سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی دانشجویان ایرانی در امریکا و اروپا - کاخ سعدآباد ۱۹ امرداد ماه ۱۳۴۲
نسخهٔ تاریخ ۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۲ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکتها) (added Category:سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی using HotCat)
درگاه انقلاب شاه و مردم | درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | دیدار رسمی سران دیگر کشورها از ایران |
سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی دانشجویان ایرانی در امریکا و اروپا - کاخ سعدآباد ۱۹ امرداد ماه ۱۳۴۲
- از دیدن شما دانشجویان ایرانی مقیم اروپا و آمریکا خوشوقتم. نمیدانم چند نفر از شما اهل تهران هستید و چند نفرتان اهل شهرستانها، و آیا آنهایی که احیاناً اهل شهرستانها هستید در این مسافرتتان فرصت دیدن مسقط الرأس خودتان را پیدا کردید یا نه؟ ولی به هر صورت چه دیده باشید و چه شنیده باشید، قطعاً پی بردهاید که در مدت غیبت شما از این مملکت، مملکت شما چقدر ترقی کرده است. خیلی از شهرهای ایران را اگر امروز ببینید با چند سال پیش مسلماً نخواهید شناخت. از تهران صحبت نمیکنم، چون یک صحبت علیحدهای است. ولی قیافه سایر شهرها نیز بکلی عوض شده؛ اغلبشان آب لوله کشی دارند، خیابان هایشان درست شده، برق دارند، شبکههای مختلف آب و برق و اینها در خدمت مردم هست، مواصلات تقریباً آسانتر شده، راههای خوب بالنسبه پیدا شده است؛ ولی مقصود من تنها این نیست که ببالید از اینکه مملکت تان از این ترقیات کرده و چند تا سد عظیم دارد که بعضی هایشان حقیقتاً باعث افتخار این منطقه از دنیا میشود، بلکه کاری که باید به آن آشنا باشید اقداماتی است که از سال گذشته در این مملکت شروع کردهایم و آن انقلاب حقیقی همه جانبه ملی و اجتماعی و اقتصادی و روحی است که به تصویب ملت ایران رسید. شما باید با این انقلاب کاملاً آشنا بشوید، تمام نکاتش را درک بکنید و آنهایی که مایلند به این مملکت خدمت بکنند خودشان را آماده خدمت به آن جامعهای که در آتیه با آن روبرو خواهند شد بکنند. این انقلاب ما همه جانبه است. میدانید که راجع به دهقانها که در سابق وضع بخصوصی در این مملکت داشتند، چه تصمیماتی گرفته شده. زنهای ایران که در سابق مثل ورشکستگان و دیوانگان با آنها رفتار میشد، حالا در امور معیشتی و سیاسی با سایر هموطنانشان حقوق مساوی دارند. مفهوم انقلاب اقتصادی ما این است که وقتی قدرت بزرگ مملکتی یعنی اکثریت جمعیت مملکت آزاد شدند و از دسترنج خودشان بیشتر استفاده بردند و قدرت خریدشان بالا رفت، این امر تأثیری عظیم در صنایع و اقتصاد مملکت و ثروت ملی مملکت خواهد داشت.
