تفاوت میان نسخههای «سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر درباریابی هیات دولت ۱۱ آذر ۱۳۴۳»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) جز (added Category:انقلاب شاه و مردم using HotCat) |
|||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
[[رده:سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی]] | [[رده:سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی]] | ||
[[رده:انقلاب شاه و مردم]] | [[رده:انقلاب شاه و مردم]] | ||
+ | [[رده:سال ۱۳۴۳]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۳۳
اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | برنامه عمرانی سوم |
ایجاد سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر درباریابی هیات دولت ۱۱ آذر ۱۳۴۳
- امیدوارم این عید بزرگ که ما اینقدر بدان اهمیت میگذاریم بر عموم شیعیان مبارک باشد. ما هر چه از دستمان بر آید در راه خداوند و دین مبین اسلام خواهیم کرد، و یقین دارم که بنا به فرموده حضرت رسول اکرم که بهترین عبادت خدمت به خلق است از طریق پیشرفت ملت و مملکت بهترین خدمت را به شرع مقدس میکنیم.
- شاید احتیاج به تذکر نباشد که انقلاب ششم بهمن ما و هدفهای آن تا چه حد با روح و مفهوم تعالیم اسلامی و نیات حضرت پیغمبر اکرم تطبیق میکند. همه آنچه ما در این مورد کردیم پیروی از اقدامات فوقالعادهای است که نبی اکرم در چهارده قرن پیش با کنار زدن پرده اوهام و ابهام و مبارزه با ظلم و تبعیض و استقرار اساس عدل و مساوات و مواسات آنهم در یک محیط عاری از فهم و سواد و شعور و آلوده به بت پرستی و خرافات انجام دادند، و همین نکته است که بزرگی آن حضرت و عظمت دین اسلام را ثابت میکند. ما همیشه خواهیم کوشید که در همه کارها از تعالیم عالیه دین مقدس خود الهام بگیریم و آنها را مبنای کار خویش قرار دهیم و انشاءالله در این راه موفق خواهیم شد.
- ما با اصول انقلاب ششم بهمن راهی را در پیش گرفتهایم که راه اعتلای جامعه و پیشرفت واقعی آن و از میان بردن موانعی است که در راه ترقی مادی و معنوی مملکت وجود داشت، و من فکر میکنم که یک جامعه مرفه و مترقی به مراتب بیشتر از یک جامعه جاهل به دین و معتقدات مذهبی و معنویات علاقمند میشود، زیرا بنا به مثل معروف شکم گرسنه ایمان ندارد. علیهذا نتایج انقلاب ششم بهمن ماه در واقع مستقیماً خدمت به دین و استقرار اصول آن در روح و فکر تمام طبقات مملکت است. من از بدو طفولیت بر اثر محیطی که در آن تربیت شده بودم و اتفاقاتی که برای خودم روی داده بود ایمان خاصی نسبت به دین خود و ائمه اطهار داشتم، و این اعتقاد روز بروز بیشتر و راسخ تر شد. البته در عالم طفولیت انسان مطالب را بدون تفکر قبول میکند و تحت تأثیر آنها قرار میگیرد، ولی من در بزرگی با تجربیاتی که حاصل کردم و با تسلط بر فکر و احساس خودم روز بروز اعتقاد و ایمان بیشتری بدین اصول یافتم، زیرا به کرات احساس کردم که جز توجهات خاص الهی و تأییدات ائمه اطهار علت دیگری برای رستگاری از بندهایی که من و مملکت در آنها گرفتار شده بودیم وجود نداشت، و اگر درست مطالعه کنیم انقلاب ششم بهمن ما درست بر اساس همان اصول و موازینی صورت گرفت که چهارده قرن پیش از این توسط پیغمبر ار وضع گردید. تمام کوشش ما در این زمینه به منظور