تفاوت میان نسخه‌های «محتشم کاشانی (غزلیات)/به زیر لب سخنگویان گذشت آن دلربا از من»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|به زیر لب سخنگویان گذشت آن دلربا از من|گره گردیده حرفی در دل او گوئیا از من}}
 
{{ب|به زیر لب سخنگویان گذشت آن دلربا از من|گره گردیده حرفی در دل او گوئیا از من}}
 
{{ب|زبانش خامش از شرم ولبش در جنبش از خوبی|نمی‌دانم چه در دل دارد آن کان حیا از من}}
 
{{ب|زبانش خامش از شرم ولبش در جنبش از خوبی|نمی‌دانم چه در دل دارد آن کان حیا از من}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۴۸

' محتشم کاشانی (غزلیات) (به زیر لب سخنگویان گذشت آن دلربا از من)
از محتشم کاشانی
'


به زیر لب سخنگویان گذشت آن دلربا از من گره گردیده حرفی در دل او گوئیا از من
زبانش خامش از شرم ولبش در جنبش از خوبی نمی‌دانم چه در دل دارد آن کان حیا از من
جبین پرچین و دل پرکین سبک کام و گران تمکین ز پیشم رفت تا در خاطرش باشد چها از من
مرا هم راز چون با غیر دید و لب گزید آن بت ندانستم که پاس راز او می‌داشت یا از من
چنان بی‌اعتبارم پیش او کز بهر خونریزم کشد تیغ جفا گر بشنود نام وفا از من
چو هم رازم به کس بیندشود دهشت بر او غالب دلش از راز داران نیست ایمن غالبا از من
به دریا قوت را چون کرد پنهان این کمان ببردم که می‌ترسد ز رازش حرفی افتد برملا از من
نهانی می‌نمایندم بهم خاصان او گویا به آن بیگانه خو هم گفته حرف آشنا از من
دهد غماز را دشنام پیش محتشم یعنی تو هم باید دگر حرفی نگوئی هیچ جا از من