تفاوت میان نسخه‌های «محتشم کاشانی (غزلیات)/صبح آن که داشت پیش تو جام شراب را»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|صبح آن که داشت پیش تو جام شراب را|در آتش از رخ تو نشاند آفتاب را}}
 
{{ب|صبح آن که داشت پیش تو جام شراب را|در آتش از رخ تو نشاند آفتاب را}}
 
{{ب|مه نیز تافتد ز تو در بحر اضطراب|شب جام‌گیر و برفکن از رخ نقاب را}}
 
{{ب|مه نیز تافتد ز تو در بحر اضطراب|شب جام‌گیر و برفکن از رخ نقاب را}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۵

' محتشم کاشانی (غزلیات) (صبح آن که داشت پیش تو جام شراب را)
از محتشم کاشانی
'


صبح آن که داشت پیش تو جام شراب را در آتش از رخ تو نشاند آفتاب را
مه نیز تافتد ز تو در بحر اضطراب شب جام‌گیر و برفکن از رخ نقاب را
ممنون ساقیم که به روی تو پاک ساخت زان آب شعله‌ی رنگ نقاب حجاب را
ای تیر غمزه کرده به الماس خشم تیز دریاب نیم کشته ز هر عتاب را
از هم سرو تن و دل و جان می‌برند و نیست جز لشگر غمت سبب انقلاب را
در من فکند دیدن او لرزه وای اگر داند که چیست واسطه‌ی اضطراب را
دیدیم چشم جادوی آن مه شبی به خواب اما دگر به چشم ندیدیم خواب را
در گرم و سرد ملک نکوئی فغان که نیست قدری دل پرآتش و چشم پر آب را
او می‌شود سوار و دل محتشم طپان کو پردلی که آید و گیرد رکاب را