تفاوت میان نسخههای «بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام باریابی روسای کشاورزی استانها ۳۰ آذر ماه ۱۳۳۹»
(صفحهای تازه حاوی «{{سرصفحه پروژه | عنوان = محمدرضا شاه پهلوی آریامهر|اعلیحضرت همایون محمدرضا ش...» ایجاد کرد) |
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = }} | | یادداشت = }} | ||
+ | |||
+ | ۳۰ آذر ۱۳۳۹ | ||
+ | |||
+ | بیانات شاهنشاه در شرفیابی رؤسای کشاورزی استانها | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | در برنامه سوم توجه کافی به امر کشاورزی خواهدشد. | ||
+ | |||
+ | الان ۷۵ درصد اهالی مملکت ما در دهات ایران زندگی میکنند و یا از طریق کشاورزی امرار معاش مینمایند. البته این نسبت در جمعیت ایران نسبتی است که باید تغییر بکند و هدف ما این است که درست معکوس آنچه هست بشود، یعنی شاید ۳۵ درصد اهالی مملکت در دهات و به وسیله کشاورزی زندگی بکنند و سایرین در شهرها و به وسیله صنعت و حرفههای دیگر. این برنامه موقعی عملی خواهدشد که ما بتوانیم کشاورزی مملکت را به کلی با اسلوب و وسایل امروزی که در دنیا معمول و متداول است، تغییر بدهیم و حداکثر بهرهبرداری را از زمینی که در آن کار میشود، بکنیم و برای این کار باید حداکثر وسایل جدید کشاورزی را در اختیار داشتهباشیم و تا جایی که ممکن است کشاورزی ما مکانیزه بشود و از ماشین استفاده بکنیم و از هر قطره آب موجود و از آبهایی که باید به وسایل مختلف به دست آوریم، استفاده نماییم. همچنین درمورد استعمال کود شیمیایی، سعی کنیم کودی به کار ببریم که به زمین بخورد و تطبیق کند. | ||
+ | |||
+ | برای تمام این کارها یک تشکیلات خیلی وسیع لازم است. اول در خود وزارت کشاورزی باید تشکیلات مرتب و منظمی ایجاد بشود و به وسیله همین رؤسای کشاورزی استانها و تشکیلات آنها و مروجین کشاورزی و وسایل دیگر از قبیل شرکتهای تعاونی و بانکها و غیره، ما به این هدف و نتیجه برسیم و بتوانیم با احتیاجات آینده مردم و مملکت برابری بکنیم. مثلاً اگر بیست سال آینده را در نظر بگیریم، در ضمن این بیست سال جمعیت مملکت تا دو برابر اضافه خواهدشد، ولی غذایی که این جمعیت بعدها باید بخواهد، اقلاً سه برابر غذای فعلی است، یعنی در بیست سال آینده اگر ما قصد صادرات هم نداشتهباشیم (که باید داشتهباشیم)، فرآوردههای کشاورزی ما باید به شش برابر فرآوردههای امروزی برسد. به طور کلی در بعضی چیزها مقایسه نمیشود کرد، برای اینکه باید چندین برابر فعلی ما محصول به دست بیاوریم و این را هم در نظر بگیرید که همانطور که گفتم، با جمعیت کمتر باید محصول بیشتری به دست آوریم. آن وقت این جامعه و این مملکت، یک ملت مترقی خواهدبود که سطح درآمد افرادش برابری و مطابقت خواهدکرد با سطح درآمد ممالک پیشرفته و مترقی دنیا. در تمام رشتههای کشاورزی این فعالیت شدیداً باید انجام بگیرد. | ||
+ | |||
+ | محض نمونه چند مثلی برایتان میزنم که خیلی گویا است و مثلها زندهای است: ما امروز به طور متوسط در هر هکتار چایکاری تقریباً ۶۰۰ کیلو چای به دست میآوریم، در صورتی که البته شاید شرایط ما به خوبی و مناسبی شرایط چایکاری در بعضی نقاط دنیا، منجمله هندوستان و سیلان نباشد، ولی متوسط عملکرد یک هکتار چایکاری در سیلان تقریباً سه برابر ما میشود و این نقص باید جبران شود. البته شاید هنوز ما لازم بدانیم چندین هزار هکتار به سطح چایکاری مملکت اضافه کنیم، ولی عمده این خواهدبود که محصولی را که ما در هر هکتار به دست میآوریم، تقریباً به دو برابر محصول فعلی برسانیم. اتفاقاً سازمان چای ما یکی از سازمانهای