تفاوت میان نسخههای «نامه استالین به پیشهوری پس از بازدید احمد قوام نخستوزیر دولت شاهنشاهی ایران از مسکو ۱۸ اردیبهشت ۱۳۲۵»
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح سجاوندی) |
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
به نظر میرسد که شما از وضعیت کنونی را داخلی ایران و هم چنین دنیای بینالملل برداشت اشتباه کردید. | به نظر میرسد که شما از وضعیت کنونی را داخلی ایران و هم چنین دنیای بینالملل برداشت اشتباه کردید. | ||
− | نخست آنکه، شما میخواهید که همین اکنون به همه هدفهای انقلابی آذربایجان برسید. ولی وضعیت کنونی از به تحقق پیوستن این برنامه جلوگیری میکند. لنین هدفهای انقلابی را به عنوان هدفهای عملی دنبال میکرد - من تاکید میکنم - به عنوان هدفهای عملی، تنها زمانی که | + | نخست آنکه، شما میخواهید که همین اکنون به همه هدفهای انقلابی آذربایجان برسید. ولی وضعیت کنونی از به تحقق پیوستن این برنامه جلوگیری میکند. لنین هدفهای انقلابی را به عنوان هدفهای عملی دنبال میکرد - من تاکید میکنم - به عنوان هدفهای عملی، تنها زمانی که کشوری در یک بحران بزرگ انقلابی روبرو شود که آن به وسیله جنگی باخته شده بر ضد دشمن ژرفتر شده باشد. و این مورد سال ۱۹۰۵ در جنگ باخته شده با ژاپن و در سال ۱۹۱۷ در درازای جنگ باخته شده با آلمان بود. اینجا شما میخواهید که لنین را دنبال کنید. این خوب است و قابل تحسین. |
هرچند، وضعیت در ایران کاملا متفاوت است. ایران در یک بحران انقلابی ژرفی نیست. در ایران شمار کارگران کارخانه اندک است و سازماندهی ندارد. کشاورزان ایرانی گرایشی به فعالیت سیاسی ندارند. ایران نیز در حال جنگ با دشمن خارجی نیست که بتواند گروههای انقلابی ایران را به وسیله اشتباه ارتش تضعیف کند. سرانجام، در ایران وضعیتی که پشتیبان تاکتیک لنین در ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ باشد وجود ندارد. | هرچند، وضعیت در ایران کاملا متفاوت است. ایران در یک بحران انقلابی ژرفی نیست. در ایران شمار کارگران کارخانه اندک است و سازماندهی ندارد. کشاورزان ایرانی گرایشی به فعالیت سیاسی ندارند. ایران نیز در حال جنگ با دشمن خارجی نیست که بتواند گروههای انقلابی ایران را به وسیله اشتباه ارتش تضعیف کند. سرانجام، در ایران وضعیتی که پشتیبان تاکتیک لنین در ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ باشد وجود ندارد. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
سوم، با آنچه که گفته شد، می توان با توجه به اوضاع در ایران به این سرانجام رسید. در ایران بحران ژرف انقلابی وجود ندارد. ایران در حال جنگ با دشمن خارجی نیست، در نتیجه، اشتباه ارتش وجود ندارد که بتواند واپسگرایان<ref>منضور همه کسانی که علیه کمونیسم هستند میباشد</ref> را تضعیف کند و بحران را ژرفتر. تا زمانی که ارتش شوروی در ایران بودند، شما فرصت این را داشتیند که مبارزه در آذربایجان را راه بیاندازید و در آنجا یک جنبش دموکراتیک<ref>منظور جنبش کمونیستی است</ref> با هدفهای فراگیر و دوررس برپا سازید. ولی ارتش ما باید از ایران بیرون میرفت و رفت. اکنون در ایران چه باید کرد؟ ما در ایران ناسازگاری (تضاد) میان دولت قوام و دوستداران بریتانیا داریم، که از همه واپسگرایان واپسگراتر هستند. قوام در گذشته یک واپسگرا بود، اکنون، برای نگاهداری دولت و خودش بر سرکار، قوام میباید رفورم دموکراتیک در ایران کند و در جستجوی پشتیبانی دموکراتها را در ایران<ref>منظور اعضای حزب توده میباشد</ref> باشد. تاکتیک ما در چنین شرایطی چه باید باشد؟ از دیدگاه من ما باید از این ناسازگاری به سود خود ابزاری بسازیم تا از قوام امتیازاتی<ref>منظور امتیاز نفت است</ref> دربیاوریم، از او پشتیبانی کنیم، دوستداران انگلیس را منزوی کنیم و زمینه را برای دمکراتیک کردن ایران<ref>کمونیستی کردن ایران</ref> فراهم آوریم. از این پنداشت، همه اندرزهای ما به شما سرچشمه میگیرد. البته، می توان یک تاکتیک دیگر بکار برد و آن این است که تف به همه چیز بکنیم، از قوام ببریم و اطمینان بدست آوریم که واپسگرایان دوستدار انگلیس پیروز میشوند. بله، این تاکتیک نیست بلکه بلاهت است. این در واقع خیانت به مردم آذربایجان و دموکراسی ایران میباشد. | سوم، با آنچه که گفته شد، می توان با توجه به اوضاع در ایران به این سرانجام رسید. در ایران بحران ژرف انقلابی وجود ندارد. ایران در حال جنگ با دشمن خارجی نیست، در نتیجه، اشتباه ارتش وجود ندارد که بتواند واپسگرایان<ref>منضور همه کسانی که علیه کمونیسم هستند میباشد</ref> را تضعیف کند و بحران را ژرفتر. تا زمانی که ارتش شوروی در ایران بودند، شما فرصت این را داشتیند که مبارزه در آذربایجان را راه بیاندازید و در آنجا یک جنبش دموکراتیک<ref>منظور جنبش کمونیستی است</ref> با هدفهای فراگیر و دوررس برپا سازید. ولی ارتش ما باید از ایران بیرون میرفت و رفت. اکنون در ایران چه باید کرد؟ ما در ایران ناسازگاری (تضاد) میان دولت قوام و دوستداران بریتانیا داریم، که از همه واپسگرایان واپسگراتر هستند. قوام در گذشته یک واپسگرا بود، اکنون، برای نگاهداری دولت و خودش بر سرکار، قوام میباید رفورم دموکراتیک در ایران کند و در جستجوی پشتیبانی دموکراتها را در ایران<ref>منظور اعضای حزب توده میباشد</ref> باشد. تاکتیک ما در چنین شرایطی چه باید باشد؟ از دیدگاه من ما باید از این ناسازگاری به سود خود ابزاری بسازیم تا از قوام امتیازاتی<ref>منظور امتیاز نفت است</ref> دربیاوریم، از او پشتیبانی کنیم، دوستداران انگلیس را منزوی کنیم و زمینه را برای دمکراتیک کردن ایران<ref>کمونیستی کردن ایران</ref> فراهم آوریم. از این پنداشت، همه اندرزهای ما به شما سرچشمه میگیرد. البته، می توان یک تاکتیک دیگر بکار برد و آن این است که تف به همه چیز بکنیم، از قوام ببریم و اطمینان بدست آوریم که واپسگرایان دوستدار انگلیس پیروز میشوند. بله، این تاکتیک نیست بلکه بلاهت است. این در واقع خیانت به مردم آذربایجان و دموکراسی ایران میباشد. | ||
− | اگر | + | چهارم. آنگونه که من شنیدهام، که ما شما را نخست به آسمان بردیم و سپس شما را در پرتگاه و آبروریزی رها کردیم. اگر این درست است که شما آن را گفتهاید، سبب تعجب ما میشود. چه پیش آمدهاست؟ ما تکنیکی را بکار بردیم که هر انقلابی می داند. در وضعیتی همانند وضعیت کنونی ایران، اگر کسی بخواهد که به کمترین هدفهای خود که در پی جنبش<ref>منظور جنبش کمونیستی است</ref>، جنبش میباید به جلو برود، تا از کمترین هدفها فراتر رود و برای دولت خطر بوجود بیاورد، تا اطمینان بدست آورد که می توان از دولت امتیاز گرفت. اگر شما اینگونه فراتر از هدفها نمیرفتید، شما میتوانستید در وضعیت کنونی ایران شانس این را داشته باشید که این امتیازها را بگیرید که دولت میباید اکنون بپذیرد<ref>منظور موافقتنامه میان مظفر فیروز و پیشهوری است</ref>. این قانون جنبش انقلابی است. حتی اشاره به بی مهری قراردادن شما نباید کرد. وارونگان (مغایر) اگر شما خردمندانه رفتارکنید، و با پشتیبانی سیاسی ما می توانید به وضعیت کنونی آذربایجان را بدرستی قانونی کنید، سپس شما از سوی مردم آذریجان و ایران به عنوان پیشگام جنبش پیشروی دموکراتیک در خاورمیانه سرافراز خواهید شد. |
+ | |||
+ | ی. استالین | ||
+ | |||
+ | برگردان آزاد از انگلیسی به فارسی | ||
+ | == پانویس == | ||
+ | <references/> | ||
[[رده:نامهها]] | [[رده:نامهها]] | ||
[[رده:جنگ جهانی دوم]] | [[رده:جنگ جهانی دوم]] | ||
[[رده:روز نجات آذربایجان]] | [[رده:روز نجات آذربایجان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۱
اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی | نجات آذربایجان | درگاه محمدرضا شاه پهلوی |
به رفیق پیشهوری،
به نظر میرسد که شما از وضعیت کنونی را داخلی ایران و هم چنین دنیای بینالملل برداشت اشتباه کردید.
نخست آنکه، شما میخواهید که همین اکنون به همه هدفهای انقلابی آذربایجان برسید. ولی وضعیت کنونی از به تحقق پیوستن این برنامه جلوگیری میکند. لنین هدفهای انقلابی را به عنوان هدفهای عملی دنبال میکرد - من تاکید میکنم - به عنوان هدفهای عملی، تنها زمانی که کشوری در یک بحران بزرگ انقلابی روبرو شود که آن به وسیله جنگی باخته شده بر ضد دشمن ژرفتر شده باشد. و این مورد سال ۱۹۰۵ در جنگ باخته شده با ژاپن و در سال ۱۹۱۷ در درازای جنگ باخته شده با آلمان بود. اینجا شما میخواهید که لنین را دنبال کنید. این خوب است و قابل تحسین.
هرچند، وضعیت در ایران کاملا متفاوت است. ایران در یک بحران انقلابی ژرفی نیست. در ایران شمار کارگران کارخانه اندک است و سازماندهی ندارد. کشاورزان ایرانی گرایشی به فعالیت سیاسی ندارند. ایران نیز در حال جنگ با دشمن خارجی نیست که بتواند گروههای انقلابی ایران را به وسیله اشتباه ارتش تضعیف کند. سرانجام، در ایران وضعیتی که پشتیبان تاکتیک لنین در ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ باشد وجود ندارد.
دوم اینکه، روشن است، شما میتوانستید روی بوجود آورنده کوشش برای هدفهای انقلابی مردم آذربایجان تکیه کنید زمانی که ارتش سرخ شوروی میتوانست در ایران برای زمان بیشتری بماند. ولی ما توانستیم که ارتش سرخ را در ایران نگاهداریم زیرا اگر ما ارتش سرخ در شوروی را در ایران بگذاریم بماند، پایههای جنبشهای آزادی خواهی (جنبشهای کمونیستی) را در اروپا و آسیا لرزان خواهیم کرد. انگلیسیها و امریکاییها به ما گفتند که اگر ارتش شوروی در ایران بماند، چرا ارتش بریتانیا در مصر، سوریه، اندونزی و بونان، و ارتش امریکا در چین، ایسلند و دانمارک نمانند. به همین سبب، ما برآن شدیم که ارتش سرخ را از ایران و چین بیرون ببریم تا این بهانه را از دست انگلیسیها و امریکاییها دربیاوریم، تا ما بتواینم که جنبشهای آزادیخواهی (کمونیستی) خود را در کشورهای مستعمره خود راه بیاندازیم و بدانگونه سیاست آزادیخواهی (کمونیستی شدن) شوروی را موجه نشان دهیم. شما به عنوان یک انقلابی بدرستی میفهمید که ما چارهای جز این نداشتیم.
