تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲۸۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:Constitutional Monarchy.mp4|thumb|left|260px|مشروطه شاهنشاهی چیست؟]]
 
'''[[حکومت مشروطه شاهنشاهی چیست؟]]''' – در گفتارهای پیشین درباره جستارهایی که به رویدادهای اخیر وابستگی دارند چون جمهوری دموکراتیک، لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی گفتیم. این بار مشروطه شاهنشاهی را بررسی می‌کنیم و ثابت می‌کنیم که چرا حکومت مشروطه شاهنشاهی یا کانستیتیوشنال مونارکی بهترین گزینه برای ایران است. حکومت‌هایی که پادشاهی هستند بر سه گونه می‌باشند: نخستین فرم، حکومت پادشاهی استبدادی است. قاجاریان پس از سلطه بر ایران سلطنت استبدادی مطلق بر پا داشتند . سلطان‌های قاجار قدرت مطلق را در ایران داشتند، آنان ایران را ملک شخصی خود می‌پنداشتند و درآمدهای کشور را برای خوشی و رفاه خود و فرزندانشان هزینه می‌کردند. قاجاریان بیش از دویست وام از کشورهای خارجی گرفتند و برای سفرهای دور و دراز به اروپا خرج کردند. همه ریخت و پاش‌های قاجاریان را ملت ایران بازپرداخت کردند. درآمدهای ایران با دادن امتیازها گمرکات و شیلات و نفت و شکر و تنباکو نیز به جیب‌های گشاد بی انتهای قاجاریان ریخته شد و در بانک‌های خارج از کشور به حساب این بیگانگان به ایران برایشان نگاهبانی شد. ایرانیان که از استبداد قاجاریان به تنگ آمده بودند، انقلاب مشروطه را بر پا ساختند و خود را از شر دیکتاتوری قاجاریان با مجلس شورای ملی و دادگستری و قانون اساسی مشروطه رها ساختند. در ماده سی و ششم متمم قانون اساسی مشروطه، ایرانیان نوشتند که ایران سلطنت مشروطه دارد که امروز ما بدان حکومت مشروطه شاهنشاهی می‌گوییم.
 
  
پس از پیروزی انقلاب مشروطه و دستینه شدن فرمان مشروطه، درآمد ایران برای مردم ایران ماند و مجلس شورای ملی تنها سامانه ای بود که قدرت این را داشت که بودجه کشور را برای رفاه و آسایش ملت  و عمران کشور ویژه نماید. برای شاهنشاه ایران مجلس شورای ملی نیز حقوق ماهانه تعیین کرد. خویشکاری‌های شاهنشاه ایران بدین قرار است : شاهنشاه نماد ملی کشور ایران است که نمایندگی ملت ایران را در برابر دیگر کشورها به گردن دارد. همه قوانین و احکام باید از سوی  شاهنشاه ایران برای اجرا دستینه شود و با فرمان شاهنشاه ایران آن قانون به اجرا در می‌آید. شاهنشاه ایران نخست وزیر و وزیران را برمی‌گزیند و هم چنین قدرت آن را داراست که آنان را برکنار یا عزل نماید. گزینش رییس‌ها یا فرنشینان سازمان‌های دولتی با شاهنشاه است. شاهنشاه ایران فرمانده کل قوای سه گانه زمینی، هوایی و دریایی می‌باشند. اعلان جنگ و بستن قرارداد صلح با پادشاه است.
+
[[پرونده:PrincessAshrafPahlavi1.jpg|thumb|left|200px|]]
 +
[[پرونده:FamilyProtectionWeekTir2536a.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:PrincessAshrafMessageFamilyProtectionWeekTir2536a.jpg|thumb|left|160px|]]
 +
[[پرونده:HemayatAzKhanehvadehBisarparst2536.jpg|thumb|left|160px|هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست]]
 +
'''[[هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست ۱ تا ۶ تیر ماه]]'''  - برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست در سال ۲۵۳۱ شاهنشاهی برابر با  ۱۳۵۱ خورشیدی به کوشش والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد نهاده شد. سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در فروردین ماه ۱۳۲۶ خورشیدی به فرمان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران بنیاد شد. ریاست این سازمان با اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر می‌باشد و سرپرستی آن به والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی سپرده شد. این سازمان پس از پایان جنگ جهانی دوم و پایان یافتن اشغال ۴ ساله کشور و بیرون رفتن ارتش متفقین از کشور بنیاد گزارده شد. در این زمان تهی دستی و بینوایی و بی چیزی، بیکاری و گرسنگی همه شهرهای ایران به ویژه تهران را فراگرفته بود و خیابان‌های تهران پر از ولگرد و گرسنه بود. به فرمان شاهنشاه جوان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد شد با آرمان این که با کمک دولت و مردم نیکوکار کودکان بی سرپرست رها شده در خیابان‌ها را به پرورشگاه‌ها ببرند، و به گرسنگان خوراک برسانند.
  
