تفاوت میان نسخه‌های «سعدی (غزلیات)/رفتی و همچنان به خیال من اندری»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|رفتی و همچنان به خیال من اندری|گویی که در برابر چشمم مصوری}}
 
{{ب|رفتی و همچنان به خیال من اندری|گویی که در برابر چشمم مصوری}}
 
{{ب|فکرم به منتهای جمالت نمی‌رسد|کز هر چه در خیال من آمد نکوتری}}
 
{{ب|فکرم به منتهای جمالت نمی‌رسد|کز هر چه در خیال من آمد نکوتری}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۶

' سعدی (غزلیات) (رفتی و همچنان به خیال من اندری)
از سعدی
'


رفتی و همچنان به خیال من اندری گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمی‌رسد کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
مه بر زمین نرفت و پری دیده برنداشت تا ظن برم که روی تو ماهست یا پری
تو خود فرشته‌ای نه از این گل سرشته‌ای گر خلق از آب و خاک تو از مشک و عنبری
ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست کز تو به دیگران نتوان برد داوری
با دوست کنج فقر بهشتست و بوستان بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری
تا دوست در کنار نباشد به کام دل از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری
گر چشم در سرت کنم از گریه باک نیست زیرا که تو عزیزتر از چشم در سری
چندان که جهد بود دویدیم در طلب کوشش چه سود چون نکند بخت یاوری
سعدی به وصل دوست چو دستت نمی‌رسد باری به یاد دوست زمانی به سر بری