تفاوت میان نسخههای «مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با نمایندگان رادیو تلویزیون فرانسه در کاخ نیاوران پخش در سراسر اروپا ۶ خرداد ماه ۱۳۴۹»
(صفحهای تازه حاوی «{{سرصفحه پروژه | عنوان = محمدرضا شاه پهلوی آریامهر|اعلیحضرت همایون محمدرضا ش...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
'''تغییر عقیده مخالفان''' | '''تغییر عقیده مخالفان''' | ||
− | + | درباره وجود مخالفانی در ایران، البته چنین مخالفانی وجود دارند، اما کانون این مخالفان و مخالفتها مخصوصاً در خارج از ایران قرار گرفتهاست. چون در داخل کشور، اگر بتوانم برای بیان مقصود خود ضربالمثلی بیاورم باید بگویم که «حنای مخالفان رنگی ندارد»، زیرا مردمی که هر روز شاهد تحققیافتن پیروزی تازه و پیشرفت تازهای هستند، چگونه ممکن است گوش به نغمههای مخالفان فرا دهند؟ به همین دلیل کسانی که چنین نغمههایی در داخل کشور ما ساز کنند، برای خود مستمعی نخواهند یافت. همه کس آنها را به تمسخر خواهد گرفت و نقاب از چهره آنها خواهدبرداشت. | |
اما در خارج از ایران مسئله غیر از این است. در خارج به آسانی میتوان درباره ایران دروغ گفت. چنانکه معمول است در خارج محافلی وجود دارند که آمادگی بیشتری برای شنیدن شعارهای احساساتی و شنیدن اخبار مجعول ابراز میکنند و چنانکه میدانیم معمولاً این قبیل دروغها و گزافهها در محافل مذکور گوشهای شنواتری پیدا میکنند. بدین جهت است که مخالفت زیرزمینی میتواند در شرایطی آسان در خارج از ایران سازمان یابد و تشکیل پیدا کند. مسلماً در میان آنها فراوانند کسانی که به ایران بازمیگردند، پس از دیدن حقایق تغییر عقیده میدهند. شاید شنیده باشید که چند روز پیش یکی از رهبران همین مخالفان غیرقانونی که برای بر پا کردن انقلاب به ایران آمده بود، ناگزیر اعتراف کرد که دامنه آنچه در ایران میگذرد از آنچه که وی امید و انتظار انجامش را داشت فراتر رفته است. چنین تجاربی باعث تغییر عقیده این قبیل افراد میشود و آنها را به افراد مؤمن و وفاداری برای کشورشان تبدیل میکند. | اما در خارج از ایران مسئله غیر از این است. در خارج به آسانی میتوان درباره ایران دروغ گفت. چنانکه معمول است در خارج محافلی وجود دارند که آمادگی بیشتری برای شنیدن شعارهای احساساتی و شنیدن اخبار مجعول ابراز میکنند و چنانکه میدانیم معمولاً این قبیل دروغها و گزافهها در محافل مذکور گوشهای شنواتری پیدا میکنند. بدین جهت است که مخالفت زیرزمینی میتواند در شرایطی آسان در خارج از ایران سازمان یابد و تشکیل پیدا کند. مسلماً در میان آنها فراوانند کسانی که به ایران بازمیگردند، پس از دیدن حقایق تغییر عقیده میدهند. شاید شنیده باشید که چند روز پیش یکی از رهبران همین مخالفان غیرقانونی که برای بر پا کردن انقلاب به ایران آمده بود، ناگزیر اعتراف کرد که دامنه آنچه در ایران میگذرد از آنچه که وی امید و انتظار انجامش را داشت فراتر رفته است. چنین تجاربی باعث تغییر عقیده این قبیل افراد میشود و آنها را به افراد مؤمن و وفاداری برای کشورشان تبدیل میکند. |
نسخهٔ ۱۴ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۲۸
سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | تصمیمهای مجلس |
مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با نمایندگان رادیو تلویزیون فرانسه در کاخ نیاوران پخش در سراسر اروپا ۶ خرداد ماه ۱۳۴۹
انقلاب شاه و مردم
برای اینکه من رهبری انقلاب سفید ایران را به عهده بگیرم، لازم بود سالهای درازی با ملتم رنجهای بیشماری را تحمل کنم. اگر قرار باشد در دنیای کنونی بتوان به عنوان یک ملت مستقل و آزاد و در عین حال یک ملت مترقی زندگی کرد، لازم است تصمیمات زیر و رو کنندهای اتخاذ شود تا دگرگون ساختن چهره کشور در مدت زمانی کوتاه و حتیالامکان با سرعت هر چه تمامتر امکانپذیر گردد.
