تفاوت میان نسخه‌های «محتشم کاشانی (غزلیات)/گر به تکلیف لب جام به لب سوده تو را»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|گر به تکلیف لب جام به لب سوده تو را|که به آن شربت آلوده لب آلوده تو را}}
 
{{ب|گر به تکلیف لب جام به لب سوده تو را|که به آن شربت آلوده لب آلوده تو را}}
 
{{ب|که به آن مایه‌ی جهل این قدرت کرده دلیر|که ز اندیشه‌ی دل بر حذر آسوده تو را}}
 
{{ب|که به آن مایه‌ی جهل این قدرت کرده دلیر|که ز اندیشه‌ی دل بر حذر آسوده تو را}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۳

' محتشم کاشانی (غزلیات) (گر به تکلیف لب جام به لب سوده تو را)
از محتشم کاشانی
'


گر به تکلیف لب جام به لب سوده تو را که به آن شربت آلوده لب آلوده تو را
که به آن مایه‌ی جهل این قدرت کرده دلیر که ز اندیشه‌ی دل بر حذر آسوده تو را
که دران نشه تو را دست هوس سوده به گل که به رخ برقع شرم این همه بگشوده تو را
زده آن آب که بر خاک وجودت ای گل که در خانه‌ی عصمت به گل اندوده تو را
که به فرمودن آن فعل تواضع فرمای سجده در بزم گدایان تو فرموده تو را
حزم کزدم ز پذیرفتن تکلیف نخست که ازین بزم نشینی چه غرض بوده تو را
محتشم خوی تو می‌داند و از پند عبث می‌دهد این همه در سر بیهوده تو را