بر پایه قانون اساسی مشروطه مانند دیگر حکومت‌های مدرن، حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران در سه قوه بخش شده‌است . قوه قانونگزاری یا مجلس شورای ملی، قوه مجریه یا اجرا کننده و قوه دادوری یا دادگستری یا قضاییه. این سه قوه باید همواره از یکدیگر جدا و مستقل باشند وگرنه آن کشور قانون اساسی ندارد. شاهنشاه ایران رییس قوه مجریه است. شاهنشاه ریاست قوه مجریه است و بسیار نزدیک با دولت کار می‌کند. این بدان چم است که هر قانونی که از مجلس شورای ملی و مجلس سنا گذشته‌است نه تنها باید از سوی شاهنشاه دستینه شود بلکه وزیر مربوطه نیز می‌باید آن قانون را دستینه نماید. یا گماردن هر یک از فرنشینان سازمان‌های دولتی از سوی شاهنشاه باید به موافقت وزیر مربوطه باشد.
+
برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست، با توجه به هدف مهم انسانی و اجتماعی در برابر خانواده‌هایی که سرپرست و نان آور خود را به هر سببی از دست می‌دهند و شیرازه زندگیشان به ناگاه گسسته می‌شود پیاده شد.
وزیران در برابر مجلس شورای ملی مسول هستند. فرمان‌های شاهنشاه ایران برای اجرای قوانین باید از سوی وزیر مربوطه نیز دستینه گردد.  
+
بر پایه این برنامه یکان‌هایی از سوی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای انجام این مهم راه اندازی شدند که از یک سوی در ارتباط پیوسته با قشرهای گوناگون مردم می‌باشد و آمار و ویژگی خانواده‌های بی سرپرست را گردآوری می‌کند و به نیکوکاران جامعه می‌شناساند و از سوی دیگر با دیده‌وری دایمی بر روش سرپرستی و بهره‌مند ساختن نیازمندان از کمک‌های مادی و معنوی این امکان را فراهم می‌سازد که خانواده‌های یاری گیرنده در کوتاه زمانی بتوانند از پریشانی رها شوند و بازیافتن شخصیت و توانایی خویش، روی پای خود بایستند و به زندگی ارجمندانه‌ای را آغاز نمایند.
  
همه اختیارات و اقتدارات شاهنشاه ایران همان است که در قانون اساسی مشروطه آمده‌است. همه کسانی که از شاهنشاه ایران انتقاد کرده‌اند می‌بینیم آشکارا که قانون اساسی مشروطه را نمی‌شناختند و نمی‌شناسند. توده ای‌ها، جبهه ملی‌ها، دیگر کمونیست‌ها و تروریست‌ها فریاد برمی‌آوردند که این کشور با فرمان اداره می‌شود، و شاه دیکتاتور است. این انیرانیان هرزه بدسرشت نمی‌گفتند که فرمان برای اجرای قانونی صادر می‌شود که مجلس شورای ملی آن را تصویب کرده‌است و پس از اینکه شاه آن را دستینه کرد وزیر مربوطه باید آن قانون را دستینه نماید و وی مسول است. این پتیارگان نگفتند که این فرمان باید از سوی وزیر مربوطه نیز دستینه شود. توده ای‌ها و جبهه ملی که در وزارت آموزش و پرورش رخنه کرده بودند ، نگذاشتند که در دبستان‌ها، دبیرستان‌ها، مدرسه‌های عالی، دانشسراها، دانشگاه‌ها درس داده شود که چگونه و کجا قانون نوشته می‌شود، چه نقشی دولت و شاه در پروسه نوشتن و تصویب قانون تا اجرای آن دارند. با پروپاگاندای پیوسته حزب توده، کنفدراسیون، جبهه ملی، و دیگر تروریست‌های چپ و راست و اسلامیون چنین وانمود کردند که شاه قانون می‌نویسد قانون تصویب می‌کند و قانون اجرا را می‌کند و اوست که پاسخگو در برابر همه امور کشور است. همین توده ای‌ها که در وزارتخانه‌های ما رخنه کردند و کار مردم را انجام نمی‌دادند، در پاسخ به شکایت مردم می‌گفتند که دستور شاه این است که کار ملت را انجام ندهیم و معطلشان کنیم.  
+
با تصویب قانون حمایت خانواده شالوده‌ای با زیر بنای تازه‌ای در راستای پاسداری حقوقی که خانواده دارد ریخته شد ولی با جود همه حمایتی که قانون از حقوق خانواده می‌کند و با وجود قانون حمایت از کودکان بی سرپرست چون تنها وجود قانون توانایی حمایت از خانواده‌ها به ویژه آنان که سرپرست خود را از دست می‌دهند نیست، ناگزیر باید آنان که می‌توانند دست افتادگان گیرند، و به درماندگان یاری دهند، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با سازمان و برنامه‌ای سامان یافته این مهم را به گردن گرفت تا دور از بوروکراسی با مشارکت مردم و به ویژه نیکوکاران پیوند میان کمک دهندگان و کمک گیرندگان را پدیدآورد.
  
