تفاوت میان نسخه‌های «اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/برین دل هر دم از هجر تو دیگر گونه خار آید»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|برین دل هر دم از هجر تو دیگر گونه خار آید|ولی امید می‌دارم که روزی گل به بار آید}}
 
{{ب|برین دل هر دم از هجر تو دیگر گونه خار آید|ولی امید می‌دارم که روزی گل به بار آید}}
 
{{ب|رفیقان هر زمان گویند: عاقل باش و کاری کن|خود از آشفته‌ای چون من نمیدانم چه کار آید؟}}
 
{{ب|رفیقان هر زمان گویند: عاقل باش و کاری کن|خود از آشفته‌ای چون من نمیدانم چه کار آید؟}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۵۲

' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (برین دل هر دم از هجر تو دیگر گونه خار آید)
از اوحدی مراغه‌ای
'


برین دل هر دم از هجر تو دیگر گونه خار آید ولی امید می‌دارم که روزی گل به بار آید
رفیقان هر زمان گویند: عاقل باش و کاری کن خود از آشفته‌ای چون من نمیدانم چه کار آید؟
ز تیر خسروان مجروح گردند آهوان، لیکن بدین قوت نپندارم که زخمی بر شکار آید
ز سودای کنار او کنارم شد چو دریایی نه دریایی که رخت من ز موجش با کنار آید
گر او صدبار بر خاطر پسندد، راضیم لیکن بدان خاطر نمیباید پسندیدن که بار آید
همه شب ز انتظار او دو چشمم باز و می‌ترسم که خوابم گیرد آن ساعت که دولت در گذار آید
بکوش ای اوحدی یک چند، اگر مقصود میجویی کسی کش پای رفتن هست ننشیند که یار آید