تفاوت میان نسخه‌های «اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/او را که در سماع سخن نیست حالتی»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|او را که در سماع سخن نیست حالتی|فریاد و رقص او نبود جز ضلالتی}}
 
{{ب|او را که در سماع سخن نیست حالتی|فریاد و رقص او نبود جز ضلالتی}}
 
{{ب|چون ذره آنکه رقص کند در رهش ز عشق|روشن چو آفتاب بیابد ولایتی}}
 
{{ب|چون ذره آنکه رقص کند در رهش ز عشق|روشن چو آفتاب بیابد ولایتی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۵۲

' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (او را که در سماع سخن نیست حالتی)
از اوحدی مراغه‌ای
'


او را که در سماع سخن نیست حالتی فریاد و رقص او نبود جز ضلالتی
چون ذره آنکه رقص کند در رهش ز عشق روشن چو آفتاب بیابد ولایتی
هر کس که او نه از سر دردی زند نفس لازم شود بهر نفس او را خجالتی
آشوب رقص و شور و شر و های و هوی او دیوانگیست این همه بی‌وجه حالتی
بر مدعی ببند در خانقاه عشق تا در میان جمع نیارد ثقالتی
آنرا که پای رفتن و دست وصول نیست بهتر ز سوز سینه نباشد رسالتی
مشغول ذکر دوست به معنی عجب مدار کورا ز شور و مشغله بینی ملامتی
چون راه سر مرد به معنی گشاده گشت از پر یشه‌ای بکند ساز و آلتی
اندر جهان حوالت هر کس به جانبیست ما را به جانب تو زهی خوش حوالتی!
جانا، دلم به آتش دوری بسوختی آه! ار به وصل خود نکنی استمالتی
چون اوحدی به جان سخن کی رسد کسی؟ تا از کتاب دل بنخواند مقالتی