تفاوت میان نسخه‌های «سعدی (غزلیات)/یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم|گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم}}
 
{{ب|یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم|گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم}}
 
{{ب|چو التماس برآمد هلاک باکی نیست|کجاست تیر بلا گو بیا که من سپرم}}
 
{{ب|چو التماس برآمد هلاک باکی نیست|کجاست تیر بلا گو بیا که من سپرم}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۷

' سعدی (غزلیات) (یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم)
از سعدی
'


یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم
چو التماس برآمد هلاک باکی نیست کجاست تیر بلا گو بیا که من سپرم
ببند یک نفس ای آسمان دریچه صبح بر آفتاب که امشب خوشست با قمرم
ندانم این شب قدرست یا ستاره روز تویی برابر من یا خیال در نظرم
خوشا هوای گلستان و خواب در بستان اگر نبودی تشویش بلبل سحرم
بدین دو دیده که امشب تو را همی‌بینم دریغ باشد فردا که دیگری نگرم
روان تشنه برآساید از وجود فرات مرا فرات ز سر برگذشت و تشنه‌ترم
چو می‌ندیدمت از شوق بی‌خبر بودم کنون که با تو نشستم ز ذوق بی‌خبرم
سخن بگوی که بیگانه پیش ما کس نیست به غیر شمع و همین ساعتش زبان ببرم
میان ما بجز این پیرهن نخواهد بود و گر حجاب شود تا به دامنش بدرم
مگوی سعدی از این درد جان نخواهد برد بگو کجا برم آن جان که از غمت ببرم