که خوانده شده هر کس در آنها حرفی دارد بزند.
ثقه السلطنه – این فصل که بانک بروات تجارتی رامیتواند خرید و فروش کند بروات تجارتی خرید ندارد یکموعدی دارد که باید در آن موعد کارسازی شود.
سعدالدوله – این معنیش اینست که من مثلامیخواهم ده هزار تومان پول بپاریس بدهم میروم پیش بانک میگویم این مبلغ را برات بدهید آنجا بگیرند او بحصاب فرانک آنجا قیمت میکند که این چند فرانک میشود از من میخرد و بآنجا برات میدهد.
در فصلی که بعد از انقضای مدت بانک شاهنشاهی این امتیاز منحصر ببانک ملی است.
آقا میرزا ابوالحسن خان – مدت آن معلوم نشد.
حاجی سید اسمعیل – خوبست که در اینجا پس از ارتفاع باشد نه پس از انقضا شاید باسباب دیگر قبل از انقضا او مرتفع شد.
آقا سید محمد تقی – حاجی آقا نکته خوبی فرمودند (جمعی گفتند این نمیشود).
رئیس- چرا میشود که بیک شرط از شرایط امتیازنامه اش عمل نکند آنوقت امتیاز مرتفع میشود.
سعدالدوله – آنوقت آن مسئله خرید و فروش میشود حقش باقیست امتیازش از بین نمیرود باید از او خرید.
آقا میرزا ابوالحسن خان – حق او در اینصورت باقیست.
رئیس- این نمیشود که مثلا بگوید من آن پولی که در سال باید بدهم نمیدهم و این امتیاز را هم نمیخواهم در این صورت مرتفع خواهد شد.
سعدالدوله – این احتمالیست اسناد دولتی احتمال بردار نیست آن سندهای رسمی است این امتیازی که باو دادند مدتش باقی خواهد بود تا موعد معین لفظ انقضا معمولست که در تمام اسناد مینویسند.
آقا میرزا ابوالحسن خان – بلی همینطور است اسناد دولتی مورد احتمال نیست.
حاجی سید اسمعیل – چه عیب دارد لفظ ارتفاع و انقضا هر دو باشد؟
میرزا محمود اصفهانی – لفظ ارتفاع خوبست در اینجا.
وثوق الدوله – شاید شرایطی باشد که در مدت پنجسال دیگر بآن شرایط عمل نشود و این امتیاز برهم بخورد آنوقت باید خبر کرد تا مدت منقضی شود.
سعدالدوله – آنوقت میشود و اختیار آن با دولت خواهد بود از دولت باید امتیاز گرفت.
آقا سید حسن تقی زاده – این مؤسسین که از اول در شصت سال قبول کرده بودند حالا هم اگر فرضاً دو سال دیگر بر هم بخورد تا پنجاه وهشت سال صبر کند مسئله نیست فرض شود از اینکه آن مدت باقی است.
وثوق الدوله – چرا صبر کنند این ربطی بمؤسسین ندارد مال ملت است.
صدیق حضرت – باید صرفه ملت را ملاحظه کرد.
آقا سید محمد مجتهد – بنویسند پس از ارتفاع یا انقضای مدت.
آقاسید محمد تقی- خوبست همینطور بنویسند.
سعدالدوله – بنویسید لفظ ارتفاع را ولی فردا رئیس بانک میآید در اینجا شما لفظ ارتفاع را اینطور معنی میکنید او معنی میکند که بقوه جبریه اگر مرتفع گردید آنها ارتفاعست.
وثوق الدوله – چرا لفظ ارتفاع و انقضاء هر دو معمولست.
اسدالله میرزا – میشود که اسکناس زیاد چاپ کند و بمیزانی که پول باید مقابل آن داشته باشد موجود نداشته باشد آنوقت ارتفاع صدق میکند.
سعدالدوله – آنوقتی که میرزا یحیی خان مشیرالدوله ۱۵ هزار تومان گرفته است و این امتیاز را دادهاند مفتش این مطلب ازمیان رفته است کسی نیست که حالا تفتیش کند پول هست یا نیست.
آقا میرزا ابوالحسن خان – حق تفتیش باقیست حالا هم میتوانند تفتیش کنند.
حاجی بحرالعلوم – ارتفاع خوبست بنویسند.
وثوق الدوله –ارتفاع اعم از انقضاء است.
آقا سید حسن تقی زاده – بعقیده من لفظ انفساخ خوبست ارتفاع مناسب نیست. بنویسند پس از انفساخ امتیاز یا بعد از انقضای آن جمعی تصدیق کردند بعد لفظ انفساخ را افزدند. در آن فصلی که هر گاه کمپانی حاضر شود برای امتیاز راه آهن و شوسه بانک ملی در تساوی شروط مقدم است.
آقا سید حسن تقی زاده – این لفظ رد نمیکند امتیازخارجه را.
