تفاوت میان نسخه‌های «سعدی (غزلیات)/من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی|یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی}}
 
{{ب|من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی|یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی}}
 
{{ب|دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست|تا ندانند حریفان که تو منظور منی}}
 
{{ب|دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست|تا ندانند حریفان که تو منظور منی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۶

' سعدی (غزلیات) (من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی)
از سعدی
'


من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
تو همایی و من خسته بیچاره گدای پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی
بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم ور جوابم ندهی می‌رسدت کبر و منی
مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنی
مست بی خویشتن از خمر ظلومست و جهول مستی از عشق نکو باشد و بی خویشتنی
تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی
من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی
خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی