تفاوت میان نسخه‌های «انقلاب مشروطه - توطئه دولت روسیه علیه دولت نوین مشروطه ایران در اردبیل ۱۲۸۸»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح فاصلهٔ مجازی)
خط ۱۳: خط ۱۳:
 
از دیرباز آقای مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) به والی‌گری آذربایجان برگزیده شده بود. وی در درازای این دگرگونی‌ها در ایران در پاریس به سر می‌برد و پس از برقرار مشروطه روانه ایران شد. در روز ۲ شهریور ۱۲۸۸ مخبرالسلطنه از راه جلفا وارد تبریز شد و انجمن ایالتی و ستارخان سردار ملی و باقر خان سالار ملی از وی پیش‌باز شایانی کردند. در این میان رحیم‌خان با سوارهای خود و توپخانه‌ای که از بیرون تبریز به همراه برده بود در اهر نشسته بود و با سوارانش به چپاول ده‌های قره‌داغ و پیرامون آن پرداخت. به نام هواداری از محمدعلی میرزای برکنار شده نافرمانی از دولت نوین را آغاز کرد.  دسته‌های شاهسون نیر به تاخت و تاز پرداختند و از اردبیل تا سه فرسنگی تبریز همه جا را تاراج می‌کردند و روز به روز بر خشونت خود می‌افزودند.
 
از دیرباز آقای مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) به والی‌گری آذربایجان برگزیده شده بود. وی در درازای این دگرگونی‌ها در ایران در پاریس به سر می‌برد و پس از برقرار مشروطه روانه ایران شد. در روز ۲ شهریور ۱۲۸۸ مخبرالسلطنه از راه جلفا وارد تبریز شد و انجمن ایالتی و ستارخان سردار ملی و باقر خان سالار ملی از وی پیش‌باز شایانی کردند. در این میان رحیم‌خان با سوارهای خود و توپخانه‌ای که از بیرون تبریز به همراه برده بود در اهر نشسته بود و با سوارانش به چپاول ده‌های قره‌داغ و پیرامون آن پرداخت. به نام هواداری از محمدعلی میرزای برکنار شده نافرمانی از دولت نوین را آغاز کرد.  دسته‌های شاهسون نیر به تاخت و تاز پرداختند و از اردبیل تا سه فرسنگی تبریز همه جا را تاراج می‌کردند و روز به روز بر خشونت خود می‌افزودند.
  
با اینکه محمدعلی شاه در برابر مشروطه سر فرودآورد و همه آزادی‌خواهان را که در شورش‌ها دست داشتند بخشود، رحیم خان پس از سرنگونی محمدعلی شاه دست از خودسری‌های خود بر نداشت و  رنگ دیگری به کارهای خود داد. حاج میرزا آقا بلوری و دیگر کسان را در بند نگاهداشت. زمانی که رحیم خان بر سر راه جلفا نشسته بود و کالاهای بارزگانان ایرانی و روسی را تاراج می‌کرد، همه این کالاها را با خود به قره‌داغ برد و به کسی پس نداد. تا اینکه شبی سپاهیان روس بدون آگاهی دولت ایران به اهر رسیدند و بیرون شهر لشکرگاه زدند و شب هنگام رحیم خان را با خود بردند.  حاجی حسن آقا یکی از توانگران اهر که با رحیم‌خان دوستی داشت، ده هزار تومان تاوان بازرگانان روسی را پرداخت و فردای آن روز رحیم خان آزاد شد و روسیان با وی بنای دوستی گزاردند.  
+
با اینکه محمدعلی شاه در برابر مشروطه سر فرودآورد و همه آزادی‌خواهان را که در شورش‌ها دست داشتند بخشود، رحیم خان پس از سرنگونی محمدعلی شاه دست از خودسری‌های خود بر نداشت و  رنگ دیگری به کارهای خود داد. حاج میرزا آقا بلوری و دیگر کسان را در بند نگاهداشت. زمانی که رحیم خان بر سر راه جلفا نشسته بود و کالاهای بارزگانان ایرانی و روسی را تاراج می‌کرد، همه این کالاها را با خود به قره‌داغ برد و به کسی پس نداد. تا اینکه شبی سپاهیان روس بدون آگاهی دولت ایران به اهر رسیدند و بیرون شهر لشکرگاه زدند و شب هنگام رحیم خان را با خود بردند.  حاجی حسن آقا یکی از توانگران اهر که با رحیم‌خان دوستی داشت، ده هزار تومان تاوان بازرگانان روسی را پرداخت و فردای آن روز رحیم خان آزاد شد و روسیان با وی بنای دوستی گزاردند. در چنین آشفتگی مخبرالسلطنه به آذربایجان رسید.
  
