تفاوت میان نسخه‌های «محتشم کاشانی (غزلیات)/بس که همیشه در غمت فکر محال می‌کنم»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|بس که همیشه در غمت فکر محال می‌کنم|هجر تو را ز بی‌خودی وصل خیال می‌کنم}}
 
{{ب|بس که همیشه در غمت فکر محال می‌کنم|هجر تو را ز بی‌خودی وصل خیال می‌کنم}}
 
{{ب|شب که ملول می‌شوم بر دل ریش تا سحر|صورت یار می‌کشم دفع ملال می‌کنم}}
 
{{ب|شب که ملول می‌شوم بر دل ریش تا سحر|صورت یار می‌کشم دفع ملال می‌کنم}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۶

' محتشم کاشانی (غزلیات) (بس که همیشه در غمت فکر محال می‌کنم)
از محتشم کاشانی
'


بس که همیشه در غمت فکر محال می‌کنم هجر تو را ز بی‌خودی وصل خیال می‌کنم
شب که ملول می‌شوم بر دل ریش تا سحر صورت یار می‌کشم دفع ملال می‌کنم
او ز کمال دلبری زیب جمال می‌دهد من ز جمال آن پری کسب کمال می‌کنم
زلف مساز پرشکن خال به رخ منه که من چون دگران نه عاشقی با خط و خال می‌کنم
من که به مه نمی‌کنم نسبت نعل توسنت نسبت طاق ابرویت کی به هلال می‌کنم
شیخ حدیث طوبی و سدره کشید در میان من ز میانه فکر آن تازه نهال می‌کنم
مجلس یار محتشم هست شریف و من در آن جای خود از پی شرف صف نعال می‌کنم