شیوه متداول این است که وقتی میخواهند در یک کشور به نتایجی مشابه آنچه که ما به دست آوردهایم برسند، متوسل به انقلاب میشوند. ولی ما خواستیم نشان دهیم که من و ملت ایران پس از قریب بیست سال تجارب مشترک و تماسهای بسیار مستقیم و بسیار نزدیک با یکدیگر قادریم دست به انقلابی اساسی مانند تمام انقلابات دیگر بزنیم. بدون آنکه احتیاج به خونریزی داشتهباشیم، بدون آنکه نفرتهای طبقاتی را برانگیزیم، بدون آنکه نیازی به آزار و شکنجه افراد داشته باشیم، بدون آنکه احتیاجی به اردوگاههای کار اجباری و تبعیدها و تیرباران کردنها داشته باشیم.
بدیهی است که انقلاب سفید ما بخش عمدهای از دوران خود را در چنین شرایط آرامی طی کرد. ما در جریان این انقلاب، تنها در مواردی انگشتشمار با مقاومتهای کوچک و کماهمیت روبهرو شدیم. برخی از فئودالها و ملاکین بزرگ با نیروهای ارتجاعی در محوری که من نام آن را اتحاد نیروهای سیاه و سرخ گذاشتهام دست به دست یکدیگر دادند. مقصودم از نیروهای سیاه نیروهایی هستند که به ارتجاعیترین قدرتهای جهل و ظلمت وابستگی دارند و نیروهای سرخ نیز که از کمونیستها تشکیل میشوند، دارای شهرت بینالمللی هستند. به هر حال مقاومت این نیروها بلافاصله در هم شکسته شد زیرا قاطبه مردم ایران و خصوصاً دهقانان و کارگران و تودههای بزرگ ملت ایران با تمام نیرو و ایمان خود در پشت سر ما قرار داشتند. پس از در هم شکستن این مقاومت، بقیه کارها به قول معروف روی غلطک افتاد و انقلاب سفید ما در مسیری هموار پیشرفت خود را ادامه داد.
تغییر عقیده مخالفان
درباره وجود مخالفانی در ایران، البته چنین مخالفانی وجود دارند، اما کانون این مخالفان و مخالفتها مخصوصاً در خارج از ایران قرار گرفتهاست. چون در داخل کشور، اگر بتوانم برای بیان مقصود خود ضربالمثلی بیاورم باید بگویم که «حنای مخالفان رنگی ندارد»، زیرا مردمی که هر روز شاهد تحققیافتن پیروزی تازه و پیشرفت تازهای هستند، چگونه ممکن است گوش به نغمههای مخالفان فرا دهند؟ به همین دلیل کسانی که چنین نغمههایی در داخل کشور ما ساز کنند، برای خود مستمعی نخواهند یافت. همه کس آنها را به تمسخر خواهد گرفت و نقاب از چهره آنها خواهدبرداشت.
اما در خارج از ایران مسئله غیر از این است. در خارج به آسانی میتوان درباره ایران دروغ گفت. چنانکه معمول است در خارج محافلی وجود دارند که آمادگی بیشتری برای شنیدن شعارهای احساساتی و شنیدن اخبار مجعول ابراز میکنند و چنانکه میدانیم معمولاً این قبیل دروغها و گزافهها در محافل مذکور گوشهای شنواتری پیدا میکنند. بدین جهت است که مخالفت زیرزمینی میتواند در شرایطی آسان در خارج از ایران سازمان یابد و تشکیل پیدا کند. مسلماً در میان آنها فراوانند کسانی که به ایران بازمیگردند، پس از دیدن حقایق تغییر عقیده میدهند. شاید شنیده باشید که چند روز پیش یکی از رهبران همین مخالفان غیرقانونی که برای بر پا کردن انقلاب به ایران آمده بود، ناگزیر اعتراف کرد که دامنه آنچه در ایران میگذرد از آنچه که وی امید و انتظار انجامش را داشت فراتر رفته است. چنین تجاربی باعث تغییر عقیده این قبیل افراد میشود و آنها را به افراد مؤمن و وفاداری برای کشورشان تبدیل میکند.