خوب این مملکت است، سازمانی است که در عرض سه سال که مدت کمی است، نتایج رضایتبخش گرفتهاست. مخصوصاً کمک بیاندازهای به چایکاران شمال کردهاست. در عرض این سه سال نه فقط به ما شکایتی از این اشخاص نرسیده، بلکه همه اظهار تشکر و قدردانی کردهاند. این قدردانیها از طرف یک مشت مردمی میشود که در گذشته در حالت مشکلی زندگی میکردند و امروز دارند به کلی وضع زندگیشان را تغییر میدهند و روحیهشان تغییر پیدا کردهاست و با امیدواری کاملی به آینده نگاه میکنند. این یک نمونه بود. | ||
+ | |||
+ | در قسمت برنج نیز همین طور است. مقدار محصولی که ما از یک هکتار برمیداریم، قابل مقایسه با ممالک دیگری که برنج به دست میآورند نیست و آن هم باید به همین ترتیب تغییر پیدا کند. | ||
+ | |||
+ | پنبه هم همین طور. ما محصول هر هکتار پنبه خودمان را باید اقلاً به دو برابر و اگر بتوانیم به سه برابر محصول فعلی برسانیم. سطح زیر کشت پنبه در این مملکت کم نیست. اگر ما بتوانیم همین سطح زیر کشت را به دو برابر و یا سه برابر محصول برسانیم، احتیاجات داخلی ما به خوبی تأمین میشود و مقدار زیادی هم برای صادرات برای ما باقی میماند. البته اگر لازم باشد، سطح کشت را هم باید بالا برد. | ||
+ | |||
+ | موضوع عمدهای که در اساس کشاورزی ایران هست، این است که تقریباً دوازدهمیلیون هکتار در این مملکت تحت بهرهبرداری کشاورزی است، ولی با سیستم آیشی که ما داریم، گمان نمیکنم که حقیقتاً بیش از ششمیلیون هکتار، بلکه کمتر تحت کشت سالانه باشد. این موضوع به وسیله سیستم آبیاری متناسب با پیشرفتهای علمی امروز و با دادن کود طبیعی و به خصوص کود شیمیایی میشود تا اندازهای حل کرد، ولی اساس کار ما این است که در مملکت ایران شاید خاک به اندازه پنجاهمیلیون هکتار برای زراعت و عملیات کشاورزی موجود باشد. کار عمده ما در آینده این است که از حداکثر زمینهایی را که قابل کشت است بهرهبرداری کنیم. این عمل احتیاج به ساختن راه دارد تا به تمام این نقاط ما دسترسی پیدا بکنیم و بعداً احتیاج به تأمین وسایل آبیاری و کشاورزی دارد و تمام لوازم کار دیگری که بحث درباره آن طولانی میشود و از حوصله صحبتهای امروز ما خارج است. یکی از مطالبی که ما در این اواخر خیلی به آن توجه کردیم، همین موضوع زمین و ملک و ملکداری است. روی سیستمی که الان ۷۵ درصد اهالی مملکت در دهات زندگی میکنند و در واقع با ۱۲میلیون هکتار سر و کار دارند که نصف بیشترش هم در سال به آیش میرود، زمینی که برای بهرهبرداری هر کشاورز باقی میماند، خیلی محدود است. این است که به فکر افتادیم املاک بزرگ که خوشبختانه خیلی کمتر از آن حدی است که در اذهان هست و یا در انتشارات گفتهمیشود، محدود بشو به اندازهای که یک فرد بتواند از آن کاملاً بهرهبرداری بکند، و مازاد آن به وسیله دولت معامله بشود، یعنی آزاد خریداری شود و طبق شرایطی که معین شدهاست، به رعیت محلی واگذار گردد که حتیالمقدور هر کسی که در امر زراعت مشغول هست خودش صاحب زمین بشود. این قبیل محدودیتها در بعضی از ممالک دنیا هست، به خصوص جاهایی که جمعیت نسبت به زمین خیلی زیاد است، ولی این نوع محدودیتها را من از لحاظ قانونی مثلاً در اروپا ندیدم. | ||
+ | |||