برطرف کردن آثار ظلم و بی عدالتی و راهنمایی مردم به راه راست انجام گرفت. این راه راست امروزه طبعاً باید منطبق با احتیاجات جامعه و احتیاجات بشریت و پیشرفت و ترقی مادی و در عین حال حفظ اصول اخلاقی و معنوی در تحت تعالیم عالیه دین مبین اسلام باشد. من یقین دارم هر قدر انقلاب بزرگ ما در راه هدف خود که رستگاری ملت است پیشتر رود و در واقع ما بیشتر به دین مبین خدمت کردهایم، زیرا غیر ممکن است تصور شود که جامعه مرفهی جز بر این اصول بوجود آید. هر قدر افراد باسوادتر و فهمیده تر شوند اصول واقعی دین اسلام را بهتر و عمیق تر درک خواهند کرد، و بالعکس یقین است که پیروی افراد بیسواد و جاهل از تعالیم دینی پیروی کورکورانه و سطحی بیش نیست. ما نه فقط در داخل کشور خود برای استحکام پایههای اجتماع کوشش میکنیم، بلکه سعی میکنیم در خارج از مملکت خود نیز در راه کمک به صلح دنیا و پیشنهاد تشکیل سازمانهایی از قبیل سپاه صلح و سپاه دانش و سپاه آبادانی به مصالح جامعه بشری خدمت کرده باشیم، زیرا همه اینها راههایی است که عین تعالیم و اصول دین اسلام است. توجه کنید که یک نوع مسلمانی این است که ما داریم و یک مسلمانی دیگر آن چیزی است که مثلاً دولت کنونی مصر ادعای آن را دارد، و عبارت از این است که روزی یک میلیون دلار در یمن برای کشتن مسلمانان بیگناه این مملکت خرج کند و محرمانه برای دولت قبرس اسلحه بفرستد تا با آن ترکهای مسلمان قبرس را قتل عام کنند و سال ۱۰۳ میلیون لیره مصری به بودجه ارتش این کشور تخصیص دهد و سالی ۱۰۰ میلیون لیره مصری خرج تحقیقات ساختن موشک و تهیه هواپیماهای جت به منظورهای تهاجمی کند و ۲ میلیارد دلار از راه قرض اسلحه بخرد و سالی ۶۰ میلیون لیره مصری به بودجه جاسوسی خود در خارج از کشور آن هم بدون احتساب مخارج هنگفت جاسوسی داخلی این کشور از این بابت اختصاص دهد تا این وجوه به مصرف نفاق افکنی بین مسلمانان و تحریک آنها به کشتار یکدیگر برسد. شنیدهام اخیراً آقای سرهنگ ناصر اظهار داشته است که ایران سیاست خارجی ندارد. سیاست خارجی ما این بوده و هست که در آن موقع که لازم بود در مقابل تجاوز مقاومت شود ما با کمال شهامت این کار را کردیم، و وقتی هم که تغییر اوضاع به ما امکان آن را داد که از راه تفاهم و مسالمت در حفظ منافع ملی خود اقدام کنیم باز با کمال شهامت این کار را انجام دادیم. سیاست خارجی این نیست که آدم هر شب در بستر کسی باشد. امکانات آینده ما در خوزستان و خلیج فارس طوری است که ما در آینده نزدیک منافع خیلی بیشتری در این منطقه تحصیل خواهیم کرد، ولی حتی اگر این منافع هم نبود و به جای خلیج فارس ما فقط صحرای خشکی داشتیم باز هیچ منطقی اجازه نمیداد که ما دست از دفاع از حاکمیت و حقوق خود در این قسمت از مملکت برداریم، و هر انتظاری به جز این انتظاری احمقانه بیش نیست. ما به همین دلیل ناچاریم در مقابل احتمالات پیشبینیهای لازم را بکنیم، و از همین بابت بود که دیدید چندی پیش برای تقویت قوای دفاعی خود اقدامات لازم کردیم و اگر وضع به همین منوال ادامه داشته باشد این اقدامات و پیشبینیها را بیشتر خواهیم کرد. خوشبختانه همیشه حق و حقیقت فایق میشود، و چون راهی که ما میرویم راهی است که مسلماً مورد پسند خدا و پیغمبر و راه خدمت به خلق و خدمت صلح است تردید نداریم که در این راه پیروز خواهیم شد.
