تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
+
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:SiahkalFadaianTerrorAttackFadaian11Bahman1349.mp4|thumb|left|220px|حمله سازمان اهریمنی چریک‌های فدایی به سیاهکل ۱۱ بهمن ماه ۱۳۴۹]]
 
[[پرونده:SiyahkalPressConferenceTV1350a.jpg|thumb|left|180px|مصاحبه تلویزیونی با پرویز ثابتی رییس شایسته اداره امنیت داخلی که همه ایران براندازان را شناسایی کرد]]
 
[[پرونده:SiyahkalOfficersMurderedbyTerrorists1.jpg|thumb|left|180px|افسران و درجه‌داران جان باخته با شلیک گلوله تروریست‌ها]]
 
[[پرونده:SiyahkalOfficersMurderedbyTerrorists2.jpg|thumb|left|180px|افسران و درجه‌داران جان باخته با شلیک گلوله تروریست‌ها]]
 
[[پرونده:SiyahkalPoliceStation.jpg|thumb|left|160px|تروریست‌های سرسپرده استعمار به پاسگاه پلیس سیاهکل حمله بردند]]
 
[[پرونده:SiyahkalWidows1.jpg|thumb|left|160px|بازماندگان افسران و درجه‌داران به سوگ نشسته]]
 
[[پرونده:SiyahkalPressConferenceTV1350b.jpg|thumb|left|160px|اسدالله نیری و بلور خواهرش سه تروریست را دستگیر کردند]]
 
[[پرونده:SiyahkalWidow.jpg|thumb|left|160px|بیوه یکی از جان‌باختگان]]
 
  
'''[[جنگ مسلحانه تروریست‌ها در سیاهکل|حمله آدمکشان سازمان چریک های فدایی خلق به سیاهکل ۱۱ دی ماه ۱۳۴۹]]'''   
+
[[پرونده:PrincessAshrafPahlavi1.jpg|thumb|left|200px|]]
 +
[[پرونده:FamilyProtectionWeekTir2536a.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:PrincessAshrafMessageFamilyProtectionWeekTir2536a.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:HemayatAzKhanehvadehBisarparst2536.jpg|thumb|left|160px|هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست]]
 +
'''[[هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست ۱ تا ۶ تیر ماه]]'''  - برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست در سال ۲۵۳۱ شاهنشاهی برابر با  ۱۳۵۱ خورشیدی به کوشش والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد نهاده شد. سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در فروردین ماه ۱۳۲۶ خورشیدی به فرمان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران بنیاد شد. ریاست این سازمان با اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر می‌باشد و سرپرستی آن به والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی سپرده شد. این سازمان پس از پایان جنگ جهانی دوم و پایان یافتن اشغال ۴ ساله کشور و بیرون رفتن ارتش متفقین از کشور بنیاد گزارده شد. در این زمان تهی دستی و بینوایی و بی چیزی، بیکاری و گرسنگی همه شهرهای ایران به ویژه تهران را فراگرفته بود و خیابان‌های تهران پر از ولگرد و گرسنه بود. به فرمان شاهنشاه جوان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد شد با آرمان این که با کمک دولت و مردم نیکوکار کودکان بی سرپرست رها شده در خیابان‌ها را به پرورشگاه‌ها ببرند، و به گرسنگان خوراک برسانند.
  
اکثریت ملت ایران یک سدا خواستار براندازی حکومت جمهوری اسلامی در ایران می باشند. وضع اقتصادی ملت ایران ماه به ماه و روز به روز بدتر می شود. بهای مواد خوراکی پیوسته بالا می رود و برای مردم پرداختنی نیست. امکان به دست آوردن درآمد سختر و ناشدنی گردیده است. تولید فرآورده های کشاورزی از سوی برزگران ایران به سبب کم آبی و بی آبی و خشکی زمین کمتر و کمتر می شود. درآمد کم دولت برای ایرانیان هزینه نمی شود بلکه برای جنگ ها در یمن و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین بی دریغ ریخته می شود. دولت جمهوری اسلامی دوستان سیاسی خود را در ونزوئلا و کوبا پشتیبانی می کند و کوشش می کند اسلام را به عنوان ایدیولوژی برای انقلاب جهانی بفروشند. آرنگ نه غربی نه شرقی جمهوری اسلامی را خامنه ای رهبر در افریقا و امریکا و آسیا پراکنده می سازد.  
+
برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست، با توجه به هدف مهم انسانی و اجتماعی در برابر خانواده‌هایی که سرپرست و نان آور خود را به هر سببی از دست می‌دهند و شیرازه زندگیشان به ناگاه گسسته می‌شود پیاده شد.
 +
بر پایه این برنامه یکان‌هایی از سوی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای انجام این مهم راه اندازی شدند که از یک سوی در ارتباط پیوسته با قشرهای گوناگون مردم می‌باشد و آمار و ویژگی خانواده‌های بی سرپرست را گردآوری می‌کند و به نیکوکاران جامعه می‌شناساند و از سوی دیگر با دیده‌وری دایمی بر روش سرپرستی و بهره‌مند ساختن نیازمندان از کمک‌های مادی و معنوی این امکان را فراهم می‌سازد که خانواده‌های یاری گیرنده در کوتاه زمانی بتوانند از پریشانی رها شوند و بازیافتن شخصیت و توانایی خویش، روی پای خود بایستند و به زندگی ارجمندانه‌ای را آغاز نمایند.
  