+ | در ممالکی اروپایی محدودیت مالکیت اراضی زراعتی نیست، ولی خودبهخود محدودیتی پیدا شدهاست، یعنی چون مملکت، مملکت مترقی است، این تقسیم به طور طبیعی خودبهخود انجام گرفتهاست. هنوز در آنجا املاک بزرگی هست، ولی انگشتشمار است. در بعضی ممالک دیگری میبینیم که مالکیت فردی نیست و سیستمهای دیگری در نظر گرفتهاند که معهذا در همان سیستمها هم مجبور شدهاند که به زارعین در حدود زراعت فردی و به خصوص برای کاشتن سبزیها و غیره، زمینهایی بدهند که خود زارعین از آن بهرهبرداری میکنند و خودشان هم مستقیماً محصول خویش را در بازارها میفروشند. ولی یک مملکت دیگری هم هست مثل امریکا که دارد به سمت دیگری سوق مییابد، یعنی آنجا ما میبینیم که املاک کوچک و زمینها و مزارع کوچک از بین میرود و تبدیل میشود به املاک بزرگ که به وسیله سیستمهای وسیع مکانیکی اداره میشود، یعنی در واقع زراعت جنبه زراعت صنعتی پیدا کرده و روی اصول بهرهبرداری صنعتی و تولید صنعتی رفتهاست. | ||
+ | |||
+ | ولی در مملکت ما، اگر بتوانیم در آتیه همه زمینهای بایر فعلی را زیر کشت قرار بدهیم، موضوع زمین دیگر در ایران مشکلی نخواهدبود. الان اگر ما حساب بکنیم که از ۱۲میلیون هکتار موجود اگر همه آنها هر ساله کاشتهبشود و اگر ۷۵ درصد جمعیت ایران در ده و یا از عایدات ده زندگی بکنند، از ۲۰میلیون جمعیت، هفتادوپنج درصدش را اگر بگیریم، میشود ۱۵میلیون. اگر این ۱۵میلیون نفر را به پنج تقسیم بکنیم به عنوان رئیس خانواده، میماند ۳میلیون نفر که به امر کشاورزی میپردازند، یعنی به فرض زن و فرزند آنها را حساب نکنیم و اگر تمام املاک را که ۱۲میلیون هکتار است بگیریم و همهاش را هم تقسیم بکنیم، تازه به هر رئیس خانوادهای چهار هکتار میرسد، که اگر آیش را در نظر بگیریم، میشود دو هکتار و با دو هکتار زمین زندگی نمیشود کرد. | ||
+ | |||
+ | در بهترین شرایط مناسب مثل ممالک اروپایی در چند سال پیش یک کنفرانس کشاورزی در مملکت هلند تشکیل شد و نتیجه آن کنفرانس این بود که گفتهبودند برای اینکه یک خانواده کشاورزی در کمال رفاهیت زندگی بکند، باید صاحب دوازده هکتار زمین زراعتی باشد، پس مسلماً این حد نصاب و این تناسب در مملکت ما باید از این هم بالاتر باشد. روی وضعیت جوی، موضوع کمی آب و کمی رطوبت و اشکالات دیگر، پس اساس کار ما در آتیه این خواهدبود که ما حداکثر زمینهایی را که قابل کشت باشد در مملکت به هر وسیلهای که هست به دست بیاوریم و برای اینکه حداقل جمعیت در دهات زندگی بکنند، باید ترتیبی داد که مقدار بیشتری زمین به هر زارع برسد. ضمناً باید حداکثر تلاشمان را هم برای به کار انداختن وسایل مکانیزه و استفاده از تمام وسایل علمی جدید به کار ببریم. | ||
+ | |||
+ | این دورنمای البته خیلی طولانی آینده است و امیدواریم که یک روزی به این هدفها برسیم، ولی برای کارهای فوری که در پیش داریم که منجمله برنامه پنج ساله سوم عمرانی و آبادانی و تولیدی مملکت است، حداقل چیزی که ما باید در نظر بگیریم این است که باید با در نظر گرفتن ازدیاد جمعیت مملکت، ما وسیله معیشت آبرومندانه و خوراک این جمعیت را فراهم بکنیم و در بعضی رشتهها چندین برابر محصول به دست آوریم، برای اینکه مملکت با سرعت دارد صنعتی میشود و ما باید بتوانیم احتیاجات صنایع داخلی خودمان را از این مواد کشاورزی برطرف بکنیم و در عین حال صادرات مملکت را از این قسمتها بیش از پیش توسعه بدهیم. البته اذعان میکنم که تمام کارها بدون وسایل و تشکیلات صحیح و بودجه کافی عملی نیست، این است که همه وظیفهدار خواهندبود که برای انجام این کارها کوشش کنند و همچنین باید وسایل لازم را در اختیار کسانی که مسئول امور کشاورزی مملکت هستند و خواهندبود، گذاشت. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۳۵
برنامه عمرانی دوم | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۹ |
۳۰ آذر ۱۳۳۹
بیانات شاهنشاه در شرفیابی رؤسای کشاورزی استانها
در برنامه سوم توجه کافی به امر کشاورزی خواهدشد.
