بیانات اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در دهکده ورجوی مراغه هنگام تقسیم زمینها ۲۲ اسفند ماه ۱۳۴۰
برنامه عمرانی دوم | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۴۰ |
۲۲ اسفند ۱۳۴۰
سخنان شاهنشاه در دهکده ورجوی مراغه هنگام تقسیم املاک
کسانی که مرا میشناسند و احتمالاً کتابی را که به عنوان «مأموریت برای وطنم» نوشتهام خواندهاند، میدانند که من در چنین روزی چقدر خوشوقت هستم.
از سالهای پیش یادم میآید که طفل بودم و درس میخواندم و در پیش خود و با خدای خود رازونیاز داشتم. از همان موقع این مطالب به نظر من میرسید و وقتی که راجع به وطنم فکر میکردم که اگر روزی در این سرزمین من صاحب تصمیم و ارادهای باشم اولین چیزی که در همان عالم طفولیت و در واقع معصومی که انسان در آن سن قاعدتاً بیگناه است به نظرم میرسید، فکر زندگی کسانی بود که آن موقع ما میگفتیم رعیتهای ایران هستند.
البته مطالعاتی نداشتم، تحصیلاتی نداشتم، آن موقع فکرمیکردم که خوب بهترین کار این است که موقعی که من صاحب تصمیم باشم سه سال افراد رعیت را از مثلاً بهره مالکانه معاف بدارم که اینها بتوانند برای خودشان خانه بسازند یا گاو و گوسفندی بخرند یا چیزهای دیگر.
موقعی که تحصیلاتی کردم و به امور اجتماعی دنیا واردشدم البته طرز فکر من عوض شد و احتیاجات مردم را جور دیگری درک کردم و اولین ظواهر اظهارات من راجع به زندگی اجتماعی چیزی بود که به عنوان پنج اصل عدالت در سال هزاروسیصدوبیستودو عنوان کردم و لابد آشنا هستید به این پنج اصل، و بعد در هزاروسیصدوبیستونه تصمیم خود را به تقسیم املاکی که به ارث به خود من رسیده بود، گرفتم و کار را شروع کردم. منتها در اوایل سیودو رئیس دولت وقت روی نظریاتی که نمیخواهم در اطراف آن صحبت بکنم، این کار شخصی مرا به وسایلی متوقف کرد. ولی چند ماه بعد این کار دومرتبه ادامه پیداکرد، تا اینکه در چند سال پیش توصیه کردم که دولت اول قانون تقسیم خالصجات دولتی را به تصویب برساند و بعد نیز قانونی به عنوان قانون اصلاحات ارضی و به منظور محدودیت مالکیت به مجلس پیشنهاد شد. منتها باید اینجا بگویم که قانونی که از مجلس در آمد، با قانونی که به مجلس پیشنهاد شدهبود متأسفانه فرق زیادی داشت و منظور اصلی عملی نمیشد و اینقدر شرط و شروطی در آن داخل کردهبودند که به نظر میرسید که انجام این قانون سالهای سال اگر هم حتی عملی میشد، طول میکشید. تا اینکه فرصت به دست این دولت رسید که از آن شش مادهای که به دولت ابلاغ کردم برای اصلاحات اولیه و اساسی و ضروری استفاده کرده و لایحه اصلاحات قانون اصلاحات ارضی را به تصویب برساند و امروز نتیجه این تصمیمات را میبینید و این کار بزرگی که همیشه مورد نظر من بود، شروع شدهاست.
کسانی که در این راه قدم برداشتند و لایحه دولت را دارند با قدرت اجرامیکنند، کسانی هستند که در همین سازمان کار میکنند و مطابق گزارشاتی که به من رسیدهاست با جان و دل خدمت میکنند و به این اصل ایمان دارند و از هیچ کاری و از هیچ چیزی برای پیشرفت این کار فروگذارنمیکنند.
و اما چرا در این راه ما قدم برداشتیم؟ اگر خاطرتان باشد، در هزاروسیصدوبیستوپنج موقعی که از آذربایجان مراجعت میکردم به کسانی که در تهران برای استقبال آمدهبودند، گفتم که برای من سلطنت بر یک مشت مردم فقیر و احیاناً گرسنه افتخاری ندارد. قدرت هر دستگاهی و هر رژیمی که باشد بستگی به قدرت اجتماع دارد. درست است که یک رئیس مملکتی، یک پادشاهی، شاه همه است ولی به همین جهت که من شاه همه هستم باید ببینم اکثریت این مملکت را کی تشکیل میدهد؟ اکثریت این مملکت لااقل هفتادوپنج درصد افرادی هستند که در دهات ایران و از کشاورزی ایران زندگی میکنند. پس به همان نسبت که من تعلق به همه دارم، وقتی که این اکثریت کشاورزان هستند من یک وظیفه خاصی نسبت به این طبقه دارم، گذشته از افکار شخصی و تمایلات خود و اعتقادات اجتماعی و فلسفی خودم.
