تفاوت میان نسخههای «سعدی (غزلیات)/بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز|بیا بیا که به خیر آمدی کجایی باز}} | {{ب|بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز|بیا بیا که به خیر آمدی کجایی باز}} | ||
{{ب|رخی کز او متصور نمیشود آرام|چرا نمودی و دیگر نمینمایی باز}} | {{ب|رخی کز او متصور نمیشود آرام|چرا نمودی و دیگر نمینمایی باز}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۷
' | سعدی (غزلیات) (بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز) از سعدی |
' |
بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز | بیا بیا که به خیر آمدی کجایی باز | |
رخی کز او متصور نمیشود آرام | چرا نمودی و دیگر نمینمایی باز | |
در دو لختی چشمان شوخ دلبندت | چه کردهام که برویم نمیگشایی باز | |
اگر تو را سر ما هست یا غم ما نیست | من از تو دست ندارم به بیوفایی باز | |
شراب وصل تو در کام جان من ازلیست | هنوز مستم از آن جام آشنایی باز | |
دلی که بر سر کوی تو گم کنم هیهات | که جز به روی تو بینم به روشنایی باز | |
تو را هرآینه باید به شهر دیگر رفت | که دل نماند در این شهر تا ربایی باز | |
عوام خلق ملامت کنند صوفی را | کز این هوا و طبیعت چرا نیایی باز | |
اگر حلاوت مستی بدانی ای هشیار | به عمر خود نبری نام پارسایی باز | |
گرت چو سعدی از این در نوالهای بخشند | برو که خو نکنی هرگز از گدایی باز |