مردم ایران با فریادهای رضا شاه رضا شاه خود نشان دادند که خواستار حکومت مشروطه شاهنشاهی هستند. این رای مردم به مشروطه شاهنشاهی در ایران شوربختانه در برون مرز آن را میان ایرانیان نمی شنود. کسانی که خود را پیرو شاه می دانند درباره رفراندوم و دمکراسی و حکومت سکولار می باشند به جای اینکه رسا و آشکار بگویند که ما خواستار حکومت مشروطه شاهنشاهی هستیم. این کسان پیوسته فضای سیاسی را مه آلود می کنند.
+
با تصویب قانون حمایت خانواده شالوده‌ای با زیر بنای تازه‌ای در راستای پاسداری حقوقی که خانواده دارد ریخته شد ولی با جود همه حمایتی که قانون از حقوق خانواده می‌کند و با وجود قانون حمایت از کودکان بی سرپرست چون تنها وجود قانون توانایی حمایت از خانواده‌ها به ویژه آنان که سرپرست خود را از دست می‌دهند نیست، ناگزیر باید آنان که می‌توانند دست افتادگان گیرند، و به درماندگان یاری دهند، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با سازمان و برنامه‌ای سامان یافته این مهم را به گردن گرفت تا دور از بوروکراسی با مشارکت مردم و به ویژه نیکوکاران پیوند میان کمک دهندگان و کمک گیرندگان را پدیدآورد.
  
اما چپ های ایران در برون مرز می باشند، برای نمونه فداییان اقلیت را نام می بریم. این کسان بیش از پنجاه سال پیش جنگ مسلحانه علیه شاهنشاه ایران و حکومت مشروطه شاهنشاهی را آغاز کردند. در روز ۱۱ بهمن ماه ۱۳۴۹ سازمان تروریستی چریک‌های فدایی خلق یک شبکه مارکسیستی تروریستی به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله برد و دو درجه‌دار ژاندارم و رییس خانه انصاف را کشتند، اسلحه‌های پاسگاه را دزدیدند و به جنگل‌های سیاهکل فرار کردند. در روز ۲ اسفند ماه تروریست‌های جنگل به روی مامورین آتش گشودند و ۶ افسر ژاندارمری را کشتند و ۱۱ تن را با شلیک گلوله زخمی نمودند. سرانجام پس از ۴۸ ساعت زد و خورد میان مامورین و تروریست‌ها، این قاتلین دستگیر و به قانون سپرده شدند.
+
برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست کار اصولی خود را با تربیت مددکاران آنهم از میان افراد لیسانسیه و دیپلمه آغاز کرده است و در درازای پنج دوره از سال ۱۳۵۱ شمار بسیاری از راه آزمون دانشگاهی به تحصیل در رشته مددکاری اجتماعی پرداخته‌اند. تا سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی ۲۲۶ واحد حمایت در تهران و شهرستان‌ها ایجاد شد که ۵۲۵ تن از آموزش یافتگان کارهای اجرایی آن را انجام می‌دهند. بررسی‌ها و پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در شهرها و روستاهای کشور بیش از ۱۰۰ هزار خانواده بی سرپرست وجود دارد که ده هزار خانواده تاکنون زیر پوشش حمایت‌ها قرار گرفته است و در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی همه خانواده‌ها زیر پوشش رفاهی، آموزشی و سرپرستی برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست قرار خواهند گرفت. این خانواده‌ها افزون بر کمک مالی به خدمات درمانی، آموزشی و فرهنگی و معنوی دیگر هم نیاز دارند که خوشبختانه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با در اختیار داشتن بیمارستان‌ها و درمانگاه و دبستان‌ها و دبیرستان‌های مجهز حرفه‌ای، خود پشتوانه فعالیت این برنامه است و خدمات گوناگون سازمان چه بسیار راه گشای هدف‌های برنامه حمایت از خانواده بی سرپرست بوده است و می‌باشد.
 +
با اجرای کامل قانون تامین اجتماعی ملت ایران از هنگام تولد تا مرگ زیر پوشش حمایت قانون قرار می‌گیرند و با بهره مند شدن از این قانون که دربرگیرنده بیمه‌های بیکاری، درمانی، تصادف و علیل شدن، بیماری و از کارافتادگی، بازنشستگی و غیره برای هر ایرانی می‌باشد، هیچ ایرانی نیازی دیگر به کمک دیگران نخواهند داشت.
  