با دستگیر شدن رحیم خان از سوی سپاه روسیه، شهر اهر آشفته شد و مردم مشروطه‌خواهانی که هنوز در زندان بودند را آزاد کردند و آنان به همان حالی که از زندان بیرون آمدند راهی تبریز شدند. روز ۱۰ شهریور ماه ۱۲۸۸ این کاروان به تبریز رسید و انجمن ایالتی و مردم دسته دسته به پیش‌باز شتافتند و والی کالسکه خود را فرستاد. زمانی که کاروان  
+
با دستگیر شدن رحیم خان از سوی سپاه روسیه، شهر اهر آشفته شد و مردم مشروطه‌خواهانی که هنوز در زندان بودند را آزاد کردند و آنان به همان حالی که از زندان بیرون آمدند راهی تبریز شدند. روز ۱۰ شهریور ماه ۱۲۸۸ این کاروان به تبریز رسید و انجمن ایالتی و مردم دسته دسته به پیش‌باز شتافتند و والی کالسکه خود را فرستاد. زمانی که کاروان به تبریز رسید از دیدن حال نزار و رخت‌های پاره آزادی‌خواهان، مردم به جای شادمانی به گریه افتادند.
  
در چنین آشفتگی مخبرالسلطنه به آذربایجان رسید.
+
در آن یک سالی که تبریز با نیروهای دولتی در جنگ بود در بیشتر شهرهای آذربایجان جنبش‌های مشروطه‌خواهی پدیدار می‌شد جز اردبیل که همواره در دست گمارده شدگان از سوی محمدعلی شاه بود. در تابستان ۱۲۸۷ حکمران اردبیل امیر معزز گروسی ملا امام‌ویردی را به گناه مشروطه‌خواهی به دارآویخت. پس از امیر معزز گروسی نقی خان رشیدالملک حکمران شد و در بهار ۱۲۸۸ دسته‌های شاهسون را گرد خود آورد و چند بار با آزادی‌خواهان گیلانی زد و خورد کرد ولی کاری از پیش نبرد.  تیر ماه ۱۲۸۸ پس از برقراری مشروطه در ایران و سرنگونی محمدعلی شاه آزادی‌خواهان گیلان قزوین را گشودند و کمیته ستار برآن شد که در اردبیل ریشه ستم را از جای بِکَند. برای این کار میرزا محمد حسین‌زاده با دسته‌ای مجاهد به اردبیل فرستاده شد. حسین‌زاده بی‌درنگ بسیاری را از قفقاز و سراب و خود اردبیل گردآورد و چوم از سوی توانگران پشتیبانی مالی می‌شد، تفنگ و فشنگ و هزینه‌های دیگر را می‌پرداخت توانست انجمن ولایتی بنیاد کند. اشتباهی که حسین‌زاده انجام داد، سختگیری بیش از اندازه وی بر دشمنان مشروطه بود. در جایی که در تهران وزیران باغشاه محمدعلی شاه را می‌بخشیدند، کشتن مخالفان کار بسیار ناروایی بود. پس از سرنگونی محمدعلی شاه، دولت نوین کشیک‌باشی نامی را به جای نقی‌خان به حکمرانی اردبیل فرستاد ولی کاری از پیش نبرد. نقی‌خان نتوانست جلوی تاخت و تاز، تاراج و کشتار شاهسون را بگیرد و نتوانست از تندروی مجاهدان بکاهد.  
  
