تفاوت میان نسخههای «حقوق بشر توطئه جیمی کارتر و جبهه ملی و اسلامیون دامی علیه شاهنشاه ایران»
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
− | + | [[پرونده:Chaos1357SullivanBazarganUSEmbassyTehran1.jpg|thumb|left|180px|]] | |
+ | [[پرونده:Chaos1357WilliamSullivan va Revolutionaries.jpg|thumb|left|180px|]] | ||
+ | [[پرونده:BazarganSanjabiJavadi2537Traitors.jpg|thumb|left|180px|]] | ||
+ | [[پرونده:PezeshkpourBaniAhmadMaraghei2537Traitors.jpg|thumb|left|180px|]] | ||
'''تله حقوق بشر توطئه جیمی کارتر و جبهه ملی و اسلامیون دامی علیه شاهنشاه ایران''' | '''تله حقوق بشر توطئه جیمی کارتر و جبهه ملی و اسلامیون دامی علیه شاهنشاه ایران''' | ||
نسخهٔ ۲۸ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۵۶
تله حقوق بشر توطئه جیمی کارتر و جبهه ملی و اسلامیون دامی علیه شاهنشاه ایران
در برنامه پیشین درباره اینکه چگونه جیمی کارتر به شاه ایران خیانت کرد گفتیم، و چه نیرنگهایی جیمی کارتر به کار برد تا حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را براندازد. اینکه بگوییم مسئولیت این توطئه دهشتناک تنها بر دوش جیمی کارتر است، درست نیست، بلکه جیمی کارتر شبکهای از همدستانش در ایران و آمریکا داشت که با کمک این شبکه مخوف حکومت مشروطه پارلمانی شاهنشاهی ایران را برانداختند و دیهیم شاهنشاهی ایران را به مشتی آخوند بی سر و بی پای عرب زاده تقدیم نمودند.
در سخنرانی لاری مک دونالد در کنگره آمریکا به تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۷۹ ، مک دونالد به مقالهای از جان ریز گزارشگر هفته نامه ریویو آو د نیوز اشاره کرد:
با سواستفاده از واژه « حقوق بشر » تندروهای جیمی کارتر برای سرنگون ساختن پیشرفتهترین شاه در تاریخ ایران سر و کله اشان پیدا شد و تاج شاهنشاهی محمدرضا شاه پهلوی را به یک دار و دسته مرتجع قرون وسطایی، جلوداران پیروزی کمونیستها، تقدیم کردند.
در این برنامه شبکه توطئه کارتر را زیر ذره بین میبریم. چه کسانی تندروهای پیرامون جیمی کارتر بودند و چه کسانی دار و دسته مرتجع قرون وسطایی جلوداران کمونیستها بودند. اکنون گام به گام این جنایتکاران را نام میبریم و روشن میسازیم که نقش آنها در این توطئه علیه شاه ایران چه بوده است.
کوتاه زمانی، پس از اینکه جیمی کارتر در ژانویه ۱۹۷۷ پرزیدنت شد، کارتر از شاه خواست که در سیاست داخلی ایران تغییراتی بدهد و گزارشهایی پخش شد، در پاسخ به درخواستهای جیمی کارتر از شاه ایران که در آن شاه ایران این تغییراتی در سیاست داخلی ایران را انجام داده بود. فضای باز سیاسی از سوی چهار تن از مشاوران جیمی کارتر برنامه ریزی شد. مهمترین نام در میان این مشاوران ویلیام جی باتلر است. باتلر یک حقوقدان برجسته بود که نامش را مترداف با "حقوق بشر" میخوانند. باتلر هموند « شورای روابط خارجی » بود، این شورا بنیادی در نیویورک است که از سوی بانکداران و کمپانیهای بزرگ پشتیبانی مالی میشود. در کنار وظایفش در این شورا، باتلر ریاست « کمیسیون بینالمللی حقوقدانان » را به گردن داشت، یک سازمان غیردولتی که به ویژه به « عدالت و حقوق بشر » میپردازد. باتلر هر سال کنفرانسی درباره حقوق بشر بر پا میداشت و از سراسر دنیا حقوقدانان را برای شرکت در این کنفرانس فرا میخواند. به این کنفرانس حقوقدانان ایرانی نیز دعوت میشدند، خیانتکارانی چون احمد صدر حاج سید جوادی.