تنها کسانی که در ایران مورد تعقیب دادگستری قرار میگیرند کمونیستها هستند، زیرا رژیم اشتراکی در کشور ما غیر قانونی است.
اینکه چنین کاری خوب بودهاست یا بد، مطلبی است که قابل بحث است، اما تا هنگامی که این قانون در کشور ما وجود داشته باشد کمونیسم در ایران غیر قانونی خواهد بود و با اجرای مقررات قانونی طبیعی است افرادی که عضویت حزب غیرقانونی کمونیست را داشته باشند باید عواقب این کار را نیز تحمل کنند. بازداشت و غیرقانونی بودن فعالیت این افراد در کشور ما تا هنگامی که قانون در این زمینه عوض شود، ادامه خواهد یافت. اما به هر حال عوض کردن این قانون مسئله دیگری است و من نمیدانم که آیا این کار برای ما مفید خواهد بود و آیا کشور ما خواستار چنین تغییری هست یا خیر؟ ولی همانطور که گفتم هنگامی که این قانون در ایران وجود داشته باشد، دولت ایران چارهای جز اعمال و اجرای آن نخواهد داشت.
قاچاق تریاک و حشیش
ما سیزده یا چهارده سال پیش کشت خشخاش و حشیش را در کشور خود به کلی قدغن کردیم و در این چهارده سال کشت خشخاش مطلقاً در ایران وجود نداشتهاست. البته شاید در همین مدت اشخاص انگشتشماری بودهاند که در چند مترمربع زمین به طور غیرقانونی مبادرت به کشت خشخاش میکردند، ولی همین اشخاص نیز تحت تعقیب قرار میگرفتند و به مجازات میرسیدند، اما باید دید که در این مدت اثر این کار در کشور ما چه بود؟ نمیخواهم بگویم که ما به این ترتیب یک منبع ثروت ملی را از دست دادیم، ولی لااقل میتوان گفت که از یک قلم نسبتاً مهم صادرات خود چشم پوشیدیم. مضافاً به اینکه مردم نگونبختی که اعتیاد به مواد مخدر داشتند کماکان به اعتیاد به مواد مخدر داشتند کماکان به اعتیاد خود ادامه میدادند و مواد مخدری را که کشت آن در ایران ممنوع شدهبود، از طریق قاچاق به دست میآوردند.
ما در این چهارده سال صادرات تریاک خود را از دست دادیم و کسانی که مجبور به استعمال آن بودند و یارای ترک آن را نداشتند برای به دست آوردن تریاک پولهای سرسامآور میپرداختند و این امر قاچاقچیان را تشویق میکرد تا برای وارد کردن تریاک و توزیع آن در ایران از هر خطری استقبال کنند. چنین وضعی بسیار مسخره بود، زیرا اگر چه با زندانی شدن قاچاقچیان تعداد معتادین به طور طبیعی کاهش یافت، اما به کلی از بین نرفت. علاوه بر این اشخاصی هستند که در سنین معین پزشک به آنها تجویز میکند که تریاک و یا بسیاری از داروهایی را که ریشه افیونی دارند، استعمال کنند. پیش از آنکه دنیا به مرحلهای برسد که استعمال مواد مخدر مانند امروز شیوع پیدا کند، استفاده از داروهایی که ریشه افیونی داشتند، کاملاً متداول بود.
باری وضعی که طی چهارده سال گذشته در ایران وجود داشت، کاملاً خندهآور بود. ما به جای آنکه از طریق صادرکردن تریاک خود برای مصارف دارویی پول و ارز به دست آوریم، برعکس پول و ارز خود را صرف واردکردن تریاک از راه قاچاق میکردیم. این برای ما به مراتب گرانتر تمام میشد و به طور ساده این قاچاقچیان و افراد تبهکار بودند که از این راه پولهای کلان به دست میآوردند و در مقابل هزاران ایرانی در پشت میلههای زندانها محبوس میشدند.
در حال حاضر نیز اگر کشت خشخاش در کشورهای مجاور ما متوقف شود، ما نیز این کار را متوقف خواهیم کرد. اما در صورتی که دیگران کشت خشخاش را ادامه دهند، ما چارهای نخواهیم داشت جز اینکه برای تأمین نیازمندیهای داخلی خودمان این کار را ادامه دهیم. نیازمندیهای ما در این زمینه مبتنی به تجویز پزشکان خواهدبود. از طرف دیگر ما قاچاقچیان تریاک و هروئین را تعقیب و آنها را به طور ساده تیرباران میکنیم. بدبختانه تاکنون بیش از سی نفر از این افراد در ایران تیرباران شدهاند.