* سرکار استوار دوم نریمان عبادی رییس پاسگاه مردری رست که همسر و دو فرزند وی در سوگ وی نشسته‌اند.
+
وظیفه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در چارچوب برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست بدین قرار است:
*استوار دوم سید تقی مهدی نژاد مظفری که همسر و چهار فرزند وی بازماندگان این مرد بزرگ هستند
 
*استوار دوم اسماعیل رحمت پور که همسر و دو فرزندش به سوگ وی نشسته‌اند.
 
* گروهبان دوم اسماعیل روشن که همسر و سه فرزندنش در سوگ وی می‌باشند
 
* گروهبان دوم شهید نعمت الله نصیری که همسر و سه فرزندنش در سوگ وی هستند.
 
* غیرنظامی یحیی خان فروش که از وی همسر و دو فرزند برجای مانده‌اند.
 
  
 +
    :شناسایی خانواده‌هایی که سزوار کمک هستند.
 +
    :شناساندن این خانواده‌ها به نیکوکارانی که می‌خواهند کمک کنند ولی نمی‌توانند درماندگان و تهی دستان را بیابند.
 +
    :سرپرستی پیوسته بر زندگی خانواده‌های حمایت شده تا از یک سو بازتوانی پیدا کنند و از سوی دیگر به گمراهی و تباهی آلوده نشوند.
 +
    :مشارکت دادن نیکوکاران در چگونگی بهره‌مندی خانواده‌ها از کمک‌ها با فرستادن گزارش‌ها همراه با فرتورهای خانواده‌ها.
 +
    :زمان بندی درست نسبت به مدتی که خانواده‌ای نیاز به کمک دارد تا پس از بازتوان شدن خانواده، کمک‌ها به خانواده دیگری که سزاوار حمایت را دارند، داده شود.
  
در سال ۱۳۴۶ یک گروه کمونیستی به سرپرستی بیژن جزنی از سوی سازمان اطلاعات و امنیت کشور پیدا شد و ۱۴ تن از آنان زیر پیگرد قانونی قرارگرفتند. دو تن از این گروه کمونیستی سرسپردگان بیگانه به نام‌های محمد صفاری آشتیانی و علی اکبر صفایی فراهانی از مرزهای کشور فرارکردند و به محمود پناهیان در عراق پیوستند. از امرداد ماه سال ۱۳۴۹ پس از کشته شدن تیمور بختیار، انیرانی دیگری به نام محمود پناهیان از گردانندگان حزب دمکرات آذربایجان رهبری کارهای تروریستی در ایران را به گردن گرفت. حزب دمکرات آذربایجان در زمان اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و انگلستان با فرمان استالین و پول شوروی بنیادشد. صفاری آشتیانی و صفایی پس از گذراندن دوره‌های چریکی در عراق روانه اردوگاه‌های الفتح شدند و دوره‌های تروریستی و ایرانی‌کُشی را زیر سرپرستی مصطفی چمران با درجه عالی به پایان رساندند. سپس از سوی پناهیان ماموریت یافتند که به ایران بازگردند و شبکه تروریستی دیگری برپا سازند.
+
در روز ۱ تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی به مناسبت آغاز پنجمین سال اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست پیامی دادند:
  
شمار هم‌بندان این گروه تروریستی که نام گروه جنگل بر خود نهادند تا زمستان ۱۳۴۸ به بیست و دو تن رسید. سال ۱۳۴۹ صفایی فراهانی همراه با صفاری آشتیانی با اسلحه و دیگر ابزارهای کشتار به ایران بازگشتند. شهریور ماه ۱۳۴۹ گروه جنگل همکاری‌های خود را با گروه احمدزاده - پویان آغاز کرد.  
+
در آغاز پنجمین سالگرد اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست و هقته‌ای که برای جلب توجه بیشتر افکار عمومی به هدف عالی و انسانی را مناسب می‌دانم که با هموطنان به اختصار در این باره سخن بگویم.
  
این شبکه تروریست‌های مارکسیست از دانش آموختگان پلی تکنیک تهران، چند تن از دانشحویان دانشگاه‌ها و مرکزهای دیگر آموزش عالی بودند که برای گسترش سازمان تروریستی خود به آگهی پرداختند و توانستند گروهی از دشمنان ایران زمین را گِرد هم آورند و در شهرستان‌ها چون اسپهان، ساری، رشت، لاهیجان، و برخی از شهرهای استان خراسان و خوزستان هسته‌های تروریستی بنیاد نمایند.  
+
جای خوشوقتی است که این برنامه که در پنج سال پیش ضمن نوآوری‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی اجرای آن به صورت آزمایشی آغاز گردید، در مدت کوتاهی با تجربه‌های حاصله به درستی وارد مرحله عمل شد و با گام‌های استوار به پیش رفت و گسترش یافت، به طوری که واحدهای اجرایی این برنامه، تاکنون در ۱۰۰ شهرستان کشور تاسیس و به خدمت اجتماع درآمده و نزدیک به هفت هزار خانواده را تحت سرپرستی گرفته بودند، اینک دامنه فعالیت خود را به دو برابر توسعه داده‌اند و دویست شهرستان را زیر پوشش خدمات خود گرفته‌اند و از همین امروز درهای اداره‌های مجری این کار در ۱۰۰ شهر دیگر به روی مراجعه کنندگان باز می‌باشد.
  
