تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی|چاره او یابد که تش بیچارگی روزی کنی}} | {{ب|شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی|چاره او یابد که تش بیچارگی روزی کنی}} | ||
{{ب|عشق جامه میدراند عقل بخیه میزند|هر دو را زهره بدرد چون تو دلدوزی کنی}} | {{ب|عشق جامه میدراند عقل بخیه میزند|هر دو را زهره بدرد چون تو دلدوزی کنی}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۳۹
' | دیوان شمس (غزلیات) (شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی) از مولوی |
' |
شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی | چاره او یابد که تش بیچارگی روزی کنی | |
عشق جامه میدراند عقل بخیه میزند | هر دو را زهره بدرد چون تو دلدوزی کنی | |
خوش بسوزم همچو عود و نیست گردم همچو دود | خوشتر از سوزش چه باشد چون تو دلسوزی کنی | |
گه لباس قهر درپوشی و راه دل زنی | گه بگردانی لباس آیی قلاوزی کنی | |
خوش بچر ای گاو عنبربخش نفس مطمن | در چنین ساحل حلال است ار تو خوش پوزی کنی | |
طوطیی که طمع اسب و مرکب تازی کنی | ماهیی که میل شعر و جامه توزی کنی | |
شیر مستی و شکارت آهوان شیرمست | با پنیر گنده فانی کجا یوزی کنی | |
چند گویم قبله کامشب هر یکی را قبلهای است | قبلهها گردد یکی گر تو شب افروزی کنی | |
گر ز لعل شمس تبریزی بیابی مایهای | کمترین پایه فراز چرخ پیروزی کنی |