دومین رادیکالی که دور و بر جیمی کارتر بودند، ویلیام رمزی کلارک نام دارد. رمزی کلارک نیز حقوقدان است و در حزب دموکرات است. وی وزیر دادگستری در زمان لیندون بی جانسون بود. رمزی کلارک خود را فعال صلح مینامید که در زمینه حقوق بشر تخصص یافته بود. رمزی کلارک چه در زمان وزارت دادگستری و چه در زمان جیمی کارتر از فعالان حقوق بشر بود.
سومین تندروی مشاور جیمی کارتر ریچارد دبلیو کُتام بود که ایرانشناسی خوانده بود و از ماموران خطرناک سازمان جاسوسی سیا آمریکا و دشمن آریامهر شاهنشاه ایرانبود. ریچارد کتام در سال ۱۹۵۳ در سفارت آمریکا در تهران خدمت میکرد و پیوسته در تماس با جبهه ملی و محمد مصدق بود و پیوسته از مصدق دفاع میکرد و رستاخیز مردم ایران را در روز ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ به باد انتقاد میگرفت.
چهارمین عنصر از مشاوران کارتر ریچارد اندرسون فالک بود. پروفسور حقوق بین الملل از دانشگاه پرینستون. ریچارد فالک از خانواده یهودی بود و اندیشههایش زیر تاثیر کارل مارکس، هربرت مارکوزه و چارلز میلز تنوریسینهای کمونیست قرار داشت. فالک از سالها پیش فعالیتهای خود را با « حقوق بشر » در آمریکا آغاز کرد و ایدهای پیشنهاد کرد که « همه حکومتهای ناسیونالیستی باید از میان برداشته شوند و یک حکومت در جهان جایگزین چنین حکومتهای ناسیونالیستی شود. این ایده همان ایده ال کمونیست هاست که تفاوتهای ملی میان مردمان جهان یک نوآوری سرمایه داری است تا مردم جهان را چپاول کنند. زمانی که دیگر ملیت وجود نداشته باشد آنگاه کره زمین دگرگون به بهشت میشود.
این چهار تن، با مغزهای بیمارشان، برنامه ریزان سیاست خارجی جیمی کارتر شدند و برای اینکه سیاست نوین خارجی اشان را در ایران پیاده کنند، نیاز به همدستان و سازمانی مخفی درون کشور ایران داشتند. سازمانی مخفی در ایران، زمانی که جیمی کارتر انتخابات را برد و وارد کاخ سفید شد بنیاد نهاده شد و با نام « جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» آغاز به کار کرد. مرکز این سازمان مخفی، دفتر وکالت احمد صدر حاج سید جوادی بود که در کنار ساختمان « حسینیه ارشاد » قرار داشت. زیر چتر این سازمان مخفی، همه دشمنان پهلوی گِرد آمدند، کسانی چون مهدی بازرگان، آیت الله سید ابوالفضل موسوی زنجانی از هموندان نهضت مقاومت ملی و جبهه ملی، ناصر میناچی از یاران و همراهان علی شریعتی و از موسسان حسینیه ارشاد، سید فتح الله بنی صدر حقوقدان و از دشمنان پهلوی و هموند درجه یک نهضت مقاومت ملی همان جبهه ملی دوم و یکی از نویسندگان به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی و برادر بزرگتر ابوالحسن بنی صدر،
یدالله سحابی : از پایه گزاران نهضت آزادی به همراه سید محمود طالقانی و مهدی بازرگان که مادر سازمان مجاهدین خلق بود. وی عضو شورای انقلاب بود و در دولت مهدی بازرگان وزیر مشاور بود.
هاشم صباغیان: از بنیانگزاران نهضت آزادی و مسئول کمیته پیشباز از خمینی بود وی در دولت موقت بازرگان وزیر کشور بود.