الان ۷۵ درصد اهالی مملکت ما در دهات ایران زندگی میکنند و یا از طریق کشاورزی امرار معاش مینمایند. البته این نسبت در جمعیت ایران نسبتی است که باید تغییر بکند و هدف ما این است که درست معکوس آنچه هست بشود، یعنی شاید ۳۵ درصد اهالی مملکت در دهات و به وسیله کشاورزی زندگی بکنند و سایرین در شهرها و به وسیله صنعت و حرفههای دیگر. این برنامه موقعی عملی خواهدشد که ما بتوانیم کشاورزی مملکت را به کلی با اسلوب و وسایل امروزی که در دنیا معمول و متداول است، تغییر بدهیم و حداکثر بهرهبرداری را از زمینی که در آن کار میشود، بکنیم و برای این کار باید حداکثر وسایل جدید کشاورزی را در اختیار داشتهباشیم و تا جایی که ممکن است کشاورزی ما مکانیزه بشود و از ماشین استفاده بکنیم و از هر قطره آب موجود و از آبهایی که باید به وسایل مختلف به دست آوریم، استفاده نماییم. همچنین درمورد استعمال کود شیمیایی، سعی کنیم کودی به کار ببریم که به زمین بخورد و تطبیق کند.
برای تمام این کارها یک تشکیلات خیلی وسیع لازم است. اول در خود وزارت کشاورزی باید تشکیلات مرتب و منظمی ایجاد بشود و به وسیله همین رؤسای کشاورزی استانها و تشکیلات آنها و مروجین کشاورزی و وسایل دیگر از قبیل شرکتهای تعاونی و بانکها و غیره، ما به این هدف و نتیجه برسیم و بتوانیم با احتیاجات آینده مردم و مملکت برابری بکنیم. مثلاً اگر بیست سال آینده را در نظر بگیریم، در ضمن این بیست سال جمعیت مملکت تا دو برابر اضافه خواهدشد، ولی غذایی که این جمعیت بعدها باید بخواهد، اقلاً سه برابر غذای فعلی است، یعنی در بیست سال آینده اگر ما قصد صادرات هم نداشتهباشیم (که باید داشتهباشیم)، فرآوردههای کشاورزی ما باید به شش برابر فرآوردههای امروزی برسد. به طور کلی در بعضی چیزها مقایسه نمیشود کرد، برای اینکه باید چندین برابر فعلی ما محصول به دست بیاوریم و این را هم در نظر بگیرید که همانطور که گفتم، با جمعیت کمتر باید محصول بیشتری به دست آوریم. آن وقت این جامعه و این مملکت، یک ملت مترقی خواهدبود که سطح درآمد افرادش برابری و مطابقت خواهدکرد با سطح درآمد ممالک پیشرفته و مترقی دنیا. در تمام رشتههای کشاورزی این فعالیت شدیداً باید انجام بگیرد.
محض نمونه چند مثلی برایتان میزنم که خیلی گویا است و مثلها زندهای است: ما امروز به طور متوسط در هر هکتار چایکاری تقریباً ۶۰۰ کیلو چای به دست میآوریم، در صورتی که البته شاید شرایط ما به خوبی و مناسبی شرایط چایکاری در بعضی نقاط دنیا، منجمله هندوستان و سیلان نباشد، ولی متوسط عملکرد یک هکتار چایکاری در سیلان تقریباً سه برابر ما میشود و این نقص باید جبران شود. البته شاید هنوز ما لازم بدانیم چندین هزار هکتار به سطح چایکاری مملکت اضافه کنیم، ولی عمده این خواهدبود که محصولی را که ما در هر هکتار به دست میآوریم، تقریباً به دو برابر محصول فعلی برسانیم. اتفاقاً سازمان چای ما یکی از سازمانهای خوب این مملکت است، سازمانی است که در عرض سه سال که مدت کمی است، نتایج رضایتبخش گرفتهاست. مخصوصاً کمک بیاندازهای به چایکاران شمال کردهاست. در عرض این سه سال نه فقط به ما شکایتی از این اشخاص نرسیده، بلکه همه اظهار تشکر و قدردانی کردهاند. این قدردانیها از طرف یک مشت مردمی میشود که در گذشته در حالت مشکلی زندگی میکردند و امروز دارند به کلی وضع زندگیشان را تغییر میدهند و روحیهشان تغییر پیدا کردهاست و با امیدواری کاملی به آینده نگاه میکنند. این یک نمونه بود.