این گروه مارکسیست که از سوی کشورهای کمونیستی رهبری می‌شدند و از سوی اربابانشان پول سرشار و اسلحه به سوی آنان سرازیر بود، برآن بودند که از راه جنگ‌های پارتیزانی شهر و ده در ایران قدرت را به دست گیرند. رهبران این شبکه تروریستی، تیم‌های گوناگون در درون شبکه بوجود آوردند، تیم کوه، تیم شهر، تیم اسلحه، تیم علمی و تیم ارتباط.  
+
بنابراین، رشد رضایت بخش و گسترش تحسین انگیز این برنامه نشان می‌دهد که ما از نیل به هدف اصلی، یعنی تحت حمایت قرارگرفتن تمامی خانواده‌های بی سرپرست در سراسر کشور دور نیستیم و باید سعی کنیم در مدتی هر چه کوتاه تر در هیچ نقطه ایران خانواده نیازمندی دیده نشود که زیر پوشش این برنامه قرار نگرفته باشد.
  
سازمان کارا و خدمتگزار ایران سازمان اطلاعات و امنیت کشور از فعالیت های این سازمان تروریستی اهریمنی آگاهی یافت.  
+
در مسیر اجرای این برنامه دو نکته شایان توجه و تذکر است؛ یکی آن که نظر اصلی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در این امر خطیر بیشتر معطوف به فرزندان خانواده‌های بی سرپرست است تا به جای آنکه بر اثر فقر و نیازمندی به تباهی کشانیده شوند، با آموزش و پرورش، استعدادهای آنها شکوفان و ثمربخش گردد و نتیجه نهایی که باز توان ساختن این خانواده هاست حتی الامکان به وسیله همین افراد به دست آید. پس مسئولان اجرای این برنامه باید سعی کنند هر یک از این خانواده‌ها در کوتاه‌ترین فرصت ممکن بتوانند بر روی پای خود بایستند و مستعدترین فرد یا افراد خانواده هر چه زودتر به مرحله کارآیی برسند و مسئولیت اداره امور خانواده را به عهده بگیرند تا از یک سو مکتب تنبل پروری و بیکاره سازی بسته شود و از سوی دیگر عزت نفس افراد و غرور نوجوانانی که حوادث زندگی آنها را به مستمندی کشانیده جریحه دار نگردد و آنچه بیشتر مایه خوشوقتی است این است که در همین مدت کوتاه از سی و پنج هزار تنی که در هفت هزار خانواده در صد شهر از خدمات این برنامه برخوردار بوده‌اند، چهار هزار و هفتاد و پنج تن در ۸۷۵ خانواده به مرحله بازتوانی رسیده‌اند و اکنون با استقلال مالی امور زندگانی خود را اداره می‌کنند و دیگر نیازی به بهره گیری از کمک‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی ندارند. نکته دیگر آنکه از هفت هزار خانواده بی سرپرستی که تاکنون تحت حمایت قرارگرفته‌اند در هزار خانواده از کمک‌های بی دریغ مالی و معنوی نیکوکاران استفاده کرده‌اند که عواطف عالیه انسانی این عده از خیرخواهان که ما را در اجرای این برنامه یاری کرده‌اند در خور قدردانی و حق شناسی است و امیدواریم در آینده جمع بیشتری از توانگران نیک اندیش توفیق همکاری با این برنامه را پیدا کنند تا آهنگ پیشرفت آن تندتر شود.
  
هدف این ترورها براندازی حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران بود تا یک حکومت کمونیستی در ایران بر پا دارند. برای رسیدن به این هدف شاهنشاه ایران می بایستی که سرنگون شود. براندازی شاهنشاه ایران را تروریست های ایران از گروه ها و جبهه های مختلف زیر نام اسلام و به رهبری روح الله خمینی به انجام رساندند. اما در زمان برپا ساختن حکومتی دیگر در ایران، خمینی همه این سازمان ها را به کناری زد و ولایت فقیه را در ایران بر پا داشت. در سال ۱۳۵۱ کنفدراسیون دانشجویی، خمینی را به رهبری مبارزه علیه مشروطه و شاهنشاه ایران دعوت کرد، بدین روی خمینی و دار و دسته اش همه این سازمان های تروریستی و هموندانشان را می شناختند.  
+
هنگامی که افراد یک خانواده مرفه و بهره مند از مواهب این عصر در کانون‌های گرم خانوادگی خود با سعادت زندگی می‌کنند و سرپرست موفق خانواده با احساس لذت به عزیزان خوشبخت خود می‌نگرد به جا است اگر لحظه‌ای هم به این موضوع بیاندیشد که خانواده‌هایی هم هستند که تا دیروز آنها هم در کانون خانواده خود احساس خوشبختی می‌کرده‌اند ولی بر اثر پیشامد حادثه‌ای اکنون چراغ خانه خاموش شده و سردی بی سرپرستی و نیازمندی در فضای زندگی آنها جایگزین محیط گرم و سعادتمند خانواده شده است. کوشش کنیم که مشارکت هر چه بیشتر مردم در این قبیل خدمات اجتماعی هر روز توسعه یابد و این احساسات نوع دوستی و انسانی در قلب‌های ما ایرانیان زنده بماند و همان طور که همه دستورات مذهبی و اصول اخلاقی حکم می‌کند در خودخواهی غرق نشویم و هنگام موفقیت و خوشبختی به فکر دیگر و نیازمندان هم باشیم.
  