از سوی دیگر، آریامهر شاهنشاه ایران در بیشتر سخنرانی‌های خود بخش‌های مربوط به قانون اساسی مشروطه را بازگو فرمودند. برای نمونه، برای پیشنهاد اصلاح قانون انتخابات برای دادن حق انتخاب به زنان ایران، شاهنشاه ماده هشتم متمم قانون اساسی را یادآور شدند که می‌گوید: اهالی مملکت در برابر قانون دولتی متساوی الحقوق می‌باشند. یا در سخنرانی پرآوازه شاهنشاه آریامهر در روز ۱۹ دی ماه ۱۳۴۱ در کنگره ملی دهقانان ایران در تالار ورزشی محمدرضا شاه پهلوی، شاهنشاه منشور شش گانه انقلاب شاه وملت را اعلام فرمودند و سپس مجلس شورای ملی برای این منشور، قانون نوشت و تصویب کرد. هر چه که در ایران از سوی شاهنشاه آریامهر برای رفاه ملت انجام یافت بر پایه قانون اساسی مشروطه بود و همراه با قوانینی که مجلس شورای ملی نوشت و به تصویب رساند. اگر حکومت مشروطه شاهنشاهی را با حکومت جمهوری اسلامی مقایسه کنیم باید گفت آنچه که در ایران امروز روی می‌دهد، بی قانونی و دیکتاتوری مطلق است.
+
برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست کار اصولی خود را با تربیت مددکاران آنهم از میان افراد لیسانسیه و دیپلمه آغاز کرده است و در درازای پنج دوره از سال ۱۳۵۱ شمار بسیاری از راه آزمون دانشگاهی به تحصیل در رشته مددکاری اجتماعی پرداخته‌اند. تا سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی ۲۲۶ واحد حمایت در تهران و شهرستان‌ها ایجاد شد که ۵۲۵ تن از آموزش یافتگان کارهای اجرایی آن را انجام می‌دهند. بررسی‌ها و پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در شهرها و روستاهای کشور بیش از ۱۰۰ هزار خانواده بی سرپرست وجود دارد که ده هزار خانواده تاکنون زیر پوشش حمایت‌ها قرار گرفته است و در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی همه خانواده‌ها زیر پوشش رفاهی، آموزشی و سرپرستی برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست قرار خواهند گرفت. این خانواده‌ها افزون بر کمک مالی به خدمات درمانی، آموزشی و فرهنگی و معنوی دیگر هم نیاز دارند که خوشبختانه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با در اختیار داشتن بیمارستان‌ها و درمانگاه و دبستان‌ها و دبیرستان‌های مجهز حرفه‌ای، خود پشتوانه فعالیت این برنامه است و خدمات گوناگون سازمان چه بسیار راه گشای هدف‌های برنامه حمایت از خانواده بی سرپرست بوده است و می‌باشد.
 +
با اجرای کامل قانون تامین اجتماعی ملت ایران از هنگام تولد تا مرگ زیر پوشش حمایت قانون قرار می‌گیرند و با بهره مند شدن از این قانون که دربرگیرنده بیمه‌های بیکاری، درمانی، تصادف و علیل شدن، بیماری و از کارافتادگی، بازنشستگی و غیره برای هر ایرانی می‌باشد، هیچ ایرانی نیازی دیگر به کمک دیگران نخواهند داشت.
  