سوم، با آنچه که گفته شد، می توان با توجه به اوضاع در ایران به این سرانجام رسید. در ایران بحران ژرف انقلابی وجود ندارد. ایران در حال جنگ با دشمن خارجی نیست، در نتیجه، اشتباه ارتش وجود ندارد که بتواند واپسگرایان[۱] را تضعیف کند و بحران را ژرفتر. تا زمانی که ارتش شوروی در ایران بودند، شما فرصت این را داشتیند که مبارزه در آذربایجان را راه بیاندازید و در آنجا یک جنبش دموکراتیک[۲] با هدفهای فراگیر و دوررس برپا سازید. ولی ارتش ما باید از ایران بیرون میرفت و رفت. اکنون در ایران چه باید کرد؟ ما در ایران ناسازگاری (تضاد) میان دولت قوام و دوستداران بریتانیا داریم، که از همه واپسگرایان واپسگراتر هستند. قوام در گذشته یک واپسگرا بود، اکنون، برای نگاهداری دولت و خودش بر سرکار، قوام میباید رفورم دموکراتیک در ایران کند و در جستجوی پشتیبانی دموکراتها را در ایران[۳] باشد. تاکتیک ما در چنین شرایطی چه باید باشد؟ از دیدگاه من ما باید از این ناسازگاری به سود خود ابزاری بسازیم تا از قوام امتیازاتی[۴] دربیاوریم، از او پشتیبانی کنیم، دوستداران انگلیس را منزوی کنیم و زمینه را برای دمکراتیک کردن ایران[۵] فراهم آوریم. از این پنداشت، همه اندرزهای ما به شما سرچشمه میگیرد. البته، می توان یک تاکتیک دیگر بکار برد و آن این است که تف به همه چیز بکنیم، از قوام ببریم و اطمینان بدست آوریم که واپسگرایان دوستدار انگلیس پیروز میشوند. بله، این تاکتیک نیست بلکه بلاهت است. این در واقع خیانت به مردم آذربایجان و دموکراسی ایران میباشد.
چهارم. آنگونه که من شنیدهام، که ما شما را نخست به آسمان بردیم و سپس شما را در پرتگاه و آبروریزی رها کردیم. اگر این درست است که شما آن را گفتهاید، سبب تعجب ما میشود. چه پیش آمدهاست؟ ما تکنیکی را بکار بردیم که هر انقلابی می داند. در وضعیتی همانند وضعیت کنونی ایران، اگر کسی بخواهد که به کمترین هدفهای خود که در پی جنبش[۶]، جنبش میباید به جلو برود، تا از کمترین هدفها فراتر رود و برای دولت خطر بوجود بیاورد، تا اطمینان بدست آورد که می توان از دولت امتیاز گرفت. اگر شما اینگونه فراتر از هدفها نمیرفتید، شما میتوانستید در وضعیت کنونی ایران شانس این را داشته باشید که این امتیازها را بگیرید که دولت میباید اکنون بپذیرد[۷]. این قانون جنبش انقلابی است. حتی اشاره به بی مهری قراردادن شما نباید کرد. وارونگان (مغایر) اگر شما خردمندانه رفتارکنید، و با پشتیبانی سیاسی ما می توانید به وضعیت کنونی آذربایجان را بدرستی قانونی کنید، سپس شما از سوی مردم آذریجان و ایران به عنوان پیشگام جنبش پیشروی دموکراتیک در خاورمیانه سرافراز خواهید شد.
ی. استالین
برگردان آزاد از انگلیسی به فارسی
پانویس