پس از راه اندازی دروغی به نام جمهوری اسلامی، سرکرده های گروه تروریستی اقلیت به خارج از کشور فرار کردند و در اروپا و امریکا سازمان اهریمنی اشان را بازسازی کردند و به راه انداختند.
+
یک بار دیگر مراتب سپاسگزاری خویش را به نیکوکارانی که با برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست همکاری می‌کنند ابراز می‌دارم و رضایت خاطر خود را به همه کسانی که در حسن اجرای این برنامه کوشیده‌اند ابلاغ می‌کنم.  
 
 
در چارچوب این نوسازی از جنگ های چریکی فاصله گرفتند و نامشان را به سازمان فداییان (اقلیت)‌ دگرگون ساختند ، اما هدفشان را تغییر ندادند. در وبگاه سازمان فداییان (اقلیت) نوشته شده است:
 
 
 
سازمان فدائیان (اقلیت) یک سازمان کمونیست است که برای سرنگونی نظام سرمایه‌داری و برقراری یک جامعه کمونیستی مبارزه می‌کند.
 
سازمان فدائیان (اقلیت) برای ایجاد جامعه‌ای بدون طبقات مبارزه می‌کند که در آن هر گونه استثمار، ستم، تبعیض، نابرابری اجتماعی و اختناق برافتاده باشد، تمام اعضا آزاد و برابر جامعه در رفاه و خوشبختی زندگی کنند و استعدادهای خود را شکوفا سازند.
 
هدف فوری سازمان فدائیان (اقلیت) سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورویی کارگران و زحمتکشان است.
 
حکومت شورائی که مظهر پیگیرترین و کامل‌ترین شکل دمکراسی است، وسیع‌ترین و کامل‌ترین آزادی‌های سیاسی را برقرار خواهد ساخت و با تحقق مطالبات دمکراتیک و رفاهی - اجتماعی عمومی، دگرگونی‌های سوسیالیستی را آغاز خواهد نمود. شعار این کمونیستها زنده باد سوسیالیسم است.
 
 
 
هدف هایی که سازمان فداییان در آغاز بنیادشان نوشتند تا به امروز بر سر آن مانده اند، با اینکه سیستم های کمونیستی در شوروی کشور شوراها در لهستان، در چکسلواکی، در مجارستان، در بلغارستان، در رومانی، در یوگسلاوی، در آلمان شرقی، در اوکرایین، در روسیه سفید، در گرجستان، ارمنستان، آذربایجان، تاجیکستان، قزاقستان، ازبکستان، مغولستان بر چیده شده است زیرا که مردم این کشورها را به خاک سیاه نشاندند. چگونه می توانند این گروهک ها ادعا کنند که حکومت کمونیستی بهترین فرم دموکراسی است در جایی که در همه این کشورها سیستم کمونیستی را به دور انداختند. چرا ایرانیان باید چنین سیستمی را بر پا سازند که ثابت شده است که کارا نیست. حتی ونزویلا را که کوشش کردند کمونیستی بشود، اکنون کشوری ویران شده و مردمی فقیر بر جای گذاشته است.
 
 
 
ما به درستی می دانیم زمانی که این کمونیست ها قدرت به دست بیاورند، چنان دیکتاتوری بر پا خواهند ساخت که همان اندازه غیرانسانی و وحشی و بربر است که حکومت جمهوری اسلامی است. ما از همه میهن پرستان ایران درخواست می کنیم که راه خود و ایدیولوژی خود را از این دشمنان بشریت جدا سازند. تنها راه دمکراسی راه مشروطه است. کسانی که برای ایران یک دمکراسی می خواهند باید قانون اساسی مشروطه را بیاموزند و بدانند که قدرت در دست مردم است. در سیستم های کمونیستی از دمکراسی می گویند ولی دمکراسی به زعم آنان زمانی است که قدرت در دست حزب کمونیست باشد. کمونیست ها ادعا می کنند که این گام که حزب کمونیست قدرت مطلقه را در دست دارد تنها برای دوران گذار است، اما واقعیت ها در شوروی کشور شوراها نشان داد که این فاز هیچگاه به پایان نمی رسد و حزب کمونیست زندگی بشر را کنترل کامل می کند و چون همه گدا و بی چیز و مندرس و گرسنه و در حسرت هستند آن را دموکراسی می نامند. حکومت کمونیستی، حکومت کارگران نیست آن گونه که اینان مدعی هستند بلکه حکومت کمونیستی یک گروه کوچک از بالانشینان است که جیب های خود را پر می کنند و رفاه کارگر و دیگران برایشان اهمیتی ندارد.
 