در قسمت برنج نیز همین طور است. مقدار محصولی که ما از یک هکتار برمیداریم، قابل مقایسه با ممالک دیگری که برنج به دست میآورند نیست و آن هم باید به همین ترتیب تغییر پیدا کند.
پنبه هم همین طور. ما محصول هر هکتار پنبه خودمان را باید اقلاً به دو برابر و اگر بتوانیم به سه برابر محصول فعلی برسانیم. سطح زیر کشت پنبه در این مملکت کم نیست. اگر ما بتوانیم همین سطح زیر کشت را به دو برابر و یا سه برابر محصول برسانیم، احتیاجات داخلی ما به خوبی تأمین میشود و مقدار زیادی هم برای صادرات برای ما باقی میماند. البته اگر لازم باشد، سطح کشت را هم باید بالا برد.
موضوع عمدهای که در اساس کشاورزی ایران هست، این است که تقریباً دوازدهمیلیون هکتار در این مملکت تحت بهرهبرداری کشاورزی است، ولی با سیستم آیشی که ما داریم، گمان نمیکنم که حقیقتاً بیش از ششمیلیون هکتار، بلکه کمتر تحت کشت سالانه باشد. این موضوع به وسیله سیستم آبیاری متناسب با پیشرفتهای علمی امروز و با دادن کود طبیعی و به خصوص کود شیمیایی میشود تا اندازهای حل کرد، ولی اساس کار ما این است که در مملکت ایران شاید خاک به اندازه پنجاهمیلیون هکتار برای زراعت و عملیات کشاورزی موجود باشد. کار عمده ما در آینده این است که از حداکثر زمینهایی را که قابل کشت است بهرهبرداری کنیم. این عمل احتیاج به ساختن راه دارد تا به تمام این نقاط ما دسترسی پیدا بکنیم و بعداً احتیاج به تأمین وسایل آبیاری و کشاورزی دارد و تمام لوازم کار دیگری که بحث درباره آن طولانی میشود و از حوصله صحبتهای امروز ما خارج است. یکی از مطالبی که ما در این اواخر خیلی به آن توجه کردیم، همین موضوع زمین و ملک و ملکداری است. روی سیستمی که الان ۷۵ درصد اهالی مملکت در دهات زندگی میکنند و در واقع با ۱۲میلیون هکتار سر و کار دارند که نصف بیشترش هم در سال به آیش میرود، زمینی که برای بهرهبرداری هر کشاورز باقی میماند، خیلی محدود است. این است که به فکر افتادیم املاک بزرگ که خوشبختانه خیلی کمتر از آن حدی است که در اذهان هست و یا در انتشارات گفتهمیشود، محدود بشو به اندازهای که یک فرد بتواند از آن کاملاً بهرهبرداری بکند، و مازاد آن به وسیله دولت معامله بشود، یعنی آزاد خریداری شود و طبق شرایطی که معین شدهاست، به رعیت محلی واگذار گردد که حتیالمقدور هر کسی که در امر زراعت مشغول هست خودش صاحب زمین بشود. این قبیل محدودیتها در بعضی از ممالک دنیا هست، به خصوص جاهایی که جمعیت نسبت به زمین خیلی زیاد است، ولی این نوع محدودیتها را من از لحاظ قانونی مثلاً در اروپا ندیدم.