کاظم سامی : رهبر جنبش انقلابی مردم ایران (جاما)، و هموند «نهضت خداپرستان سوسیالیست». وزیر بهداشت پس از شورش ۱۳۵۷ از همدستان علی شریعتی، نظام الدین قهاری، تاج الدینی و دیگر لای و لجنهای اجتماع ایران
حبیب الله پیمان: هموند کمیته رهبری شورای فعالان ملی مذهبی و از بنیانگزاران و دبیرکل « جنبش مسلمانان مبارز». وی در شیراز مسئول « نهضت خداپرستان سوسیالیست» شد.
رحمت الله مقدم مراغهای: هموند « کانون نویسندگان» و سخنران شبهای شعر گوته در سفارت آلمان و از هم پالکیهای محمدعلی سپانلو ، سیمین دانشور بود و همدست رحیم عابدی بود. پس از شورش اسلامیستها و کمونیستهای تروریست در ایران استاندار آذربایجان شرقی شد. از سوی حزب جمهوری خلق مسلمان برگزیده خبرگان قانون اساسی شد.
کریم سنجابی: رهبر جببه ملی ایران و وزیر فرهنگ دولت محمد مصدق و وزیر خارجه دولت مهدی بازرگان
اسداله مبشری: هموند جبهه ملی مستشار دیوان عالی کشور و مدیر کل دادگستری محمد مصدق، سپس وزیر دادگستری دولت موقت مهدی بازرگان
دریادار احمد مدنی: از هموندان بلند پایه جبهه ملی وزیر دفاع دولت مهدی بازرگان
پس از اینکه کمیته برقرار شد، یک کمیته اجرایی با هفت هموند برگزیده شد با مهدی بازرگان رییس کمیته، احمد حاج سید جوادی نایب رییس، علی اصغر حاج سید جوادی، لاهیجی، ...
احمد حاج سید جوادی از اینکه در « کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» واژه حقوق بشر آمده بود، کار به گفتگوهای آتشین کشید زیرا در اسلام حقوق بشر وجود ندارد. پیشنهاد نخستین این بود که بنویسند حقوق بشر اسلامی، اما ملایان آن را نپذیرفتند زیرا که در اسلام چیزی به نام حقوق بشر وجود ندارد. از آنجا که امریکاییان میخواستند واژه حقوق بشر را ببینند، قرار بر این شد زمانی که در میان خودشان گفتگو میکنند بنویسند حقوق بشر بر موازین اسلامی. برای هموندان خائن این کمیته روشن بود که زمانی که از حقوق بشر میگویند، موازین حقوق بشر سازمان ملل متحد نیست، بلکه حقوق بشر در چارچوب مغزهای بیمار اسلامی است. با این کار این انیرانیان توانستند به جیمی کارتر بقبولانند که حقوق بشر همان حقوق بشر سازمان ملل است. با این سازشی که این خائنین میان خود کردند، همگی نزد آخوند رفسنجانی و آخوند بهشتی رفتند و چراغ سبز را از این دو جرثومه فساد و خیانت گرفتند.
این پرنسیب که از یک واژه دو مفهوم بیرون بکشند یکی مفهوم غربی آن و دیگری مفهوم اسلامی آن برای حقوق بشر و جمهوری اسلامی به کار گرفته شد. هنگامی که رسانههای غربی از خمینی پرسیدند، منظور شما از جمهوری اسلامی چیست؟ خمینی پاسخ داد که جمهوری اسلامی ، جمهوری است مانند دیگر جمهوریها که شما میشناسد. اما در گفتگوهای مخفی این گروه منظور از جمهوری اسلامی، جمهوری بود بر پایه « ولایت فقیه» یا دیکتاتوری رهبر. این پرنسیب به کار گرفته یک واژه با دو مفهوم تا به امروز در جمهوری اسلامی رواک دارد. این پرنسیب کار گرفتن دو مفهوم از یک واژه، بر پایه « تقیه » یکی از اصول مهم اسلامی قرار دارد.