امروز حکومتی در ایران سلطه یافته‌است که همانند قاجاریان پول ایران را چپاول می‌کنند، می‌کشند، به زن و مرد ایرانی تجاوز می‌کنند، حکومتی بر پایه قانون جنگل را دشمنان ایران و دنیای غرب استعمارگر بر کشور ما سلطه دادند و ۴۳ سال است که در استمرار آن می‌کوشند.
+
وظیفه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در چارچوب برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست بدین قرار است:
  
در گفتگوها می‌شنویم حکومت پادشاهی پارلمانی و بسیاری می اندیشیند که این همان حکومت مشروطه شاهنشاهی است زیرا که در آن واژه شاه و پارلمان آمده‌است اما این دو تفاوت بسیار دارند.  
+
    :شناسایی خانواده‌هایی که سزوار کمک هستند.
 +
    :شناساندن این خانواده‌ها به نیکوکارانی که می‌خواهند کمک کنند ولی نمی‌توانند درماندگان و تهی دستان را بیابند.
 +
    :سرپرستی پیوسته بر زندگی خانواده‌های حمایت شده تا از یک سو بازتوانی پیدا کنند و از سوی دیگر به گمراهی و تباهی آلوده نشوند.
 +
    :مشارکت دادن نیکوکاران در چگونگی بهره‌مندی خانواده‌ها از کمک‌ها با فرستادن گزارش‌ها همراه با فرتورهای خانواده‌ها.
 +
    :زمان بندی درست نسبت به مدتی که خانواده‌ای نیاز به کمک دارد تا پس از بازتوان شدن خانواده، کمک‌ها به خانواده دیگری که سزاوار حمایت را دارند، داده شود.
  
تفاوت‌ها در حقوق شاه است. در حکومت مشروطه شاهنشاهی شاه رییس قوه مجریه است و همه حقوقی را داراست  که در بالا گفتیم. در جایی که در حکومت پادشاهی پارلمانی شاه حقی ندارد و تنها بخشی از آیین‌ها و جشن‌ها و دید و بازدیدها می‌باشد. شاه پارلمان را می‌گشاید ولی سخنرانی را نخست وزیر می‌نماید. این فرم مونارشی را شاهزاده رضا پهلوی ولیعهد ایران با اراده محکم نپذیرفتند و نمی‌پذیرند. بنابراین کسانی که به پیوند ناگسستنی شاه و مردم باور دارند در واژگان خود باید مشروطه شاهنشاهی ایران را بکار گیرند زیرا با واژه مشروطه روشن است که چه حقوقی شاه در حکومت مشروطه دارد یعنی همه آنچه که در قانون اساسی مشروطه ایران آمده‌است. پدر بزرگان ما دقیقا آگاه بودند که چرا این گونه قانون اساسی مشروطه را بنویسند زیرا که نخست وزیر در ایران همواره از سوی انگلستان و روسیه تعیین می‌شد و ما ایرانیان نمی‌خواهیم که دوباره حکومتی بر سر کار بیاید که خارجی در آن تصمیم بگیرد.
+
در روز ۱ تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی به مناسبت آغاز پنجمین سال اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست پیامی دادند:
  
کشور ایران تجربه بسنده و تلخی با حکومت پادشاهی پارلمانی دارد.  
+
در آغاز پنجمین سالگرد اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست و هقته‌ای که برای جلب توجه بیشتر افکار عمومی به هدف عالی و انسانی را مناسب می‌دانم که با هموطنان به اختصار در این باره سخن بگویم.
  