- اگر حاصل کار و نتیجه برداشت سالانه یک نفر ایرانی خواه زارع و خواه کارگر یا کاسب و یا کارمند اداره به اندازهای باشد که با حاصل کار فردی از یک مملکت مترقی جهان برابری کند طبعاً درآمد ملی و درآمد سرانه مردم ایران نیز به همان نسبت بالا خواهد رفت. مثلاً در ممالک مترقی یک کشاورز حساب میکند که اگر به قول ما از هر تخمی ۳۵ تا ۴۰ تخم کمتر محصول بردارد این حاصل اصولاً برای او ارزش این را که دست به کار شود ندارد. در این صورت آیا ما حق داریم که به یک تخم پنج تخم معمول ایران قناعت کنیم؟ همینطور است در مورد کارگر. در کشورهای مترقی کارگران مدارس فنی مختلفی را میگذرانند و هر کدام تخصص محدودی در کار خود پیدا میکنند. به همین جهت است که یک کارگر میتواند مثلاً چهل ماشین اتوماتیک نساجی را اداره کند. بنابراین، اگر کارگر ما چهارده یا پانزده ماشین را اداره کند طبعاً محصول کار او سه یا چهار برابر کمتر خواهد بود. ما میباید امروز با توجه به زندگی سی سال آینده مردم ایران طرح کارها و برنامههای خود را بریزیم. البته اگر بخواهیم فقط امروز را به فردا برسانیم و خود را به درد سر نیندازیم و بگوییم ما که دو روز بیشتر زندگی نمیکنیم چه لزوم دارد که بی جهت برای خود ایجاد زحمت و سر و صدا بکنیم، و در نتیجه این طرز فکر از هر گونه تصمیم و اقدامی که مستلزم مآل اندیشی و زحمت و فعالیت باشد خودداری کنیم احتیاج به این طرحها نخواهیم داشت، ولی در آن صورت تا ابد زارع ایرانی همان تخمی پنج تخم را به دست خواهد آورد و درآمد فعلی کارگر ایرانی نیز در همین حد باقی خواهد ماند. البته نه ما به چنین وضعی قانع هستیم و نه روحیه انقلاب ششم بهمن به ما این اجازه را میدهد. نسبت طبقه کشاورز در حال حاضر در کشور ما تقریباً ۷۵ درصد از کلیه جمعیت مملکت است، در صورتی که این نسبت نباید از ۲۵ درصد تجاوز بکند، و تازه در این صورت نیز هنوز ما از این حیث به پایه ممالک مترقی نرسیدهایم، زیرا امروز در کشورهای خیلی مترقی و پیشرفته جهان این نسبت به ۱۱ و ۱۰ و ۹ و حتی بطوری که شنیدهام به هشت درصد رسیده است.
- به فرض هم ما همان ۲۵ درصد را در نظر بگیریم، مفهومش این است که بر اثر مدرنیزه کردن زراعت رقم ۱۵ میلیون نفر جمعیتی که اکنون از مجموع ۲۳ میلیون نفر مردم ایران به کشاورزی اشتغال دارند باید به ۵ تا ۶ میلیون نفر تقلیل پیدا کند. یعنی یک میلیون و دویست هزار خانواده کشاورز به کار فلاحت اشتغال داشته باشند. برای این کار چه باید کرد؟ باید به کشاورزان تعلیمات فنی بدهیم و کود شیمیایی در اختیارشان بگذاریم و نیروی برق و سایر وسایل اولیه زندگی امروزی را به روستاهای ایران برسانیم. برای اینکه هر خانواده کشاورز دارای مزرعهای باشد که درآمد آن تا حدی با درآمد مشابه در کشورهای مترقی مطابقت داشته باشد لااقل باید در هر مزرعه ۲۰۰ هزار ریال سرمایهگذاری شود. این مبلغ ضرب در تعداد خواهیم داشت میشود ۳۰ میلیارد تومان. از طرف دیگر ما نمیتوانیم بیشتر از یک نسل یعنی سی سال برای این کار به خود وقت بدهیم، و ناچار باید تمام این مبلغ در عرض این مدت به مصرف برسد. این سرمایهگذاری احتیاج به ارز ندارد، زیرا مشتمل بر کارهایی از قبیل ساختمان خانه کشاورز و نهرسازی و زه کشی و کارهای دیگری است که صرفاً مربوط به داخله کشور است و برای آنها ارز خارجی لازم نیست. حتی ماشینآلات سادهای که کشاورزان باید داشته باشند، مثل تراکتور، ماشینهایی است که در آینده در خود ایران ساخته خواهد شد، زیرا ما تصمیم به نصب کارخانه ذوب آهن داریم و انشاءالله آن را عملی خواهیم کرد.
