تفاوت میان نسخه‌های «محتشم کاشانی (غزلیات)/رهی دارم که از دوری به پایان دیر می‌آید»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|رهی دارم که از دوری به پایان دیر می‌آید|سری کز بی سرانجامی به سامان دیر می‌آید}}
 
{{ب|رهی دارم که از دوری به پایان دیر می‌آید|سری کز بی سرانجامی به سامان دیر می‌آید}}
 
{{ب|به پیراهن دریدن تا به دامان می‌رود دستم|ز ضعفم چاک پیراهن به دامان دیر می‌آید}}
 
{{ب|به پیراهن دریدن تا به دامان می‌رود دستم|ز ضعفم چاک پیراهن به دامان دیر می‌آید}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۲۰

' محتشم کاشانی (غزلیات) (رهی دارم که از دوری به پایان دیر می‌آید)
از محتشم کاشانی
'


رهی دارم که از دوری به پایان دیر می‌آید سری کز بی سرانجامی به سامان دیر می‌آید
به پیراهن دریدن تا به دامان می‌رود دستم ز ضعفم چاک پیراهن به دامان دیر می‌آید
صبا جنبید و میدان رفته شد یارب چرا این سان به جولان آن سوار گرم جولان دیر می‌آید
دل و جان از حسد در آتش انداز انتظار او سپه جمعست میدان گرم و سلطان دیر می‌آید
از آن سو صد بشارتها فغان دادند زین جانب به استقبال جانهم رفت و جانان دیر می‌آید
دلم بهر نگاه آخرین هم می‌طپد آخر که شد پیمانه پر آن سست پیمان دیر می‌آید
طبیب محتشم را نیست در عالم جز این عیبی که بر بالین بیماران هجران دیر میید