 
 
شعارهای اینکه با این کسان متحد شویم و دور یک میز بنشینیم، تنها راه را برای این کمونیست های ضد بشر باز می کنند. کسانی که به گوش ایرانیان اتحاد با کمونیست و چریک و مجاهد و توده ای و جبهه ملی و پان ایرانیست می خوانند، از ایرانیان چیزی را درخواست می کنند که غیر ممکن است. اگر ما مشروطه خواهان از دمکراسی می گوییم، منظور ما چیز دیگری تا این کمونیست ها و سوسیالیست ها. مشروطه خواهان زمانی که از دمکراسی می گویند به چم این است که ملت قدرت را در دست دارد یعنی با انتخابات آزاد مجلس شورای ملی نمایندگان خود را به مجلس می فرستد، زمانی که ما مشروطه خواهان از دمکراسی می گوییم، درباره این می گوییم که سه قوه قانونگزاری، اجراکننده یا دولت و وزیران و وزارتخانه ها و قوه دادوری از یکدیگر جدا و مستقل هستند. اگر زمانی ما مشروطه خواهان از دمکراسی می گوییم بدان چم است که ریاست قوه اجراییه در دست پادشاه کشور است، ما کانستیتیوشنال مونارشی می خواهیم همانند کشورهای هلند و سوید و نروژ و بریتانیا و اسپانیا و بلژیک و لوکزامبورگ. زمانی که ما مشروطه خواهان از دمکراسی می گوییم بدان چم است که شاهنشاه ایران رییس قوه مجریه است تا دوباره استعمار بر اداره کشور و سیاست داخلی کشور چیره شوند همانند زمان قاجار که نخست وزیر از سوی بریتانیا یا روسیه تعیین می شد، زمانی که کمونیست ها و سوسیالیست ها از دمکراسی می گویند یعنی قدرت در دست حزب کمونیست است، که در آن سه قوه قانونگزاری و اجراییه و دادوری زیر قدرت حزب کمونیست هستند و از یکدیگرجدا و مستقل نیستند. زمانی که کمونیست و سوسیالیست از دمکراسی می گویند اینان از انتخابات آزاد نمی گویند بلکه کاندیداها از سوی حزب کمونیست برگزیده می شود و انتخابات چنان تقلبی است که نتایج برای هر یک از کاندیداها  ۹۹/۹۹ درصد می باشد.
 
 
 
زمانی که کمونیست و سوسیالیست از دمکراسی می گویند، اینان از یک دولت آزاد که برای رفاه و آسایش و امنیت کشور و ملت بر سر کار آمده است نمی گویند بلکه دولت آن را انجام می دهد که درمسکو یا پکن تصمیم گرفته می شود.
 
 
 
با کمی اندیشه می توان دید که سیستم کمونیستی یک سیستم جانیان است که به قل و زنجیر کردن و فقر و تهیدستی ملتی می انجامد. همانگونه که آریامهر از ملت خواست که راه خود را از این دزدان و قاتلان جدا سازند و به کشور ایران بیاندیشند.
 
 
 
تنها راه آزاد ساختن ایران و ایرانی از چنگال استعمار به شکل های گوناگون بر پا کردن جمهوری های من در آوردی و نشستن با هر دشمن و بی سر و بی پایی به نام حقوق بشر و دمکراسی راه مشروطه است. واژگان سیاسی که اینان به کار می برند بیاموزید و گول هیچ شعار ما حکومت دمکراتیک و سکولار می خواهیم را نخورید.  
 
  
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۴


PrincessAshrafPahlavi1.jpg
FamilyProtectionWeekTir2536a.jpg
PrincessAshrafMessageFamilyProtectionWeekTir2536a.jpg
هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست

هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست ۱ تا ۶ تیر ماه - برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست در سال ۲۵۳۱ شاهنشاهی برابر با ۱۳۵۱ خورشیدی به کوشش والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد نهاده شد. سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در فروردین ماه ۱۳۲۶ خورشیدی به فرمان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران بنیاد شد. ریاست این سازمان با اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر می‌باشد و سرپرستی آن به والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی سپرده شد. این سازمان پس از پایان جنگ جهانی دوم و پایان یافتن اشغال ۴ ساله کشور و بیرون رفتن ارتش متفقین از کشور بنیاد گزارده شد. در این زمان تهی دستی و بینوایی و بی چیزی، بیکاری و گرسنگی همه شهرهای ایران به ویژه تهران را فراگرفته بود و خیابان‌های تهران پر از ولگرد و گرسنه بود. به فرمان شاهنشاه جوان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد شد با آرمان این که با کمک دولت و مردم نیکوکار کودکان بی سرپرست رها شده در خیابان‌ها را به پرورشگاه‌ها ببرند، و به گرسنگان خوراک برسانند.

برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست، با توجه به هدف مهم انسانی و اجتماعی در برابر خانواده‌هایی که سرپرست و نان آور خود را به هر سببی از دست می‌دهند و شیرازه زندگیشان به ناگاه گسسته می‌شود پیاده شد. بر پایه این برنامه یکان‌هایی از سوی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای انجام این مهم راه اندازی شدند که از یک سوی در ارتباط پیوسته با قشرهای گوناگون مردم می‌باشد و آمار و ویژگی خانواده‌های بی سرپرست را گردآوری می‌کند و به نیکوکاران جامعه می‌شناساند و از سوی دیگر با دیده‌وری دایمی بر روش سرپرستی و بهره‌مند ساختن نیازمندان از کمک‌های مادی و معنوی این امکان را فراهم می‌سازد که خانواده‌های یاری گیرنده در کوتاه زمانی بتوانند از پریشانی رها شوند و بازیافتن شخصیت و توانایی خویش، روی پای خود بایستند و به زندگی ارجمندانه‌ای را آغاز نمایند.

با تصویب قانون حمایت خانواده شالوده‌ای با زیر بنای تازه‌ای در راستای پاسداری حقوقی که خانواده دارد ریخته شد ولی با جود همه حمایتی که قانون از حقوق خانواده می‌کند و با وجود قانون حمایت از کودکان بی سرپرست چون تنها وجود قانون توانایی حمایت از خانواده‌ها به ویژه آنان که سرپرست خود را از دست می‌دهند نیست، ناگزیر باید آنان که می‌توانند دست افتادگان گیرند، و به درماندگان یاری دهند، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با سازمان و برنامه‌ای سامان یافته این مهم را به گردن گرفت تا دور از بوروکراسی با مشارکت مردم و به ویژه نیکوکاران پیوند میان کمک دهندگان و کمک گیرندگان را پدیدآورد.

برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست کار اصولی خود را با تربیت مددکاران آنهم از میان افراد لیسانسیه و دیپلمه آغاز کرده است و در درازای پنج دوره از سال ۱۳۵۱ شمار بسیاری از راه آزمون دانشگاهی به تحصیل در رشته مددکاری اجتماعی پرداخته‌اند. تا سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی ۲۲۶ واحد حمایت در تهران و شهرستان‌ها ایجاد شد که ۵۲۵ تن از آموزش یافتگان کارهای اجرایی آن را انجام می‌دهند. بررسی‌ها و پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در شهرها و روستاهای کشور بیش از ۱۰۰ هزار خانواده بی سرپرست وجود دارد که ده هزار خانواده تاکنون زیر پوشش حمایت‌ها قرار گرفته است و در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی همه خانواده‌ها زیر پوشش رفاهی، آموزشی و سرپرستی برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست قرار خواهند گرفت. این خانواده‌ها افزون بر کمک مالی به خدمات درمانی، آموزشی و فرهنگی و معنوی دیگر هم نیاز دارند که خوشبختانه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با در اختیار داشتن بیمارستان‌ها و درمانگاه و دبستان‌ها و دبیرستان‌های مجهز حرفه‌ای، خود پشتوانه فعالیت این برنامه است و خدمات گوناگون سازمان چه بسیار راه گشای هدف‌های برنامه حمایت از خانواده بی سرپرست بوده است و می‌باشد. با اجرای کامل قانون تامین اجتماعی ملت ایران از هنگام تولد تا مرگ زیر پوشش حمایت قانون قرار می‌گیرند و با بهره مند شدن از این قانون که دربرگیرنده بیمه‌های بیکاری، درمانی، تصادف و علیل شدن، بیماری و از کارافتادگی، بازنشستگی و غیره برای هر ایرانی می‌باشد، هیچ ایرانی نیازی دیگر به کمک دیگران نخواهند داشت.

وظیفه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در چارچوب برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست بدین قرار است:

   :شناسایی خانواده‌هایی که سزوار کمک هستند.
   :شناساندن این خانواده‌ها به نیکوکارانی که می‌خواهند کمک کنند ولی نمی‌توانند درماندگان و تهی دستان را بیابند.
   :سرپرستی پیوسته بر زندگی خانواده‌های حمایت شده تا از یک سو بازتوانی پیدا کنند و از سوی دیگر به گمراهی و تباهی آلوده نشوند.
   :مشارکت دادن نیکوکاران در چگونگی بهره‌مندی خانواده‌ها از کمک‌ها با فرستادن گزارش‌ها همراه با فرتورهای خانواده‌ها.
   :زمان بندی درست نسبت به مدتی که خانواده‌ای نیاز به کمک دارد تا پس از بازتوان شدن خانواده، کمک‌ها به خانواده دیگری که سزاوار حمایت را دارند، داده شود.

در روز ۱ تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی به مناسبت آغاز پنجمین سال اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست پیامی دادند:

در آغاز پنجمین سالگرد اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست و هقته‌ای که برای جلب توجه بیشتر افکار عمومی به هدف عالی و انسانی را مناسب می‌دانم که با هموطنان به اختصار در این باره سخن بگویم.

