تفاوت میان نسخه‌های «سعدی (باب چهارم در تواضع)/شنیدم که لقمان سیه‌فام بود»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (bad link repair using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|شنیدم که لقمان سیه‌فام بود|نه تن‌پرور و نازک اندام بود}}
 
{{ب|شنیدم که لقمان سیه‌فام بود|نه تن‌پرور و نازک اندام بود}}
 
{{ب|یکی بنده‌ی خویش پنداشتش|زبون دید و در کار گل داشتش}}
 
{{ب|یکی بنده‌ی خویش پنداشتش|زبون دید و در کار گل داشتش}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۱۸

' سعدی (باب چهارم در تواضع) (شنیدم که لقمان سیه‌فام بود)
از سعدی
'


شنیدم که لقمان سیه‌فام بود نه تن‌پرور و نازک اندام بود
یکی بنده‌ی خویش پنداشتش زبون دید و در کار گل داشتش
جفا دید و با جور و قهرش بساخت به سالی سرایی ز بهرش بساخت
چو پیش آمدش بنده‌ی رفته باز ز لقمانش آمد نهیبی فراز
به پایش در افتاد و پوزش نمود بخندید لقمان که پوزش چه سود؟
به سالی ز جورت جگر خون کنم به یک ساعت از دل بدر چون کنم؟
ولی هم ببخشایم ای نیکمرد که سود تو ما را زیانی نکرد
تو آباد کردی شبستان خویش مرا حکمت و معرفت گشت بیش
غلامی است در خیلم ای نیکبخت که فرمایمش وقتها کار سخت
دگر ره نیازارمش سخت، دل چو یاد آیدم سختی کار گل
هر آن کس که جور بزرگان نبرد نسوزد دلش بر ضعیفان خرد
گر از حاکمان سختت آید سخن تو بر زیردستان درشتی مکن