تفاوت میان نسخههای «سعدی (غزلیات)/آن را که غمی چون غم من نیست چه داند»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|آن را که غمی چون غم من نیست چه داند|کز شوق توام دیده چه شب میگذراند}} | {{ب|آن را که غمی چون غم من نیست چه داند|کز شوق توام دیده چه شب میگذراند}} | ||
{{ب|وقتست اگر از پای درآیم که همه عمر|باری نکشیدم که به هجران تو ماند}} | {{ب|وقتست اگر از پای درآیم که همه عمر|باری نکشیدم که به هجران تو ماند}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۳
' | سعدی (غزلیات) (آن را که غمی چون غم من نیست چه داند) از سعدی |
' |
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند | کز شوق توام دیده چه شب میگذراند | |
وقتست اگر از پای درآیم که همه عمر | باری نکشیدم که به هجران تو ماند | |
سوز دل یعقوب ستمدیده ز من پرس | کاندوه دل سوختگان سوخته داند | |
دیوانه گرش پند دهی کار نبندد | ور بند نهی سلسله در هم گسلاند | |
ما بی تو به دل برنزدیم آب صبوری | در آتش سوزنده صبوری که تواند | |
هر گه که بسوزد جگرم دیده بگرید | وین گریه نه آبیست که آتش بنشاند | |
سلطان خیالت شبی آرام نگیرد | تا بر سر صبر من مسکین ندواند | |
شیرین ننماید به دهانش شکر وصل | آن را که فلک زهر جدایی نچشاند | |
گر بار دگر دامن کامی به کف آرم | تا زندهام از چنگ منش کس نرهاند | |
ترسم که نمانم من از این رنج دریغا | کاندر دل من حسرت روی تو بماند | |
قاصد رود از پارس به کشتی به خراسان | گر چشم من اندر عقبش سیل براند | |
فریاد که گر جور فراق تو نویسم | فریاد برآید ز دل هر که بخواند | |
شرح غم هجران تو هم با تو توان گفت | پیداست که قاصد چه به سمع تو رساند | |
زنهار که خون میچکد از گفته سعدی | هرک این همه نشتر بخورد خون بچکاند |