افزایش درآمد نفت
ما میکوشیم عواید خود را از راه استخراج نفت بیشتر افزایش دهیم. ما میگوییم ایران بیش از ۲۷ میلیون نفر جمعیت دارد و عواید نفتی ما همان طور که آگاهی دارید صرف ایجاد و تکمیل زیربنای اقتصادی و بالا بردن سطح زندگی مردم ایران میشود.
دریافت عواید بیشتر نفتی برای ایران غیر از اینها دلایل و محرکهای دیگری ندارد، اما وضع در مناطق دیگر جهان غالباً به همین منوال نیست.
کشورهایی وجود دارند که با جمعیتهای بسیار ناچیز، درآمد نفتی عظیمی دارند. به طوری حتی نمیدانند با این درآمد چه بکنند. بنابراین مسئله برای ما عبارت از این نیست که امتیازات بیشتری به دست آوریم، بلکه فقط میخواهیم استخراج نفت خود را افزایش دهیم و نفت بیشتری بفروشیم. در این صورت طبعاً هدف ما این نیست که از نابسامانی اوضاع برخی از مناطق برای به دست آوردن امتیازات بیشتری از نظر قیمت نفت بهرهبرداری کنیم.
روابط ایران و شوروی
بهبود روابط ما با اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۶۱ آغاز شده و تا امروز به مرحلهای رسیدهاست که ما اکنون سرحدات ایران و شوروی را، مرزهای صلح و دوستی و همکاری نام گذاردهایم. وضع کنونی روابط ما در واقع از این قرار است: ما بر روی رودخانههای مرزی سدهای مشترک میسازیم، به اتفاق یکدیگر کارخانههای فولاد ایجاد میکنیم، ما به اتحاد جماهیر شوروی از طریق لوله گازی که برایمان هفتصدمیلیون دلار خرج برداشته گاز طبیعی میرسانیم، به عبارت دیگر ما هفتصد میلیون دلار از پول خود سرمایهگذاری کردهایم تا بتوانیم گاز طبیعی خود را در برابر دریافت کالا به دوستان شوروی خود برسانیم. البته باید بین دو کشور اعتماد و تفاهم کامل وجود داشته باشد تا رسیدن به چنین مراحلی در روابط آنها امکانپذیر باشد. ما از این وضع بسیار خرسند هستیم و گمان میکنم که آنها نیز از این بابت رضایت کامل دارند. چون ایران و شوروی با روحیه احترام متقابل به استقلال و حاکمیت و حقوق مطلق یکدیگر و در چهار چوب فلسفه همزیستی، و اضافه میکنم همکاری، توانستهاند با دنبال کردن سیاسی که ما آن را سیاست مستقل ملی مینامیم و بر مبنای آن جز در راه نفع و صلاح کشور خود گام بر نمیداریم، به چنین نتایجی در مناسبات خود برسند.
روابط ایران و عراق
و اما درباره روابط ایران با عراق، متأسفانه ما مشکلاتی داریم.
استدلال ما این است که اکنون استعمار یا به کلی مرده است و یا در آستانه نابود شدن است.
استعمار به وسیلۀ تمام جهانیان، به وسیله تمام کشورها، و به وسیله سازمان ملل متحد محکوم شده و به هر تقدیر اکنون دیگر روزگار استعمارگران سپری شدهاست. از طرف دیگر قرار است نیروهای انگلیسی در سال ۱۹۷۱ مواضع خود را در شرق سوئز و در منطقه ما تخلیهکنند، اما میتوان گفت آنچه از انگلستان به عنوان امپریالیسم انگلیسی در وجود دولت عراق به میراث مانده و طی سالیان متمادی در عراق اعمال شدهاست، اکنون رهبران موجود عراق قصد دارند آن را حفظ کنند و از همان راهی که امپریالیسم انگلیس گام برمیداشت قدم بردارند. بنابراین وقتی که ما استعمار انگلیسی را طرد میکنیم نمیتوانیم قبول کنیم که این استعمار به وسیله کشور دیگری که این بار انگلستان نامیده نمیشود ادامه یابد.