رئیس- این مطلب در قانون اساسی هست که کلیه امتیازات از داخله و خارجه بتصویب مجلس است شاید بگویید که مجلس بر ضد بانک تصویب کند آن هم مطلبیست تا مقتضی وقت را مجلس چه نحو ببیند چه عرض کنم تا آقایان چه بگویند.
زرگرباشی- اگر کمپانی نباشد یکنفر باشد بخواهد این کار رابکند (بعد از مذاکرات بجای لفظ کمپانی لفظ دیگری گذاردند.)
در آن فصلی که هر گاه بورانت یا تبدیل تابعیت بخارجه این شرکت انتقال یافت باید در مدت یکسال آن شرکت را بداخله بفروشد و الا عموم مشترکین انجمن تشکیل کرده حق او را موضوع مینمایند و بطو رامانت در بانک است هر وقتیکه خواست باو رد میکند.
حاجی بحرالعلوم – این مطلب نمیشود حق ندارند که موضوع نمایند و پیش ایشان امانت باشد.
رئیس- معنی انجمن عمومی اینست که شرکاء سالی یکمرتبه انجمن میکنند و رسیدگی مینمایند میگویند چون باین شرط عمل نکرد حق شراکت ندارد.
حاجی بحرالعلوم – این شرط را با کی میکنند هنوز او موجود نشده و نیامده من حق ندارم از برای وارث خودم که هنوز نیامده است یک شرطی بکنم.
(گفتند آقایان چه میفرمایند).
آقا سید عبدالله و آقا میرزا سید محمد – عیبی ندارد این شخص در حق خود این شرط را میکند وراث هم ارث را بشرط میبرند چه ضرر دارد.
در فصل دوازدهم که بعد از انقضای مدت صد وده سال بانک حق دارد که تجدید امتیاز نماید بهمین شرایط.
مخبرالملک – این لفظ حق دارد در اینجا بی محل است و سلب اختیار از دولت است.
سعدالدوله – در صورتی که مدت منقضی شود دیگران این امتیاز را بخواهند و ببانک هم بخواهد بانک مقدم است باید اینطور عبارت باشد لفظ حق یکقدری گیر دارد.
حاجی امین الضرب – اولا هیچ امتیازی بدون مدت نمیشود و اینکه یدگرانهم شاید این امتیازرا بخواهند مگر آنها غیر از ملت هستند همین بانک مال ملت است گفتندشاید شخصی بخواهد این کار را بکند یایک جمعی.
بعد گفتند لفظ بهمین شرایط را بزنند.
حاجی سید اسمعیل – بنویسند هر چه در هر زمان صرفه وصلاح ملت است.
حاجی بحرالعلوم – این راه آهن و معادن که قبول کردند اگر مدتی گذشت و اقدام نکردند همینطور باید بماند وکسی حق ندارد؟
مخبرالملک – چرا اگر کسی بخواهد ولی بانک با آن شرایط قبول کند بانک مقدم است.
بعد بجای همین شرایط نوشته شد که با شرایط متقضیه وقت بانک مقدم است.
اسدالله میرزا – مقصود از اراضی دولتی چیست؟
رئیس- خالصجات و اراضی موات.
آقا سید حسن تقی زاده – در فصل هفتم وهشتم بنده عرض دارم و آن اینست که غواصی در دریا و فروش طلا ونقره برای ضرابخغانه چراباید ممنحصر باشد و بانک حق تقدم داشته باشد من در این دو رأی ندارم غواصی مال تمام ملت است باید فقرا هم بهره از آن ببرند اختصاص بچند نفر برای چه و همچنین حق تقدم در فورش طلا ونقره برای ضرابخانه خوبست که دراین فصل هم مثل سایر فصول لفظ بتواند باشد.
حاجی محمد اسمعیل – غواصی یک امر موهومیست هنوز بوجود نیامده و نمیاید.
آقا میرزا محسن – چه ضرر دارد که غواصی هم همانطور بلفظ میتواند باشد.
آقا سید حسن تقی زاده – تمام فصول این امتیازنامه از اول همه مخصوصی و انحصاری بود و همه (میتواند) شد حالااین مسئله هم (میتواند) باشد که تا فقرا و ضعفا هم بتوانند از این راه بهره برده باشند تمام افراد ملت که سهام نمیخرند و قوه خریدن سهام ندارند آنهاهم باید راه ثروتی داشته باشند یا نه؟
رئیس- این مسئله غواصی چیزیست که هر کس نمیتواند از او بهره ببرد. آنهایی که در خشکی منزل دارند نمیآورند این کار را بکنند آنها کار زراعت و فلاحت و سایر کارهای دیگر میکنند ولی آنهاییکه در کنار دریاها هستند واین کاررا میتوانند بکنند مؤسسین هم درآنجا عملجات لازم دارند لابد آنها را بکاری وامیدارند.
آقا سید حسن تقی زاده – میگویم شاید دیگران کمپانی بکنند و بیشتر بدولت بدهند.
آقاسید حسین – شاید اینها تا بیست سال دیگر هیچ کار نکنند باید همین باشد و کسی حق غواصی نداشته باشد؟
(گفتند بر حسب این فصل بلی).
