تفاوت میان نسخههای «خاقانی (غزلیات)/شب من دام خورشید است گوئی زلف یار است این»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|شب من دام خورشید است گوئی زلف یار است این|شب است این یا غلط کردم که عید روزگار است این}} | {{ب|شب من دام خورشید است گوئی زلف یار است این|شب است این یا غلط کردم که عید روزگار است این}} | ||
{{ب|اگر ناف بهشت از شب تهی ماند آن نمیدانم|مرا در ناف شب دانم بهشتی آشکار است این}} | {{ب|اگر ناف بهشت از شب تهی ماند آن نمیدانم|مرا در ناف شب دانم بهشتی آشکار است این}} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۰۹
' | خاقانی (غزلیات) (شب من دام خورشید است گوئی زلف یار است این) از خاقانی |
' |
شب من دام خورشید است گوئی زلف یار است این | شب است این یا غلط کردم که عید روزگار است این | |
اگر ناف بهشت از شب تهی ماند آن نمیدانم | مرا در ناف شب دانم بهشتی آشکار است این | |
سرشک من به رقص افتاد بر نطع زر از شادی | چو جانم در سماع آمد که یارب وصل یار است این | |
قرارم شد ز هفت اندام گوهر هفت ناکرده | ز هفتم پرده رخ بنمود گوئی نوبهار است این | |
چو من در پایش افتادم چو خلخال زرش گفتا | که چون خلخال ما همزرد و هم نالان و زار است این | |
بخستم نیم دینارش به گاز از بیخودی یعنی | که گر جم را نگین است آن نگینش را نگار است این | |
ز بس از زخم دندانم برآمد آبلهش بر لب | رقیبش گفت پندارم لب تبخاله دار است این | |
لبش زنهار میکرد از لبم گفتم معاذ الله | قصاص خون همی خواهم چه جای زینهار است این | |
حلی چون آفتاب و حله چون صبح از برافکنده | گرفتم در برش گفتم که ماهم در کنار است این | |
رقیب آمد که بیرونش کنم مژگان بر ابرو زد | که این مایه ندانی تو که ما را یار غار است این | |
جهان را یادگاری نیست به ز اشعار خاقانی | به فر خسرو عادل نکوتر یادگار این |