در حکومت پادشاهی پارلمانی همان ایده محمد مصدق خائن به ایران نهفته‌است. محمد مصدق کوشش کرد در زمان نخست وزیری خود این ایده را به کرسی بنشاند. در حکومت پادشاهی پارلمانی، حقوقی که شاه در قانون اساسی مشروطه دارد حذف می‌شود. شاه ایران به شخصی کاهش می‌یابد که باید آنچه را که نخست وزیر می‌گوید اطاعت کند. برای نمونه، پارلمان قانونی را تصویب می‌کند، شاه باید آن را دستینه نماید مانند یک محضردار و باید مهر بزند. مصدق گفت پارلمان باید نخست وزیر را برگزیند و شاه باید فرمان نصب نخست وزیر انتخابی مجلس را بدهد. نخست وزیر نماینده کشور در برون مرز است یعنی شاه تنها می‌تواند با سران کشوری یا کسان دیگری دیدار نماید که نخست وزیر پروانه داده‌است. نخست وزیر، وزیران، مدیران و رییس‌های  سازمان‌های دولتی را برمی‌گزیند. محمد مصدق از سوی مجلس شورای ملی اختیارات به دست آورد که او خودش قانون بنویسد یعنی قوه مقننه شود و خود اجرا کند یعنی قوه مجریه شود. یعنی نه او نیازی به تصویب مجلس دارد و نه نیازی به دستینه شدن قانون از سوی شاه. اگر در ایران بتوانیم از دیکتاتوری بگوییم، این در دوره سیاه نخست وزیری مصدق بوده‌است و تا به امروز توده ای و جبهه ملی از نخست وزیری مصدق به عنوان بهترین دوره دموکراتیک و انتخابات آزاد و دموکراتیک یاد می‌کنند و هفتاد سال است که به مردم ایران دروغ می‌گویند. اینان نمی‌گویند که محمد مصدق انتخابات مجلس هفدهم را دستکاری کرد.  انتخابات مجلس هفدهم بزرگترین تقلب در تاریخ انتخابات ایران است و تا کنون پروسه‌ای چنین با نیرنگ در ایران دیده نشده‌است. در انتخابات برای دوره هفدهم قانونگذاری ۱۳۶ کرسی مجلس یا حوزه انتخاباتی وجود داشت. مصدق در ۸۲ حوزه پروانه به برگزاری انتخابات را داد که اطمنیان داشت از هواداران جبهه ملی برگزیده می‌شوند. با این حساب شمار نمایندگانی که وارد مجلس شورای ملی شدند، آن شماری بود که برای مجلس شورای ملی حد نصاب برای برگزاری و گشایش مجلس و تصویب قانون بدان نیاز داشت. در دیگر ۵۴ حوزه انتخاباتی که مصدق انتخابات را برگزار نکرد، روشن بود که در آن شهرها و حوزه‌ها جبهه ملی‌ها رای نخواهند آورد. مصدق کار را به آنجا کشاند که پروانه نداد، نمایندگان ارامنه، کلیمیان و زرتشتیان به مجلس راه یابند. اگر انتخابات در سراسر ایران برگزار می‌شد، مصدق در مجلس هفدهم رای اکثریت نداشت و نمی‌توانست رای اعتماد از مجلس هفدهم بگیرد و نخست‌وزیری او با آغاز دوره هفدهم به پایان می‌رسید. از این انتخابات تا به امروز از سوی هواداران مصدق و جبهه ملی‌ها به عنوان اولین و آخرین انتخابات آزاد در ایران یاد می‌شود و محمد مصدق پیر ۷۳ ساله ای که فقط با دروغ و پنهان کردن سن خود و با پنهان کردن ملیت دوگانه‌اش خود را برای نخست‌وزیری کاندید کرد به عنوان تنها نخست‌وزیری که با دموکراسی انتخاب شده‌است به مردم ایران فروخته می‌شود.
+
جای خوشوقتی است که این برنامه که در پنج سال پیش ضمن نوآوری‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی اجرای آن به صورت آزمایشی آغاز گردید، در مدت کوتاهی با تجربه‌های حاصله به درستی وارد مرحله عمل شد و با گام‌های استوار به پیش رفت و گسترش یافت، به طوری که واحدهای اجرایی این برنامه، تاکنون در ۱۰۰ شهرستان کشور تاسیس و به خدمت اجتماع درآمده و نزدیک به هفت هزار خانواده را تحت سرپرستی گرفته بودند، اینک دامنه فعالیت خود را به دو برابر توسعه داده‌اند و دویست شهرستان را زیر پوشش خدمات خود گرفته‌اند و از همین امروز درهای اداره‌های مجری این کار در ۱۰۰ شهر دیگر به روی مراجعه کنندگان باز می‌باشد.
  