پس از آنکه این سازمان مخفی با خطرناکترین دشمنان ایران بنیاد نهاده شد، علی اصغر حاج سید جوادی نامه سرگشادهای در فروردین ماه ۱۳۵۶ در دویست برگه برای شاهنشاه ایران نوشت. در این نامه سرگشاده سید جوادی از سیاستهای شاهنشاه انتقاد کرد و از رژیم استبدادی اختناق مردم، سیاستهای ضد انسانی؛ ضد مردمی و ضد میهنی، وحشیانهترین شیوههای پلیسی شکنجه و اختناق، وابستگی به سیاستهای استعماری بیگانگان...
دقیقا این انیرانی علی اصغر حاج سید جوادی یک سال پس از این تاریخ در روز ۲۶ بهمن ماه ۱۳۵۷ شبی که ژنرال نصیری، خسروداد، رحیمی، ناجی اعدام شدند، مقالهای نوشت که بر اعمال خشونت بیشتر پافشاری کرد و خواستار نابودی کامل کانونهای قدرت رژیم استبدادی، تعقیب و محاکمه و مجازات همه عناصر و مجریان اساس نظام استبدادی پهلوی و نابودی همه عناصری که به طور مستقیم و مستمر در مرکز اختناق و شکنجه و سرکوبی مردم ایران قرار داشتند و سوم اینکه مصادر اموال و دارایی منقول و غیرمنقول کلیه جنایتکاران و عناصری که ثروت خود را از راه غارت درآمد عمومی مملکت به چنگ آوردهاند اعم از خانواده سلطنتی و کلیه وزرا و معاونین و مسئولان اداری و همه وابستگان آنها در بخش خصوصی.
این نشان میدهد که کمیته حقوق بشر جیمی کارتر در ایران، برای حقوق بشر نبود بلکه براندازی شاه ایران و مشروطه پارلمانی شاهنشاهی ایران بود تا خود قدرت را به دست گیرند، و زمانی که بر تخت قدرت نشستند در نهایت وحشیگری مخالفان سیاسی خود را از بین ببرند.
برای سرنگون ساختن شاهنشاه ایران، کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر میبایستی که انبوهی از پشتیبانان را گِرد خود آورد. اما پشتیبانان آنان، تروریستهای آموزش دیده در کمپهای کوبا و فلسطین و لیبی و عراق بودند که به سبب ترور و کشتار بلندپایگان ایران در زندانها به سر میبردند. برای بیرون کشیدن این تروریستها، نیاز به تاکتیکی بود که باید طراحی شود. سرانجام با خدعه و دروغ مشاورین حقوق بشری کارتر پیشنهاد کردند که تروریستهای چریک فدایی و مجاهد خلق و اسلامیست و تودهای و نهضت آزادی و دیگر گروهکهای کوچک و بزرگ را « زندانی سیاسی » بنامند.
قهرمان این داستان که وضعیت آدمکشان و تروریستها در ایران به زندانی سیاسی دگرگون شود، رییس سازمان عفو بین الملل مارتین اِنالز بود. وی از سازمان کوچکی که چند هزار دلار بودجه سالانه آن بود، سازمان بزرگی با بیش از دویست هزار هموند و با بودجه چند میلیون دلاری ساخت. بنیادگزار سازمان عفو بین الملل پیتر بننسون سازمان را ترک کرد زیرا که اسنادی داشت که نشان میداد که سازمان عفو بین الملل پنهانی وابسته به سازمان جاسوسی سیا شده است. پرویز ثابتی رییس شایسته امنیت داخلی کشور در کتاب در دامگه حادثه نیز به این توطئه بین المللی اشاره میکند که با پیشنهاد ریچارد فالک و ویلیام باتلر کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر تنها مارتین انالز و سازمان عفو بین الملل را فراخواندند که برای بازدید زندانها به ایران بیایند. هم چنین آنان سازمان صلیب سرخ بین المللی و کمیته بین المللی حقوقدانان که ویلیام باتلر هموند آن بود را نیز دعوت کردند. پرویز ثابتی میگوید که برداشت وی این بود که آنها میآیند و ماموریت خود را انجام میدهند و کشور را ترک خواهند کرد. ولی وقتی آمدند و نخستین دیدار را با پرویز ثابتی انجام دادند، گفتند: "روش کار ما این است که یک دور کامل بازرسی را انجام دهیم و توصیههایی به دولت ارایه نماییم و یک یا دو سال میمانیم که نظارت کنیم که ببینیم که به توصیهها عمل میشود یا نه؟ پرویز ثابتی میگوید که پیش از اینکه سازمان عفو بین الملل و همدستانش وارد ایران شوند، ما نزدیک به ۳۷۰۰ زندانی ضد امنیتی داشتیم. نزدیک ۷۰۰ تن از آنها، کسانی بودند که به زندانهای کوتاه مدت یک سال و دو سال محکوم شده بودند و مدت زندانی خود را گذرانده بودند. اما چون در زندان به فعالیت هایشان ادامه داده یا مدرک جدیدی از آنها به دست آمده بود و یا به قول سردمداران جمهوری اسلامی شدیدا در موضع خود پا برجا مانده بودند، و در صورت خروج از زندان دوباره به گروههای مسلح میپیوستند، با قرار بازداشت جدید در زندان نگاه داشته شده بودند. از دی ماه ۱۳۵۵ تا بهمن ماه ۱۳۵۷ که اعدام بلندپایگان لشکری و کشوری آغاز شد سازمان عفو بین الملل، صلیب سرخ جهانی و کمیته بین المللی حقوقدانان در ایران ماندند. با سرنگونی شاه ایران و اعدام بزرگان کشور این گروه ماموریت خود را به پایان رساند و ایران را ترک کردند و دیگر از ۴۰۰ سازمان حقوق بشری که علیه شاه ایران بنیاد شده بود اشارهای به خونی که در کشور ایران از اعدام ارتشیان و نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران ، وزرا، نمایندگان، مدیران، صاحبان صنایع، و مردم ایران به پا شده بود نکردند و این سازمانها ناپدید شدند.
برای مارتین انالز و سازمان عفو بین الملل کمپانیه علیه شاه بهترین سرمایه گذاری بود که در تاریخ این سازمان روی داده بود. در سال ۱۹۷۷ برابر با ۱۳۵۶ سازمان عفو بین الملل برنده جایزه صلح نوبل شدند، و در سال ۱۳۵۷ جایزه سازمان ملل در زمینه حقوق بشر را گرفتند، پس از آنکه کورت والدهایم در روز ۲۴ دی ماه ۱۳۵۶ با کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر را در تهران دیدار کرد.
سازمان عفو بین الملل پس از توطئهای که علیه شاه ایران به راه انداخت، امروزه سازمان پول سازی شده است با بیش از هفت میلیون هموند در بیش از ۱۵۰ کشور و بودجهای بیش از ۳۰۰ میلیون یورو و آنچه که در ایران انجام دادند دکانی شد برای این سازمان که نیاز به زندانی و قربانی دارد.
بازرگان و همدستانش کاربردی برای حقوق بشر نداشتند که پیوند ژرف آنها را با اسلامیون نشان میدهد. برای نمونه احمد حاج سید جوادی رابط با انجمن دانشجویان مسلمان در آمریکا Moslem Students Association بود که همزمان جامعه اسلامی آمریکای شمالی Islamic Society of North America را بنیاد نهاد. آرمان انجمن دانشجویان مسلمان در آمریکا این بود که در هر دانشگاه آمریکا گروه از دانشجویان مسلمان گرد آورند که از دانشگاه درخواست سالن برگزاری نماز کنند و روزهای آدینه در آنجا نمازگزارند، در ماه رمضان دستجمعی افطار کنند و دیگر آیینهای اسلامی را برگزار نمایند. جامعه اسلامی آمریکای شمالی با این هدف بنیان نهاده شد که اسلام را در جامعه آمریکا رواک دهند و سالانه آمریکاییان از همه جا بی خبر را به مجمعی بزرگ فراخوانند. احمد حاج سید جوادی رابط میان کمیته ایرانی دفاع از حقوق بشر و آزادی و انجمن دانشجویان مسلمان در آمریکا بود.
