سعدی (باب چهارم در تواضع)/یکی در نجوم اندکی دست داشت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (باب چهارم در تواضع) (یکی در نجوم اندکی دست داشت) از سعدی |
' |
یکی در نجوم اندکی دست داشت | ولی از تکبر سری مست داشت | |
بر گوشیار آمد از راه دور | دلی پر ارادت، سری پر غرور | |
خردمند از او دیده بردوختی | یکی حرف در وی نیاموختی | |
چو بی بهره عزم سفر کرد باز | بدو گفت دانای گردن فراز | |
تو خود را گمان بردهای پر خرد | انایی که پر شد دگر چون برد؟ | |
ز دعوی پری زان تهی میروی | تهی آی تا پر معنای شوی | |
ز هستی در آفاق سعدی صفت | تهی گرد و باز آی پر معرفت |