می‌بینیم و می‌دانیم که چه رخ خواهد داد زمانی که قانون اساسی مشروطه در جایگاهش نباشد و اجرا نشود. همه کسانی که جمهوری با حزب می‌خواهند و یا خواستار حکومت پادشاهی پارلمانی می‌باشند می‌خواهند سیستمی مانند دوران نخست وزیری مصدق را در ایران پیاده کنند. یعنی بدانید ملت ایران اگر در ایران حکومتی نیرومند با شاهنشاهی مقتدر وجود نداشته باشد آنگاه آینده ایران همانگونه خواهد بود که در دوران دولت همیشه خاین به ایران محمدمصدق دیدیم.  
+
بنابراین، رشد رضایت بخش و گسترش تحسین انگیز این برنامه نشان می‌دهد که ما از نیل به هدف اصلی، یعنی تحت حمایت قرارگرفتن تمامی خانواده‌های بی سرپرست در سراسر کشور دور نیستیم و باید سعی کنیم در مدتی هر چه کوتاه تر در هیچ نقطه ایران خانواده نیازمندی دیده نشود که زیر پوشش این برنامه قرار نگرفته باشد.
  
چه اندازه مصدق فرا رفت و چموش شد را در زمانی که شاهنشاه فرمان عزل وی را دادند می‌بینیم. مصدق فرمان شاهنشاه را دریافت کرد و رسید داد اما نپذیرفت. مصدق سرهنگ نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی آورنده فرمان عزل مصدق را با همراهانش دستگیر کرد و به زندان انداخت. مصدق در همان شب ۲۵ امرداد ماه ۱۳۳۲ گارد شاهنشاهی را منحل کرد و افسران را دستگیر  و درجه داران را به پادگان‌های دیگر جا به جا کرد. مصدق همه کاخ‌های شاهنشاهی را مهر و موم کرد و به محافظ شخصی شاهنشاه دستور داد که از رامسر به تهران بازگردد. در پایان شاهنشاه ایران بدون محافظ و امنیت با ملکه ثریا در رامسر ماندند و ناچار با همسر خود به سوی بغداد با هواپیمای دو موتوره پرواز کردند. وزیر خارجه مصدق عقب مانده شارلاتانی به نام حسین فاطمی وزارت امور خارجه را آگاه ساخت که دیگر حق تماس و یا پذیرفتن شاه ایران را ندارند و سفیر ایران در بغداد سفارت را به روی شاهنشاه بست. شاهنشاه و ملکه ثریا با دست خالی در رم ماندند. مصدق و فاطمی در بهارستان به همراه حزب توده و جبهه ملی و پرچم‌های شوروی گرد هم آیی به راه انداختند و حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را پایان یافته خواندند و حکومت ایران را جمهوری دموکراتیک اعلام داشتند. مصدق سخنرانی در رادیو ایران کرد و گفت کودتایی از سوی ارتش انجام یافته‌است اما در چند ساعت به آن پایان داده شده‌است و همه کودتاچیان دستگیر شده‌اند. پس ازاینکه ملت ایران مصدق را سرنگون ساختند و دادگاه برای محاکمه مصدق و ریاحی برپا شد مصدق دفاعیات خود را بر این پایه آغاز کرد که وی اختیارات تام دارد و هیچ کس نمی‌تواند وی را عزل کند. فقط او خودش می‌تواند کناره‌گیری کند هیچ مقامی قدرت عزل او محمد مصدق نخست وزیر را ندارد. مصدق دروغگو گفت که قانون اساسی مشروطه کپی شده از قانون اساسی بلژیک است و در یک کشور اسلامی اعتبار ندارد. دادگاه مصدق را برای خیانت به کشور به اعدام محکوم کرد.
+
در مسیر اجرای این برنامه دو نکته شایان توجه و تذکر است؛ یکی آن که نظر اصلی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در این امر خطیر بیشتر معطوف به فرزندان خانواده‌های بی سرپرست است تا به جای آنکه بر اثر فقر و نیازمندی به تباهی کشانیده شوند، با آموزش و پرورش، استعدادهای آنها شکوفان و ثمربخش گردد و نتیجه نهایی که باز توان ساختن این خانواده هاست حتی الامکان به وسیله همین افراد به دست آید. پس مسئولان اجرای این برنامه باید سعی کنند هر یک از این خانواده‌ها در کوتاه‌ترین فرصت ممکن بتوانند بر روی پای خود بایستند و مستعدترین فرد یا افراد خانواده هر چه زودتر به مرحله کارآیی برسند و مسئولیت اداره امور خانواده را به عهده بگیرند تا از یک سو مکتب تنبل پروری و بیکاره سازی بسته شود و از سوی دیگر عزت نفس افراد و غرور نوجوانانی که حوادث زندگی آنها را به مستمندی کشانیده جریحه دار نگردد و آنچه بیشتر مایه خوشوقتی است این است که در همین مدت کوتاه از سی و پنج هزار تنی که در هفت هزار خانواده در صد شهر از خدمات این برنامه برخوردار بوده‌اند، چهار هزار و هفتاد و پنج تن در ۸۷۵ خانواده به مرحله بازتوانی رسیده‌اند و اکنون با استقلال مالی امور زندگانی خود را اداره می‌کنند و دیگر نیازی به بهره گیری از کمک‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی ندارند. نکته دیگر آنکه از هفت هزار خانواده بی سرپرستی که تاکنون تحت حمایت قرارگرفته‌اند در هزار خانواده از کمک‌های بی دریغ مالی و معنوی نیکوکاران استفاده کرده‌اند که عواطف عالیه انسانی این عده از خیرخواهان که ما را در اجرای این برنامه یاری کرده‌اند در خور قدردانی و حق شناسی است و امیدواریم در آینده جمع بیشتری از توانگران نیک اندیش توفیق همکاری با این برنامه را پیدا کنند تا آهنگ پیشرفت آن تندتر شود.
 