احمد حاج سید جوادی با چمدانی پر از پول نقد به آمریکا سفر کرد و مرکز خدمات کتابهای اسلامی در هوستون آمریکا Islamic Book Service Center را راه اندازی کرد. هدف مرکز کتابهای اسلامی این بود که گروههای دانشجویانی مسلمان که با برنامه ریزی گرد میآوردند، آموزشهای اسلامی ببینند. برای این کار درسهایی چون قرآن، تاریخ اسلام و دیگر متنهای ارتجاعی اسلامی را آموزش میدادند. فعالیتهای احمد حاج سید جوادی نشان میدهد که هرگز کاری به حقوق بشر نداشتند بلکه جامعه را اسلامی کنند.
هموند دیگر کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر مهدی بازرگان بود. بازرگان در نامهای به خمینی در امرداد ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی برابر با ۱۳۵۵ خورشیدی ، برنامه سیاسی کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر را روشن نمود: "هدف نهایی، سرنگونی رژیم است، ولی سرنگونی باید در گامهایی انجام یابد، ۱- شاه باید از ایران بیرون رود ۲- نخست وزیر را باید با قوانین موجود دست و پایش را بست، با اصل دوم متمم قانون اساسی که پنج روحانی نخست قوانین را از دیدگاه اسلامی بررسی کنند، این بهترین گارانتی برای به دست آوردن احترام برای قوانین اسلامی است. ۳- ما باید روی مغزها و نحوه اندیشه آنها کار کنیم، آنگاه تغییر به جمهوری اسلامی ممکن میشود.
در همه نامهها و نوشتارها حتی یک بار « حقوق بشر » آورده نشد. جبهه ملی این پلنگ تیزدندان از سیاست حقوق بشر جیمی کارتر نیز برای خود لباسی از گوسفند دوخت و بر تن کرد و با این پوشش دروغین فراخوانها به سازمان عفو بین الملل، سازمان صلیب سرخ جهانی، کمیسیون بین المللی وکلا و ... فرستاده شد. نمایندگان این سازمانها از سوی شاهنشاه آریامهر پذیرفته شدند. شاهنشاه آریامهر و پایوران دست اندر کار اندیشیدند که اگر درخواستهای این سازمانها برآورده شود و آنان پروانه بازرسی از زندانهای ایران را بیابند، نشان این خواهد بود که حقوق بشر در ایران محترم شمرده میشود. تاثیر دیدار این سازمانهای حقوق بشری از ایران، تنها دست و پای دولت را بست که مشتی تروریست آموزش دیده در کمپهای فلسطین و کوبا و یمن و لیبی براندازان شاهنشاه ایران و حکومت مشروطه پارلمانی ایران، دیگر زیر پیگرد قرار نگیرد و آزادانه با پشتیبانی این سازمانهای خیانت کار به حقوق ملت ایران و استقلال کشور ایران به ویرانی پایهای حکومت مشروطه بپردازند.
اگر امروز به سیاست جبهه ملی و به اصطلاح اپوزیسیون بپردازیم، میبینیم دقیقا همین سیاستی که چهل و یک سال پیش با آن شاهنشاه آریامهر و دولت را در تنگنا گذاشتند ادامه دارد. با این کار رژیم جمهوری اسلامی در ایران را بر سر کار نگاه میدارند و از دوباره به اعتبار برگرداندن قانون اساسی مشروطه جلوگیری میکنند و همان دام را برای اعلیحضرت همایون رضا شاه دوم پهن کردند که بگوید "امروز فقط ائتلاف" . امروز نمایندگان سازمان عفو بین الملل و صلیب سرخ جهانی و سازمان جهانی حقوق بشر و کمیسیون بین المللی وکلا کجا هستند که از زندانهای جمهوری اسلامی بازرسی کنند؟
اینکه جیمی کارتر تا به امروز از سیاست حقوق بشری دفاع میکند که هر کاری که به نام حقوق بشر انجام داده است و ایران و خاورمیانه را به آتش و خون کشیده است ، به جای اینکه مدافع مردم ایران شود از بزرگترین پشتیبانان جمهوری اسلامی و حمص و حزب الله، طالبان و دیگر سازمانهای تروریستی است، نشان میدهد که شبکه تروریستی که جیمی کارتر و حزب دموکرات با همدستی جبهه ملی و اسلامیون بر پا ساختند تا به امروز فعال و استوار مانده است.