تفاوت میان نسخه‌های «خواجوی کرمانی (غزلیات)/آن نگینی که منش می‌طلبم با جم نیست»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|آن نگینی که منش می‌طلبم با جم نیست|وان مسیحی که منش دیده‌ام از مریم نیست}}
 
{{ب|آن نگینی که منش می‌طلبم با جم نیست|وان مسیحی که منش دیده‌ام از مریم نیست}}
 
{{ب|آنکه از خاک رهش آدم خاکی گردیست|ظاهرآنست که از نسل بنی آدم نیست}}
 
{{ب|آنکه از خاک رهش آدم خاکی گردیست|ظاهرآنست که از نسل بنی آدم نیست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۶

' خواجوی کرمانی (غزلیات) (آن نگینی که منش می‌طلبم با جم نیست)
از خواجوی کرمانی
'


آن نگینی که منش می‌طلبم با جم نیست وان مسیحی که منش دیده‌ام از مریم نیست
آنکه از خاک رهش آدم خاکی گردیست ظاهرآنست که از نسل بنی آدم نیست
گر چه غم دارم و غمخوار ندارم لیکن شاد از آنم که مرا از غم عشقش غم نیست
دوش رفتم بدر دیر و مرا مغبچگان چون سگ از پیش براندند که این محرم نیست
چه غم از دشمن اگر دست دهد صحبت دوست مهره گر زانکه بدستست غم از ارقم نیست
در چنین وقت که دیوان همه دیوان دارند کی دهد ملک جمت دست اگر خاتم نیست
در نیاری بکف ار زانکه ز دریا ترسی لیکن آن در که توئی طالب آن در یم نیست
مده از دست و غنیمت شمر این یکدم را که جهان یکدم و آندم بجز از این دم نیست
کژ مرو تا چو کمان پی نکنندت خواجو روش تیر از آنست که در وی خم نیست