به این ترتیب مسئلهای که ما با آن سرو کار داریم تمهیدی برای ادامه تجارب استعمارگری انگلستان در منطقه خلیج فارس و رسالتی است که برای جلوگیری از ادامه اعمال این تجارب بر عهده ما قرار دارد.
ایران و کردها
کردها چنانکه میدانید از خالصترین نژاد آریایی هستند و از این لحاظ با ما که به نوبه خود دارای نژاد آریایی هستیم، کاملاً نزدیکند. آنها نه تنها برادران ما هستند، بلکه زبان و نژاد و هر چیز دیگر آنها مطلقاً آریایی و ایران است. ما همبستگی خود را نسبت به اکراد پنهان نمیکنیم. ما این دوستی و همبستگی را در گذشته نیز هرگز پردهپوشی نکردهایم. ما به طریقی بشردوستانه کردها را یاری کردهایم. زیرا این وظیفه ما بودهاست و ما این وظیفه را انجام دادهایم، اما درباره حوادث نظامی که اشاره کردید خوشبختانه تا کنون چنین چیزی به وقوع نپیوستهاست و ما با تمام وسایل میکوشیم تا اختلافات خود را از طریقی کاملاً صلحآمیز حل و فصل کنیم. با این حال من توصیه میکنم که این روش صلحجویانه ایران نباید مبنای محاسبات غلط قرار گیرد. ما به غایت شکیبا هستیم. ما از تمام وسایل و امکانات استفاده میکنیم تا همه اختلافاتمان را با دیگران به شیوهای صلحآمیز حل کنیم، اما به کسی اجازه نخواهیم داد که از این شکیبایی و صلحدوستی ما به صورتی ناصواب بهرهبرداری نماید و به اصطلاح پای ما را لگد کند.
بحرین و منطقه خلیج فارس
انصراف ما از دعاوی ارضی نسبت به بحرین به این دلیل با خروج نیروهای انگلیسی از خلیج فارس بستگی داشته، که ما احساس میکردیم باید قبل از پایان ۱۹۷۱ کاری در این زمینه انجام دهیم.
و اما درباره اوضاع خلیج فارس باید اعتراف کرد که در این منطقه علائمی از رخنه فعالیتهای مائوئی وجود دارد. منتها این نوع فعالیتها جز در ممالکی که هنوز در شرایط قرون وسطایی زندگی میکنند مجالی برای رخنه کردن و نتیجه بخشیدن ندارد. در کشوری که با اصلاحات اجتماعی و با افراد مسئول و دارای چشمان باز برای زندگی در قرن بیستم سر و کار داشته باشد به عقیده من به آسانی میتوان خطر را شناخت و به سهولت آن را مهار کرد.
ایران و اختلافات خاورمیانه عربی
چنانکه میدانید ایران یک کشور مسلمان است و به عنوان یک کشور اسلامی، ما به طور طبیعی نسبت به برادران عرب خود احساسات دوستانه داریم. علاوه بر این در سیاست ما و فلسفه ما پای اصول دیگری نیز در میان است. بر مبنای همین اصول ما اعتقاد داریم که در دنیای امروز نمیتوان اشغال اراضی یک کشور را به وسیله نیروهای مسلح کشور دیگر قبول کرد. اگر قرار باشد این اصل در یک مورد پذیرفته شود، لازم است در موارد دیگر نیز مورد قبول قرار گیرد. به همین دلیل است که علاوه بر احساسات مذهبی، این برای ما یک دکترین سیاسی است که الحاق اراضی دیگران به وسیله زور نباید مورد قبول قرار گیرد. از طرف دیگر تمام این اصول در قطعنامه ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ شورای امنیت انعکاس یافتهاست. این قطعنامه تنها یک ماده قانونی نیست، بلکه حاوی توصیههای متعدد نیز هست و ما با عزمی استوار از این قطعنامه پشتیبانی میکنیم.
مایلم درباره روابط ایران با مصر که البته درخشان نیست و همچنین با سوریه که به نوبه خود چندان درخشان و دوستانه نیست تصریح کنم، اما روابط ما با اردن از نوع دیگری است. ما همیشه با ملت و دولت اردن روابط برادرانه داشتهایم و میل دارم این نکات را مورد تأکید قرار دهم. در مورد ملت مصر البته ما جز احساسات دوستی، نمیتوانیم چیز دیگر داشته باشیم. مردم مصر اکنون دوران دشواری را سپری میکنند، اما در مورد دولت مصر فکر میکنم آنها رفتهرفته نظر خود را درباره ما تغییر میدهند. آنها به خوبی آگاهند که دوستی با ایران برای مصر به مراتب مغتنمتر از وجه معکوس این قضیه است.