آقامیرزا محسن – همان لفظ میتواند که آقای تقی زاده گفتهاند خوبست.
اسدالله میرزا – (میتواند) که در مدت پنج سال یا ده سال این امتیاز با بانک باشد.
حاجی بحر العلوم میتواند امتیاز نیست شرط دیگر میخواهد.
آقا سید حسین -شرط کنند که در مدت پنج سال یا ده سال این امتیاز با بانک باشد.
حاجی معین التجار- از چیز موهوم که بخود ملت میدهید مضایقه دارید؟
صدیق حضرت – حالا موهومست همیشه که موهوم نیست یکوقتی وجود پیدا میکند.
آقا میرزا ابوالحسن خان – این کسانیکه این اقدام را امروزه میکنند در حقیقت مملکت را از دیگران میخرند در مقابل این خدمت این امتیاز را نباید بآنها داد.
آقا سید حسن تقی زاده – از یکطرف میگویند امر موهومیست از طرف دیگر میگویندکه فایده زیاد دارد و تشکیل بانک برای تحصیل فایده این مطلب باید باشد نمیدانم هر طور صلاح میدانید رأی بدهید غرض بنده مباحثه نبوده است ومن باعث نمیشوم که آراء سایرین را منقلب کنم من مغلوب، هر طور مصلحت است عمل کنید.
آقا مشهدی باقر- پس این بانک چه فایده داشته باشد.
صدیق حضرت – فایده و نفع راجع ببانک بقای دولت و ملت چه نفعی بالاتر از این است.
حاجی سید اسمعیل – این گونه مباحات مال مسلمین است اگر بلفظ میتواند میشود که بکنید والا انحصارش باطل است.
آقا میرزا طاهر –این مروارید را خارجه غواصی میکنند میبرند این امتیاز برای اینست که نگذارند آنها ببرند.
حاجی سید اسمعیل- بهمان لفظ میتواند این کرا را میشود کرد بجهت اینکه آنها نمیآیند از شما سند بخواهند.
حاج سید نصرالله- پس نباید بانک فایده ببرد؟
حاج سید اسمعیل- تمام عایدی دولت که در بانک میآید و راه آهن وشوسه و معادن را که دالرد دیگر چه فایده میخواهد؟
رئیس- عایدی دولت که در بانک میآید مفت که نیست بانک حکم صرافی را دارد داد و ستدی میکنند راه آهن هم که میفرمایید هوایی نمیشود درست کرد آنهم زحمت ومخارج دارد تاب عد فایده بدهد همین غواصی هم زحمت دارد همچو نیست هر کس برود توی دریا مروارید درآورد قلما یتلق هم که مروارید نیست هه مسئله پرفایده نیست.
آقا سید عبدالله – واقع اینست که این مطلب را نمیشود بر دیگران تحریم کرد باید همه در آن بهره داشته باشند.
رئیس- حالا که بنا شد در این مطلب مباحثه کنیم باید واضح بشود حالا مسئله مروارید باشد مثلا ماهی گیری هم مباح است از آن هم پس نمیشود که بعنوان بیت المال چیزی گرفت بیفایده میماند.
حاج سید اسمعیل – بلی نمیشود که انحصار داد.
آقامشهدی باقر- تا حال این غواصی فایده بدولت میداد؟
رئیس – فایده نمیداد ولی دولت مانع بود آنهم بالقوه اما بدزدی میبردند.
حاجی معین التجار- بملاینه میبردند و میبرند مسبوقند که در سمت جنوب خلیج مروارید دارد و آنجا همیشه خارجه مشغول هستند.
ثقه السلطنه – من خودم بودم در بحرین و لنگه که مروارید زیاد میگرفتند و آنها را بمناسبت امر ولایتی از هم جدا میکردند و حمل مینمودند.
حاجی معین التجار – وزارت گمرک نبود در ایران ولی حالا که گمرک هست نمیآورند بهمان خارجه میبرند.
حاجی سید نصرالله – این منافات ندارد معنی امتیاز آن تصرفات دولتیست که بانک بخودش برقرار میکند ولی حقوق ملت بجای خودثابت است.
حاجی بحرالعلوم – من که از این فصل انحصار فهمیدم میخواهید باز بخوانید دوباره خواندند.
حاجی سید محمد- آن امتیازات که بردهاند شرعی بود چرا آنها را نمیگویید.
آقا میرزا محسن – پیش خیلی کارها کردهاند ما امتیازات فرنگی را چه کارداریم شما امتیاز شرعی میخواهید باید بقانون شرع باشد.
آقاسید حسن تقی زاده – خوبست برای این مطلب رأی بگیرید.
رئیس- نمیشود رأی گرفت آقایان میگویند که شرعا درست نیست چه فایده دارد رأی گرفتن آن وقت در خارج استفتا میکنند که شرعا باطلست پس خوبست مذاکره کنید تا مطلب صحیح شود.