 
ملت ایران با جمهوری اسلامی و جمهوری دموکراتیک و پادشاهی پارلمانی و حکومت مشروطه شاهنشاهی تجربه اندوخته‌است و دست آورد این است که حکومت مشروطه شاهنشاهی بهترین فرم حکومتی برای ایران است. در گیتی چندین حکومت مشروطه پادشاهی وجود دارد که به آن کانستیتیونشنال مونارکی می‌گویند. در قانون اساسی این کشورها حقوق شاه همواره یک سان نیست بلکه تفاوت‌هایی دارد. اما فرهنگ و تمدن ایران بر پایه رابطه معنوی و ناگسستنی  میان شاه و ملت می‌باشد. شاهنشاه آریامهر همواره در سخنان خود یادآور بودند که قدرت من ناشی  از قدرت شما ملت ایران است. این پیوند ناگسستنی شاه و ملت را مردم در کشور ایران دوباره بازیافتند و فریاد برآوردند ایران که شاه ندارد حساب کتاب ندارد. ملت ایران دریافت که خواستار حکومت مشروطه شاهنشاهی هستند. تنها ایرانیان خارج از کشور هستند که در پی رفراندوم جمهوری دموکراتیک و پادشاهی پارلمانی و نوشتن قانون اساسی نوین و سوسیال دمکراسی و لیبرال دمکراسی و دمکراسی خلق هستند اینان ناچارند که این نسخه‌ها را برای ملت ایران بپیچند زیرا که مامورند و معذور. این نیرنگ‌ها و دروغ‌ها به ملت ایران باید به پایان برسد. ایرانیان خارج از کشور می‌باید پشتیبان ملت ایران درون مرز باشند و از هم میهنان درون مرز درس میهن پرستی را بیاموزند.  
 
 
 
دکان چهل و سه ساله آموزگاران ملت ایران را ببندیم و شعارهای ملت ایران را سرمشق خود قراردهیم.  زنده باد ملت ایران پاینده ملت ایران جاوید شاه برقرار حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران
 
  
 +
هنگامی که افراد یک خانواده مرفه و بهره مند از مواهب این عصر در کانون‌های گرم خانوادگی خود با سعادت زندگی می‌کنند و سرپرست موفق خانواده با احساس لذت به عزیزان خوشبخت خود می‌نگرد به جا است اگر لحظه‌ای هم به این موضوع بیاندیشد که خانواده‌هایی هم هستند که تا دیروز آنها هم در کانون خانواده خود احساس خوشبختی می‌کرده‌اند ولی بر اثر پیشامد حادثه‌ای اکنون چراغ خانه خاموش شده و سردی بی سرپرستی و نیازمندی در فضای زندگی آنها جایگزین محیط گرم و سعادتمند خانواده شده است. کوشش کنیم که مشارکت هر چه بیشتر مردم در این قبیل خدمات اجتماعی هر روز توسعه یابد و این احساسات نوع دوستی و انسانی در قلب‌های ما ایرانیان زنده بماند و همان طور که همه دستورات مذهبی و اصول اخلاقی حکم می‌کند در خودخواهی غرق نشویم و هنگام موفقیت و خوشبختی به فکر دیگر و نیازمندان هم باشیم.
  