در این کار دو منظور هست: یکی از لحاظ عدالت اجتماعی، یعنی اینکه این هفتادوپنج درصد جمعیت مردم باید در حدود مقرراتی زندگی بکنند که در سرنوشت خود و زندگی خود آزادباشند. پس اولین مشکل این است که کسی که زمینی را زراعت میکند و در آن کار میکند قاعدتاً خودش مالک آن زمین باشد، مگر اینکه جنبه خوب کارگر کشاورزی داشتهباشد و یا مگر اینکه مالک آن زمین طوری وسیله زندگی و سعادت آن شخص را فراهم کردهباشد که او با طیب خاطر آن وضع را قبول بکند. پس از لحاظ عدالت اجتماعی و محدودیت اراضی زراعتی این اصل تأمین میشود.
ولی مطلب دیگری که هست و شاید به همان اهمیت باشد و در آن باید زیاد بکوشیم ازدیاد تولیدات کشاورزی از راه جلب توجه زراعی است که در آن زمین کار میکند. وقتی که یک زارعی در زمینی کار بکند که به آن علاقهای داشتهباشد و آن زمین به او تعلق داشتهباشد، مسلماً فعالیت خودش را چندین برابر میکند و اضافه بر فعالیت فردی او امروز مسایل کشاورزی طوری پیچیده و غامض است و تقریباً جنبه صنعتی پیدا کردهاست که کسی که در زمین کار میکند، باید به وسیله تشکیلات صحیح کشاورزی یا شرکتهای تعاونی یا شرکتهای عمرانی حتماً کمک و معاضدت بشود.
چیزی که در این لایحه اصلاحی میبینیم و به خصوص در کارمندان و کارکنان کشاورزی میبینیم که باعث خوشوقتی است، این است که کاملاً به این اصل تأسیس شرکتهای تعاونی توجه کردهاند. این شرکتهای تعاونی نه فقط کارهایی را که سابقاً مالکین میکردند، بلکه چندین برابر آن کارها را با دلسوزی البته بیشتر و بدون نظر، همراه با تمام کمکها و معاضدتها و تهیهکردن وسایل لازم پیشرفت کشاورزی در دهات ما فراهم خواهندکرد. از طرفی این کشاورزان جدید که صاحب زمین میشوند، در آینده نزدیکی حتی با همین وسایل فعلی کشاورزی لااقل درآمدشان چهار برابر خواهدشد و با اولین توجه از لحاظ تهیه بذر بهتر و کود و وسایل کشاورزی ماشینی و مکانیزه محصولی که به دستشان میآید یا درآمدی که از راه کشاورزی به این طریق جدید به دستشان خواهدآمد، در اندک زمانی لااقل ده برابر مقداری است که سابق به عنوان رعیت یک ملک اربابی به دستشان میآمد.
پس ما هم عدالت اجتماعی را برقرار کردیم و هم کار اساسی یعنی اضافه درآمد فردی و سرانه ملی و ازدیاد چند برابر تولیدات محصولات کشاورزی که از اهم هدفهای ملی و مملکتی ما است. پس میبینید که با تمام این دلایل و به چه مناسبت و چرا در چنین روزی من خوشوقت هستم و از زحمات تمام کسانی که در این راه قدم برداشتهاند، چه کارکنان وزارت کشاورزی و چه مالکینی که پیشقدم شدهاند و داوطلب شدهاند و با خلوص نیت آمدهاند و اظهارنامههایشان را دادند، اظهار قدردانی و امتنان میکنم.
امیدوارم که همین نمونهای که در مراغه ما میبینیم که به این خوبی و به این سهولت و به این بیسروصدایی و با این رضایت پیش رفتهاست همین نمونه را ما در سایر نقاط مملکت ببینیم و کار ارضی و کشاورزی و اصلاحات آن و مطالب اجتماعی آن را در مملکت ایران انشاءالله هر چه زودتر حل شده و تمام شده ببینم.