 +
در آغاز شهریور ۱۲۸۸ که مخبرالسطنه به تبریز رسید آشفتگی اردبیل از اندازه بیرون و مایه دردسر انجمن ایالتی و نایب‌الایاله اجلال‌الملک شده بود. آقای هدایت مخبرالسلطنه نخست با اجلال‌الملک گفتگو کرد و او نپذیرفت. از سوی دیگر مخبرالسلطنه برآن بود که ستارخان را از تبریز دور کند با ستارخان به گفتگو نشست که مجاهدان از وی سخن‌شنوی دارند و انجمن خود را به نام ستارخان نامگذاری کرده‌اند و پند ستارخان را خواهند پذیرفت و ستارخان از روی فروتنی پیشنهاد مخبرالسلطنه را پذیرفت و گمان نمی‌برد که نیرنگی درکار باشد.
 +
 +
در روز ۱۸ شهریور ماه ۱۲۸۸ ستارخان به آهنگ برقراری آشتی و دوستی به همراهی یار محمدخان کرمانشاهی، حسین خان کرمانشاهی، میرزا علی خان یاوراف، آقای میرزا علی‌اکبر خان عطایی، حاجی اسماعیل آقا امیرخیزی که همواره با سردار بود و آقا میرزا اسماعیل یکانی و دسته‌ای مجاهدان که رویهم رفته هفتاد و چند نفری بودند با کمی ابزار جنگی روانه اردبیل شدند. در سر راه در شهر سراب از سردار ملی و همراهان پیش‌باز باشکوهی شد و حاج اسماعیل سرابی و برادرانش که در جنگ‌های تبریز از سرکردگان سپاه دولتی بودند از کرده‌های خود پوزش خواستند و برادر کوچک خود را با دویست و بیست یا سی تن سواره برگزیده، همراه ستارخان کردند. ستارخان چند روزی در اردبیل درنگ کرد و حاجی کاظم آقا وهابزاده از سردار ملی درخواست کرد که مهماندار او باشد. در این میان محکد قلی‌خان آلارلو یکی از سران نامدار شاهسون با برادرزاده نصرالله خان یورتچی و دیگران نیز آمدند.
 +
 +
سرانجام در روز ۲۲ شهریور ماه ۱۲۸۸ ستارخان سردار ملی و همران به اردبیل رسیدند و با پیش‌باز با شکوهی روبرو شدند. کارها به نیکی پیش می‌رفت و ستارخان گمان نمی‌برد که زد و بندی در کار باشد. پس از چند روزی سران شاهسون، نخست امیر عشایر خلخالی و سپس یکی پس از دیگری به بهانه‌ای از اردبیل بیرون رفتند. آگاهی رسید که همه ایل‌های اردبیل، خلخال و قره‌داغ یکی شده‌اند و سران شاهسون و امیر عشایر و دیگران با رحیم‌خان دست به هم داده‌اند و پرچم هواداری محمدعلی میرزا را بلند کرده‌اند و برآنند که به اردبیل بتازند. ستارخان بزرگی و دشواری کار را درنیافت زیرا که از زد و بندهای پشت پرده آگاهی نداشت.
 
== منبع ==
 
== منبع ==
  
 
<references/>‎
 
<references/>‎

نسخهٔ ‏۲۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۵۳

انقلاب مشروطه - از استبداد صغیر تا فتح تهران درگاه انقلاب مشروطه

انقلاب مشروطه - مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم - مبارزه علیه استعمار

انقلاب مشروطه

پس از فتح تهران در تیر ماه ۱۲۸۸ از سوی آزادی‌خواهان مشروطه به سرکردگی سردار اسعد بختیاری و محمدولی خان تنکابنی سپهدار اعظم، محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد[۱] و احمد میرزا ولیعهد، شاه شد و سردار اسعد و سپهدار اعظم نیابت سلطنت را بر گردن گرفتند. مجلس شورای ملی در ۲۴ آبان ماه گشوده شد و عضدالملک رییس ایل قاجار از سوی مجلس نایب‌السلطنه شد.[۲]

با ورود ارتش روسیه به ایران و جای‌گرفتن آنها در آذربایجان و نقشه‌های پلید برای نابودی ستارخان و باقرخان، این دو اسطوره ملی به سفارت عثمانی بست نشستند و پس از برقراری مشروطه در ایران و بیرون رفتن محمدعلی شاه فشار روسیان بر سردار ملی و سالار ملی کاهش یافت و از سفارت عثمانی بیرون آمدند و در خانه‌های خود خاموش نشستند.