در ممالکی اروپایی محدودیت مالکیت اراضی زراعتی نیست، ولی خودبهخود محدودیتی پیدا شدهاست، یعنی چون مملکت، مملکت مترقی است، این تقسیم به طور طبیعی خودبهخود انجام گرفتهاست. هنوز در آنجا املاک بزرگی هست، ولی انگشتشمار است. در بعضی ممالک دیگری میبینیم که مالکیت فردی نیست و سیستمهای دیگری در نظر گرفتهاند که معهذا در همان سیستمها هم مجبور شدهاند که به زارعین در حدود زراعت فردی و به خصوص برای کاشتن سبزیها و غیره، زمینهایی بدهند که خود زارعین از آن بهرهبرداری میکنند و خودشان هم مستقیماً محصول خویش را در بازارها میفروشند. ولی یک مملکت دیگری هم هست مثل امریکا که دارد به سمت دیگری سوق مییابد، یعنی آنجا ما میبینیم که املاک کوچک و زمینها و مزارع کوچک از بین میرود و تبدیل میشود به املاک بزرگ که به وسیله سیستمهای وسیع مکانیکی اداره میشود، یعنی در واقع زراعت جنبه زراعت صنعتی پیدا کرده و روی اصول بهرهبرداری صنعتی و تولید صنعتی رفتهاست.
ولی در مملکت ما، اگر بتوانیم در آتیه همه زمینهای بایر فعلی را زیر کشت قرار بدهیم، موضوع زمین دیگر در ایران مشکلی نخواهدبود. الان اگر ما حساب بکنیم که از ۱۲میلیون هکتار موجود اگر همه آنها هر ساله کاشتهبشود و اگر ۷۵ درصد جمعیت ایران در ده و یا از عایدات ده زندگی بکنند، از ۲۰میلیون جمعیت، هفتادوپنج درصدش را اگر بگیریم، میشود ۱۵میلیون. اگر این ۱۵میلیون نفر را به پنج تقسیم بکنیم به عنوان رئیس خانواده، میماند ۳میلیون نفر که به امر کشاورزی میپردازند، یعنی به فرض زن و فرزند آنها را حساب نکنیم و اگر تمام املاک را که ۱۲میلیون هکتار است بگیریم و همهاش را هم تقسیم بکنیم، تازه به هر رئیس خانوادهای چهار هکتار میرسد، که اگر آیش را در نظر بگیریم، میشود دو هکتار و با دو هکتار زمین زندگی نمیشود کرد.
در بهترین شرایط مناسب مثل ممالک اروپایی در چند سال پیش یک کنفرانس کشاورزی در مملکت هلند تشکیل شد و نتیجه آن کنفرانس این بود که گفتهبودند برای اینکه یک خانواده کشاورزی در کمال رفاهیت زندگی بکند، باید صاحب دوازده هکتار زمین زراعتی باشد، پس مسلماً این حد نصاب و این تناسب در مملکت ما باید از این هم بالاتر باشد. روی وضعیت جوی، موضوع کمی آب و کمی رطوبت و اشکالات دیگر، پس اساس کار ما در آتیه این خواهدبود که ما حداکثر زمینهایی را که قابل کشت باشد در مملکت به هر وسیلهای که هست به دست بیاوریم و برای اینکه حداقل جمعیت در دهات زندگی بکنند، باید ترتیبی داد که مقدار بیشتری زمین به هر زارع برسد. ضمناً باید حداکثر تلاشمان را هم برای به کار انداختن وسایل مکانیزه و استفاده از تمام وسایل علمی جدید به کار ببریم.
این دورنمای البته خیلی طولانی آینده است و امیدواریم که یک روزی به این هدفها برسیم، ولی برای کارهای فوری که در پیش داریم که منجمله برنامه پنج ساله سوم عمرانی و آبادانی و تولیدی مملکت است، حداقل چیزی که ما باید در نظر بگیریم این است که باید با در نظر گرفتن ازدیاد جمعیت مملکت، ما وسیله معیشت آبرومندانه و خوراک این جمعیت را فراهم بکنیم و در بعضی رشتهها چندین برابر محصول به دست آوریم، برای اینکه مملکت با سرعت دارد صنعتی میشود و ما باید بتوانیم احتیاجات صنایع داخلی خودمان را از این مواد کشاورزی برطرف بکنیم و در عین حال صادرات مملکت را از این قسمتها بیش از پیش توسعه بدهیم. البته اذعان میکنم که تمام کارها بدون وسایل و تشکیلات صحیح و بودجه کافی عملی نیست، این است که همه وظیفهدار خواهندبود که برای انجام این کارها کوشش کنند و همچنین باید وسایل لازم را در اختیار کسانی که مسئول امور کشاورزی مملکت هستند و خواهندبود، گذاشت.