- به هر صورت این پولی است که باید به ریال خرج شود، و تا وقتی که ما بتوانیم احتیاجات خود را از این حیث با ریال و در داخله کشور تأمین کنیم احتیاجی به مصرف ارز خارجی کشور نیست. ارز خارجی ایران باید به مصرف تهیه چیزهایی برسد که تهیه آنها در داخله ممکن نباشد، مثل توربینهای بزرگ برق و امثال آن. اما این ریالها چگونه باید جمع آوری شوند؟ البته در مرحله اول از راه مالیات طبقات مرفه مملکت، زیرا این طبقات که در رفاه زندگی میکنند حقّاً باید خداوند را شکرگزار باشند که میتوانند در این محیط به آزادی زندگی کنند و کار کنند و از مواهب مملکت برخوردار باشند، و در عین حال فراموش نکنند که نسبت به کشور خود دینی دارند که باید آن را با کمال میل به مملکتی که همه این عوامل را برایشان فراهم کرده است ادا کنند. ما جاهایی را میشناسیم که مردم آنها چندین برابر این مالیات را میپردازند و تازه در محیطی آکنده از خفقان و بدبختی و فقر و گرسنگی زندگی میکنند.
- اما امکانات پرداخت مالیات طبقات مرفه نیز حدی دارد که اگر از آن بگذرد نقض غرض میشود، زیرا ما میخواهیم مملکت مان به صورت یک کشور صنعتی در آید و برای این منظور حتی در قوانین مالیاتی خود باید در مورد سرمایهگذاری در امور صنعتی به منظور تشویق آنها ارفاق بکنیم. بطوری که گفتم جمعیتی که از دهات مملکت به شهرها میآید باید در رشته صنعت مشغول کار شود، بنابراین ما باید هر قدر ممکن باشد امور صنعتی را در مملکت تشویق کنیم. بدیهی است که باید دستگاههای وصول مالیات در وزارت دارایی دستگاهی هر چه پاک تر و منزه تر و اطمینان بخش تر بشود که تمام مالیات حقه طبقه مرفه را وصول کند، ولی همانطور که گفتم وصول این نوع مالیات از طبقه مرفه حدی دارد، و برای نیل به هدفهای بزرگ ششم بهمن و رسانیدن مملکت به پیشرفته ترین ممالک مترقی باید عموم افراد ملت ایران در این کار شرکت کنند و سهم مسئولیت خود را به عهده گیرند. هر فرد ایرانی از هر طبقهای که باشد و هر شغلی که داشته باشد در این راه سهم مهمی دارد که حق ندارد از آن شانه خالی کند. اطمینان دارم عموم مردم ایران وظیفهای را که در تأمین ترقی مملکت خویش و نیل به این هدفها و تأمین سعادت نسلهای آینده کشور دارند انجام خواهند داد و از هیچ کوششی در این راه خودداری نخواهند کرد.
- کوشش ما باید این باشد که حقیقتاً تحت لوای اسلام تعالیم مقدس دین مبین خود را که انقلاب ششم بهمن ما سعی کرده است ترجمان احکام عالی و تعالیم بزرگ و جوابگوی احتیاجات جامعه ایرانی در این قرن باشد پیروی کنیم و از دروغ و تقلب و ریا بپرهیزیم و بیش از پیش در راه راست، راهی که خداوند را پسند آید و مقبول واقع شود قدم برداریم. اگر ما بخواهیم مملکتی مترقی باشیم اضافه بر صدوپنجاه هزار شغلی که باید در سال برای آنهایی که در کشور ما به دنیا میآیند و کم کم به سنی میرسند که باید وارد کار بشوند تهیه کنیم، میباید فکر کنیم که در سی سال آینده برای چند نفر باید شغل ایجاد بکنیم. جمعیت کشور ما مرتباً بالا میرود و تا سی سال دیگر که این جمعیت به چهل میلیون نفر میرسد در صورتی هم که در آن موقع نسبت کنونی ۷۵ درصد کشاورزان ۲۵ درصد شده باشد باز جمعیت کشاورز مملکت ده میلیون نفر یعنی دو میلیون خانواده خواهد بود. برای ایجاد این همه شغل چه باید کرد؟ اول باید بیکاری فعلی را از بین برد. اضافه بر آن باید برای سالی صد و پنجاه هزار نفر شغل تهیه کرد، و برای آنهایی هم که از دهات به شهرها میآیند تهیه شغل دید. فعالیتهای صنعتی و ساختمانی و غیره باید طوری باشد که ما در عرض بیست تا سی سال آینده سالی ۱۵۰ هزار خانه بسازیم. علاوه بر این باید بدانیم چقدر راه بسازیم و چقدر در روستاها و صنایع سرمایهگذاری کنیم تا به این نتایج برسیم. برای این کار فعالیت عمومی لازم است. هر کسی باید بطور مستقیم یا غیر مستقیم در راه آبادانی کشور و صنعتی شدن آن بکوشد. اگر فردا برای کسانی که به دنبال کار خواهند گشت امکان پیدا کردن شغل نباشد ما به آنها چه جواب خواهیم داد؟ برای این است که ما سعی میکنیم هم فعالیت اقتصادی خود را توسعه دهیم و هم صنایع پتروشیمی را شروع کنیم. در عین حال باید ریالهای داخلی ما نیز طوری جمع آوری بشود که فقط برای آنچه باید از خارج وارد کنیم ارز مصرف کنیم، ولی برای کارهای ضروری داخلی نه از خارج وام بگیریم و نه ربحی این بابت بپردازیم. پس برنامه مترقی مملکت و به ثمر رسانیدن انقلاب ششم بهمن و رسانیدن کشور به پایه ممالک مترقی دنیا برنامهای است که باید همه افراد مملکت ایران در آن سهیم باشند.
- باید بکوشیم تا به حداکثر امکان ایرانیهای لایق و شایستهای تربیت بشوند که بتوانند بیش از پیش در صنایع ملی خودمان فعالیت کنند. همچنین باید با قدمهای بلند و سریع و مصمم در کار صنعت جدید و واقعاً غیر محدود پتروشیمی وارد شویم و عقب ماندگی ده بیست سالهای را ه از این بابت داریم جبران کنیم و دوش به دوش سایرین در این راه قدم برداریم، زیرا گمان نمیکنم از هیچ لحاظ در این زمینه مانع و رادعی در پیش داشته باشیم. خوشبختانه موقعیت جغرافیایی خاص مملکت ما طوری است که فکر میکنم ما با یک بازار طبیعی چند صد میلیونی و شاید در آینده یک بازار بیش از یک میلیاردی در حوزه طبیعی و عملی شعاع صنعتی ایران در اختیار خود داشته باشیم.
- از کارهایی که باید مورد توجه قرار گیرد تشکیل یک شرکت کشتیرانی است، زیرا یقین دارم روز بروز تردد در بنادر ایران چه از لحاظ واردات و چه از نظر صادرات زیادتر خواهد شد، و اگر ما کم کم صاحب کشتیرانی وسیعی بشویم هم کارهای خودمان را از این حیث انجام میدهیم و هم میتوانیم سفارشهای دیگران را قبول کنیم. گمان میکنم در حال حاضر سالی یازده هزار کشتی به خلیج فارس رفت و آمد میکنند و هیچ خط دریایی دیگر نیست که به این اندازه تردد در آن زیاد باشد. باید در نظر داشته باشیم که تمام سواحل شمالی خلیج فارس مال ماست، و طبعاً ما باید فعالیت وسیعی از لحاظ کشتیرانی در این خلیج داشته باشیم.
- انشاءالله همه ما روز بروز بیشتر شاهد آن باشیم که ملت و مملکت ایران تحت تعالیم عالیه اسلام و احکام خداوند و پیغمبر اکرم به صورت جامعهای مترقی و بر اساس عدالت و اتحاد و رفاه در آید، جامعهای که از دروغ و تزویر و دورویی و دزدی و سوء استفاده برکنار باشد و در آن ظلم و بی عدالتی جای خود را به عدل و انصاف و مساوات داده باشد. ما با موفقیت خود در این کوشش نه تنها ملت خود را خوشبخت خواهیم کرد، بلکه از این راه به صورت یک کانون رستگاری در خواهیم آمد که پرتو آن به سایر نقاط این منطقه از جهان نیز خواهد تافت و راهنمایی برای دیگران خواهد بود.