درمورد سوریه، اوضاع به نحو دیگری است. در اینجا گاهوبیگاه اعلامیههایی منتشر میشود که برای ما شگفتآور است. آنها میکوشند از این راه جایی برای خود در امور خلیج فارس پیدا کنند و حتی از سخن گفتن درباره عربیبودن برخی از استانهای ما نیز پروایی به خود راه نمیدهند. تا هنگامی که اعمال این روش از طرف آنها دوام داشته باشد، چگونه میتوان انتظار داشت که ایران در صدد تجدید پیوندهای خود با آنان برآید؟ با تمام این احوال آنها هنوز هم در ایران یک کاردار دارند و روابط ما آنها به کلی قطع نشدهاست. البته لازم است آنها چشمان خود را باز کنند و بر واقعیات توجه داشته باشند، و تصور نکنند که قادرند بدون مجازات شدن در امور دیگران دخالت کنند. ما یعنی کشورهایی که اعتدالی یا آرام نامیده میشوند، به آسانی تسلیم اهانتهای دیگران نمیشویم. فکر میکنم اگر از ابتدا به آنها اخطار میکردیم که رفتار ناهنجارشان را تحمل نخواهیم کرد، به جایی که امروز کشیده است نمیکشید.
شناسایی به طور دوفاکتو
روابط ایران و اسرائیل که شما اسمش را عادی میگذارید، زیرا ما با اسرائیل دارای سفارتخانه و سفیر نیستیم. ما اسرائیل را فقط به طور دوفاکتو شناختهایم نه به طور دوژور، زیرا عقیده داریم اسرائیل کشوری است که وجود دارد. این واقعیتی است که همه به آن اذعان دارند. سازمان ملل متحد در قطعنامه ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ حق موجودیت اسرائیل را حتی در شرایط ایمنی توصیه کردهاست. برای ما نیز وضع از همین قرار است. تمام این حقوق را میشناسیم و این به طور آشکار عقیده ما است، اما اندرزی که به اسرائیل میدهیم این است که قعطنامه ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ امنیت را قبول کند و مخصوصاً اصل تخلیه اراضی اشغال شده اعراب را بپذیرد، زیرا این به نفع اسرائیل است. ما نیز مانند برخی از مردم عقیده داریم که گذشت زمان به نفع اسرائیل کار نمیکند.
در میان گذاشتن این عقیده و هر عقیده دیگر از طرف یک دولت با دولت دیگر کار آسانی است. ما حتی میتوانستیم عقاید خود را با چین کمونیست که با آن هیچ نوع رابطهای نداریم، در میان بگذاریم. این بسیار آسان است ولی باید توجه داشت که ما همیشه در اعلامیههای رسمی خود و از مجاری دیپلماتیک خویش این نکته را تفهیم کردهایم که لازم است اسرائیل قطعنامه شورای امنیت را بپذیرد.
اما درباره این سؤال که آیا ما قادریم کمکی به تجدید استقرار صلح در منطقه عربی خاورمیانه بکنیم؟ به عقیده من، اظهار نظر در این باره اندکی زود است. لازم است اولاً اوضاع و تحولات تا مرحله مساعد پیشرفت کند و از این گذشته لازم است که کشورهای ذینفع از ما بخواهند که در کشمکشهای اعراب و اسرائیل میانجیگری کنیم.
روابط بازرگانی ایران و فرانسه
به عقیده من دربارۀ توسعه روابط بازرگانی ایران و فرانسه، این موضوع بستگی به خود فرانسه دارد. برای شما مشکل است کشوری را بیابید که به اندازه ایران برای فرانسه احساسات دوستانه داشته باشد. در این صورت بر عهده خود فرانسویها است که تحرک بیشتری به خرج دهند و از امکانات عظیمی که در کشور ما برای سرمایهگذاری وجود دارد استفاده کنند. در صورتی که صاحبان صنایع فرانسه تصمیمات خود را برای سرمایهگذاری در ایران به سرعت اتخاذ نکند، فرصت زیادی برای این کار به دست نخواهند آورد.