تفاوت میان نسخه‌های «خواجوی کرمانی (غزلیات)/آنکه جز نام نیابند نشان از دهنش»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|آنکه جز نام نیابند نشان از دهنش|بر زبان کی گذرد نام یکی همچو منش}}
 
{{ب|آنکه جز نام نیابند نشان از دهنش|بر زبان کی گذرد نام یکی همچو منش}}
 
{{ب|راستی را که شنیدست بدینسان سروی|که دمد سنبل سیراب ز برگ سنمش}}
 
{{ب|راستی را که شنیدست بدینسان سروی|که دمد سنبل سیراب ز برگ سنمش}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۷

' خواجوی کرمانی (غزلیات) (آنکه جز نام نیابند نشان از دهنش)
از خواجوی کرمانی
'


آنکه جز نام نیابند نشان از دهنش بر زبان کی گذرد نام یکی همچو منش
راستی را که شنیدست بدینسان سروی که دمد سنبل سیراب ز برگ سنمش
هرکه در چین سر زلف بتان آویزد آستین پر شود از نافه‌ی مشک ختنش
گر چه از مصر دهد آگهی انفاس نسیم بوی یوسف نتوان یافت جز از پیرهنش
هر غریبی که مقیم در مه رویان شد تا در مرگ کجا یاد بود از وطنش
کشته‌ی عشق چو از خاک لحد برخیزد چو نکوتر نگری تر بود از خون کفنش
من نه آنم که بتیغ از تو بگردانم روی شمع دلسوخته نبود غم گردن زدنش
دوش خواجو سخنی از لب لعلت می‌گفت بچکید آب حیات از لب و ترشد سخنش