جای خوشوقتی است که این برنامه که در پنج سال پیش ضمن نوآوری‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی اجرای آن به صورت آزمایشی آغاز گردید، در مدت کوتاهی با تجربه‌های حاصله به درستی وارد مرحله عمل شد و با گام‌های استوار به پیش رفت و گسترش یافت، به طوری که واحدهای اجرایی این برنامه، تاکنون در ۱۰۰ شهرستان کشور تاسیس و به خدمت اجتماع درآمده و نزدیک به هفت هزار خانواده را تحت سرپرستی گرفته بودند، اینک دامنه فعالیت خود را به دو برابر توسعه داده‌اند و دویست شهرستان را زیر پوشش خدمات خود گرفته‌اند و از همین امروز درهای اداره‌های مجری این کار در ۱۰۰ شهر دیگر به روی مراجعه کنندگان باز می‌باشد.

بنابراین، رشد رضایت بخش و گسترش تحسین انگیز این برنامه نشان می‌دهد که ما از نیل به هدف اصلی، یعنی تحت حمایت قرارگرفتن تمامی خانواده‌های بی سرپرست در سراسر کشور دور نیستیم و باید سعی کنیم در مدتی هر چه کوتاه تر در هیچ نقطه ایران خانواده نیازمندی دیده نشود که زیر پوشش این برنامه قرار نگرفته باشد.

در مسیر اجرای این برنامه دو نکته شایان توجه و تذکر است؛ یکی آن که نظر اصلی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در این امر خطیر بیشتر معطوف به فرزندان خانواده‌های بی سرپرست است تا به جای آنکه بر اثر فقر و نیازمندی به تباهی کشانیده شوند، با آموزش و پرورش، استعدادهای آنها شکوفان و ثمربخش گردد و نتیجه نهایی که باز توان ساختن این خانواده هاست حتی الامکان به وسیله همین افراد به دست آید. پس مسئولان اجرای این برنامه باید سعی کنند هر یک از این خانواده‌ها در کوتاه‌ترین فرصت ممکن بتوانند بر روی پای خود بایستند و مستعدترین فرد یا افراد خانواده هر چه زودتر به مرحله کارآیی برسند و مسئولیت اداره امور خانواده را به عهده بگیرند تا از یک سو مکتب تنبل پروری و بیکاره سازی بسته شود و از سوی دیگر عزت نفس افراد و غرور نوجوانانی که حوادث زندگی آنها را به مستمندی کشانیده جریحه دار نگردد و آنچه بیشتر مایه خوشوقتی است این است که در همین مدت کوتاه از سی و پنج هزار تنی که در هفت هزار خانواده در صد شهر از خدمات این برنامه برخوردار بوده‌اند، چهار هزار و هفتاد و پنج تن در ۸۷۵ خانواده به مرحله بازتوانی رسیده‌اند و اکنون با استقلال مالی امور زندگانی خود را اداره می‌کنند و دیگر نیازی به بهره گیری از کمک‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی ندارند. نکته دیگر آنکه از هفت هزار خانواده بی سرپرستی که تاکنون تحت حمایت قرارگرفته‌اند در هزار خانواده از کمک‌های بی دریغ مالی و معنوی نیکوکاران استفاده کرده‌اند که عواطف عالیه انسانی این عده از خیرخواهان که ما را در اجرای این برنامه یاری کرده‌اند در خور قدردانی و حق شناسی است و امیدواریم در آینده جمع بیشتری از توانگران نیک اندیش توفیق همکاری با این برنامه را پیدا کنند تا آهنگ پیشرفت آن تندتر شود.

هنگامی که افراد یک خانواده مرفه و بهره مند از مواهب این عصر در کانون‌های گرم خانوادگی خود با سعادت زندگی می‌کنند و سرپرست موفق خانواده با احساس لذت به عزیزان خوشبخت خود می‌نگرد به جا است اگر لحظه‌ای هم به این موضوع بیاندیشد که خانواده‌هایی هم هستند که تا دیروز آنها هم در کانون خانواده خود احساس خوشبختی می‌کرده‌اند ولی بر اثر پیشامد حادثه‌ای اکنون چراغ خانه خاموش شده و سردی بی سرپرستی و نیازمندی در فضای زندگی آنها جایگزین محیط گرم و سعادتمند خانواده شده است. کوشش کنیم که مشارکت هر چه بیشتر مردم در این قبیل خدمات اجتماعی هر روز توسعه یابد و این احساسات نوع دوستی و انسانی در قلب‌های ما ایرانیان زنده بماند و همان طور که همه دستورات مذهبی و اصول اخلاقی حکم می‌کند در خودخواهی غرق نشویم و هنگام موفقیت و خوشبختی به فکر دیگر و نیازمندان هم باشیم.

یک بار دیگر مراتب سپاسگزاری خویش را به نیکوکارانی که با برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست همکاری می‌کنند ابراز می‌دارم و رضایت خاطر خود را به همه کسانی که در حسن اجرای این برنامه کوشیده‌اند ابلاغ می‌کنم.