از دیرباز آقای مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) به والی‌گری آذربایجان برگزیده شده بود. وی در درازای این دگرگونی‌ها در ایران در پاریس به سر می‌برد و پس از برقرار مشروطه روانه ایران شد. در روز ۲ شهریور ۱۲۸۸ مخبرالسلطنه از راه جلفا وارد تبریز شد و انجمن ایالتی و ستارخان سردار ملی و باقر خان سالار ملی از وی پیش‌باز شایانی کردند. در این میان رحیم‌خان با سوارهای خود و توپخانه‌ای که از بیرون تبریز به همراه برده بود در اهر نشسته بود و با سوارانش به چپاول ده‌های قره‌داغ و پیرامون آن پرداخت. به نام هواداری از محمدعلی میرزای برکنار شده نافرمانی از دولت نوین را آغاز کرد. دسته‌های شاهسون نیر به تاخت و تاز پرداختند و از اردبیل تا سه فرسنگی تبریز همه جا را تاراج می‌کردند و روز به روز بر خشونت خود می‌افزودند.

با اینکه محمدعلی شاه در برابر مشروطه سر فرودآورد و همه آزادی‌خواهان را که در شورش‌ها دست داشتند بخشود، رحیم خان پس از سرنگونی محمدعلی شاه دست از خودسری‌های خود بر نداشت و رنگ دیگری به کارهای خود داد. حاج میرزا آقا بلوری و دیگر کسان را در بند نگاهداشت. زمانی که رحیم خان بر سر راه جلفا نشسته بود و کالاهای بارزگانان ایرانی و روسی را تاراج می‌کرد، همه این کالاها را با خود به قره‌داغ برد و به کسی پس نداد. تا اینکه شبی سپاهیان روس بدون آگاهی دولت ایران به اهر رسیدند و بیرون شهر لشکرگاه زدند و شب هنگام رحیم خان را با خود بردند. حاجی حسن آقا یکی از توانگران اهر که با رحیم‌خان دوستی داشت، ده هزار تومان تاوان بازرگانان روسی را پرداخت و فردای آن روز رحیم خان آزاد شد و روسیان با وی بنای دوستی گزاردند. در چنین آشفتگی مخبرالسلطنه به آذربایجان رسید.

با دستگیر شدن رحیم خان از سوی سپاه روسیه، شهر اهر آشفته شد و مردم مشروطه‌خواهانی که هنوز در زندان بودند را آزاد کردند و آنان به همان حالی که از زندان بیرون آمدند راهی تبریز شدند. روز ۱۰ شهریور ماه ۱۲۸۸ این کاروان به تبریز رسید و انجمن ایالتی و مردم دسته دسته به پیش‌باز شتافتند و والی کالسکه خود را فرستاد. زمانی که کاروان به تبریز رسید از دیدن حال نزار و رخت‌های پاره آزادی‌خواهان، مردم به جای شادمانی به گریه افتادند.