- بنابراین هر قدر با این اصول بهتر آشنا بشوید خودتان را بهتر با آیندهای که در انتظار شما است میتوانید تطبیق بدهید. موضوع برگشتن یا برنگشتن به این مملکت مطلبی است که برای خودتان باید حل بشود. با این اقدامات اصلاحی که ما میکنیم در تمام رشتهها احتیاجات مملکت به افراد متبحر و متخصص چندین برابر اضافه میشود. پس مسلماً نه فقط به شماها بلکه به بیست برابر شماها هم احتیاج هست، چه به شما و چه به اینهایی که در این جا تحصیل میکنند. دستگاههای اداری ما باید اینقدر مسلط به وضعیت خودشان باشند و کارهای ما طوری روی نقشه باشد که هر مؤسسهای که مأمور این کار میشود بداند که امسال، سال بعد، پنج سال دیگر، ده سال دیگر، مشاغلی که مورد احتیاج هست چیست و برای پر کردن این مشاغل احتیاج به چه قبیل افراد، در چه رشتههای تخصصی دارد؟ این کار باید بشود و حق این است که به شما اطلاع داده شود. با شماست که از آن استفاده بکنید یا نکنید. اگر شما در ممالک دیگر یک پیچ و مهره کوچکی از اجتماع بزرگی آنها باشید و برای خودتان بیتوته بکنید و یک زندگی را به آخر برسانید ممکن است از نظر شخصی لذت داشته باشد ولی از لحاظ روحی چه لذتی دارد؟ در صورتی که احیاناً ممکن است در مملکت خودتان آثار بیشتری از شما ظاهر بشود و خدمتی که میکنید فقط به فرد و به شخص خودتان نباشد، بلکه خدمت شما مؤثر در حال جامعه هم باشد. به موازات این انقلاب بزرگ همه جانبهای که ما در این مملکت شروع کردهایم یک کار اساسی دیگر که پیگیر باید باشد ریشه کن کردن فساد است. فساد چندین نوع است: یکی اخلاقی است، یکی روحی است، یکی مادی است، یکی اجتماعی است. فسادی که بیشتر انسان در مرحله اول به آن فکر میکند نادرستی است. لابد آن فسادهای روحی دیگر به قدری به اصطلاح انشعابات زیادی دارد که انسان باید علم روانشناسی داشته باشد تا اینکه در اطرافش بحث بکند، بنابراین به آن نمیپردازیم و از همین فساد مادی صحبت میکنیم. شاید بعضیها دارای بالاترین مقامات این مملکت بودند، معهذا به پای محاکمه رفتند، و الآن در زندان هستند. اینها کی بودند؟ اگر نگاه بکنید همه انها سوابق تحصیلی بسیار درخشان داشتند، یا شاگرد اول بودند، یا با یک نمرات فوقالعاده عالی فارغالتحصیل شده بودند. یک نفر از اینها که بی سواد نبوده، تمام یا از دانشکدههای ایران، یا از دانشگاههای خارجه دیپلم دارند. مثلاً در امور وزارت بهداری و ادغام تمام مؤسسات بهداری مملکت ما به چه چیزهایی برخورد کردیم که میبینیم فساد است. در یک بیمارستان آن پزشک تحصیل کرده یا آن پرستار تحصیل کرده یا غیر تحصیل کرده و ان بیمار که احیاناً بی سواد است یا تحصیل کرده است اینها با هم سازش کردهاند که مثلاً در صورتها برای خرج کردن و گرفتن پول از دستگاههای مربوطه حساب سازی کنند که مثلاً از یک نفر آدم صد تا دندان کشیدند یا یک نفر مرد وضع حمل کرده، و از این چیزها. کسی که این حساب سازی را کرده تحصیل کرده است، دکتر است، پرستارش هم ممکن است تحصیل کرده باشد. پس صرفاً تحصیل کردن فایدهای ندارد. باید شما علم اخلاق و علم خدمت اجتماعی را هم حتماً ضمیمه تحصیلات خودتان بکنید. الآن روحاً صحیح و سالم هستید، هیچ تردیدی نیست. ولی آن اجتماع ممکن است شما را گمراه بکند، چون در اطرافتان فساد میبینید و انسان کم کم با محیط خودش آشنا میشود. همان طور که مثلاً فرض بکنید کسانی میروند در خارجه و بر نمیگردند زیرا کم کم به آن محیط عادت میکنند و آشنا میشوند. ما با تمام قوا باید بکوشیم و فساد محیط خود را از بین ببریم، ولی شماها اگر میل به خدمت به این اجتماع داشته باشید از روز اول باید همین تصمیم را داشته باشید که هیچوقت با فساد آشتی نکنید. از اول تصمیمتان این باشد که پاک وارد کار بشوید و تا آخر پاک بمانید. وقتی این تصمیم، تصمیم اکثریت بود فساد اصلاً قادر به نشو و نما نخواهد بود و خودبخود مضمحل میشود، چه برسد به اینکه از هر طرف ما فساد را بکوبیم، چه از لحاظ اداری، چه از لحاظ قضایی و چه از لحاظ اجتماعی. بنابراین دورنمای کشور خودتان را تا جایی که میتوانید به حداکثر و اکمل مطالعه کنید، درباره چیزهایی که هنوز برایتان روشن نیست اطلاعات بخواهید. از هر جریانی اگر انتشارات ماهانه دستگاههای اداری و انتشاراتی ما به شما نمیرسد با مکاتبه از همین سازمان جوانان توضیحات بخواهید. وظیفه متصدیان امور این جا تعیین مشاغلی است که در انتظار شما است، وظیفه آن عده از شما که قلبشان برای ایران میتپد نیز آمادگی احراز این مشاغلی است که در انتظار شما است.