در آن یک سالی که تبریز با نیروهای دولتی در جنگ بود در بیشتر شهرهای آذربایجان جنبش‌های مشروطه‌خواهی پدیدار می‌شد جز اردبیل که همواره در دست گمارده شدگان از سوی محمدعلی شاه بود. در تابستان ۱۲۸۷ حکمران اردبیل امیر معزز گروسی ملا امام‌ویردی را به گناه مشروطه‌خواهی به دارآویخت. پس از امیر معزز گروسی نقی خان رشیدالملک حکمران شد و در بهار ۱۲۸۸ دسته‌های شاهسون را گرد خود آورد و چند بار با آزادی‌خواهان گیلانی زد و خورد کرد ولی کاری از پیش نبرد. تیر ماه ۱۲۸۸ پس از برقراری مشروطه در ایران و سرنگونی محمدعلی شاه آزادی‌خواهان گیلان قزوین را گشودند و کمیته ستار برآن شد که در اردبیل ریشه ستم را از جای بِکَند. برای این کار میرزا محمد حسین‌زاده با دسته‌ای مجاهد به اردبیل فرستاده شد. حسین‌زاده بی‌درنگ بسیاری را از قفقاز و سراب و خود اردبیل گردآورد و چوم از سوی توانگران پشتیبانی مالی می‌شد، تفنگ و فشنگ و هزینه‌های دیگر را می‌پرداخت توانست انجمن ولایتی بنیاد کند. اشتباهی که حسین‌زاده انجام داد، سختگیری بیش از اندازه وی بر دشمنان مشروطه بود. در جایی که در تهران وزیران باغشاه محمدعلی شاه را می‌بخشیدند، کشتن مخالفان کار بسیار ناروایی بود. پس از سرنگونی محمدعلی شاه، دولت نوین کشیک‌باشی نامی را به جای نقی‌خان به حکمرانی اردبیل فرستاد ولی کاری از پیش نبرد. نقی‌خان نتوانست جلوی تاخت و تاز، تاراج و کشتار شاهسون را بگیرد و نتوانست از تندروی مجاهدان بکاهد.

در آغاز شهریور ۱۲۸۸ که مخبرالسطنه به تبریز رسید آشفتگی اردبیل از اندازه بیرون و مایه دردسر انجمن ایالتی و نایب‌الایاله اجلال‌الملک شده بود. آقای هدایت مخبرالسلطنه نخست با اجلال‌الملک گفتگو کرد و او نپذیرفت. از سوی دیگر مخبرالسلطنه برآن بود که ستارخان را از تبریز دور کند با ستارخان به گفتگو نشست که مجاهدان از وی سخن‌شنوی دارند و انجمن خود را به نام ستارخان نامگذاری کرده‌اند و پند ستارخان را خواهند پذیرفت و ستارخان از روی فروتنی پیشنهاد مخبرالسلطنه را پذیرفت و گمان نمی‌برد که نیرنگی درکار باشد.

در روز ۱۸ شهریور ماه ۱۲۸۸ ستارخان به آهنگ برقراری آشتی و دوستی به همراهی یار محمدخان کرمانشاهی، حسین خان کرمانشاهی، میرزا علی خان یاوراف، آقای میرزا علی‌اکبر خان عطایی، حاجی اسماعیل آقا امیرخیزی که همواره با سردار بود و آقا میرزا اسماعیل یکانی و دسته‌ای مجاهدان که رویهم رفته هفتاد و چند نفری بودند با کمی ابزار جنگی روانه اردبیل شدند. در سر راه در شهر سراب از سردار ملی و همراهان پیش‌باز باشکوهی شد و حاج اسماعیل سرابی و برادرانش که در جنگ‌های تبریز از سرکردگان سپاه دولتی بودند از کرده‌های خود پوزش خواستند و برادر کوچک خود را با دویست و بیست یا سی تن سواره برگزیده، همراه ستارخان کردند. ستارخان چند روزی در اردبیل درنگ کرد و حاجی کاظم آقا وهابزاده از سردار ملی درخواست کرد که مهماندار او باشد. در این میان محکد قلی‌خان آلارلو یکی از سران نامدار شاهسون با برادرزاده نصرالله خان یورتچی و دیگران نیز آمدند.

سرانجام در روز ۲۲ شهریور ماه ۱۲۸۸ ستارخان سردار ملی و همران به اردبیل رسیدند و با پیش‌باز با شکوهی روبرو شدند. کارها به نیکی پیش می‌رفت و ستارخان گمان نمی‌برد که زد و بندی در کار باشد. پس از چند روزی سران شاهسون، نخست امیر عشایر خلخالی و سپس یکی پس از دیگری به بهانه‌ای از اردبیل بیرون رفتند. آگاهی رسید که همه ایل‌های اردبیل، خلخال و قره‌داغ یکی شده‌اند و سران شاهسون و امیر عشایر و دیگران با رحیم‌خان دست به هم داده‌اند و پرچم هواداری محمدعلی میرزا را بلند کرده‌اند و برآنند که به اردبیل بتازند. ستارخان بزرگی و دشواری کار را درنیافت زیرا که از زد و بندهای پشت پرده آگاهی نداشت.

منبع