 +
یک بار دیگر مراتب سپاسگزاری خویش را به نیکوکارانی که با برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست همکاری می‌کنند ابراز می‌دارم و رضایت خاطر خود را به همه کسانی که در حسن اجرای این برنامه کوشیده‌اند ابلاغ می‌کنم.
  
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۴


PrincessAshrafPahlavi1.jpg
FamilyProtectionWeekTir2536a.jpg
PrincessAshrafMessageFamilyProtectionWeekTir2536a.jpg
هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست

هفته حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست ۱ تا ۶ تیر ماه - برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست در سال ۲۵۳۱ شاهنشاهی برابر با ۱۳۵۱ خورشیدی به کوشش والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد نهاده شد. سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در فروردین ماه ۱۳۲۶ خورشیدی به فرمان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران بنیاد شد. ریاست این سازمان با اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر می‌باشد و سرپرستی آن به والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی سپرده شد. این سازمان پس از پایان جنگ جهانی دوم و پایان یافتن اشغال ۴ ساله کشور و بیرون رفتن ارتش متفقین از کشور بنیاد گزارده شد. در این زمان تهی دستی و بینوایی و بی چیزی، بیکاری و گرسنگی همه شهرهای ایران به ویژه تهران را فراگرفته بود و خیابان‌های تهران پر از ولگرد و گرسنه بود. به فرمان شاهنشاه جوان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی بنیاد شد با آرمان این که با کمک دولت و مردم نیکوکار کودکان بی سرپرست رها شده در خیابان‌ها را به پرورشگاه‌ها ببرند، و به گرسنگان خوراک برسانند.

برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست، با توجه به هدف مهم انسانی و اجتماعی در برابر خانواده‌هایی که سرپرست و نان آور خود را به هر سببی از دست می‌دهند و شیرازه زندگیشان به ناگاه گسسته می‌شود پیاده شد. بر پایه این برنامه یکان‌هایی از سوی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای انجام این مهم راه اندازی شدند که از یک سوی در ارتباط پیوسته با قشرهای گوناگون مردم می‌باشد و آمار و ویژگی خانواده‌های بی سرپرست را گردآوری می‌کند و به نیکوکاران جامعه می‌شناساند و از سوی دیگر با دیده‌وری دایمی بر روش سرپرستی و بهره‌مند ساختن نیازمندان از کمک‌های مادی و معنوی این امکان را فراهم می‌سازد که خانواده‌های یاری گیرنده در کوتاه زمانی بتوانند از پریشانی رها شوند و بازیافتن شخصیت و توانایی خویش، روی پای خود بایستند و به زندگی ارجمندانه‌ای را آغاز نمایند.

با تصویب قانون حمایت خانواده شالوده‌ای با زیر بنای تازه‌ای در راستای پاسداری حقوقی که خانواده دارد ریخته شد ولی با جود همه حمایتی که قانون از حقوق خانواده می‌کند و با وجود قانون حمایت از کودکان بی سرپرست چون تنها وجود قانون توانایی حمایت از خانواده‌ها به ویژه آنان که سرپرست خود را از دست می‌دهند نیست، ناگزیر باید آنان که می‌توانند دست افتادگان گیرند، و به درماندگان یاری دهند، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با سازمان و برنامه‌ای سامان یافته این مهم را به گردن گرفت تا دور از بوروکراسی با مشارکت مردم و به ویژه نیکوکاران پیوند میان کمک دهندگان و کمک گیرندگان را پدیدآورد.

برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست کار اصولی خود را با تربیت مددکاران آنهم از میان افراد لیسانسیه و دیپلمه آغاز کرده است و در درازای پنج دوره از سال ۱۳۵۱ شمار بسیاری از راه آزمون دانشگاهی به تحصیل در رشته مددکاری اجتماعی پرداخته‌اند. تا سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی ۲۲۶ واحد حمایت در تهران و شهرستان‌ها ایجاد شد که ۵۲۵ تن از آموزش یافتگان کارهای اجرایی آن را انجام می‌دهند. بررسی‌ها و پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در شهرها و روستاهای کشور بیش از ۱۰۰ هزار خانواده بی سرپرست وجود دارد که ده هزار خانواده تاکنون زیر پوشش حمایت‌ها قرار گرفته است و در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی همه خانواده‌ها زیر پوشش رفاهی، آموزشی و سرپرستی برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست قرار خواهند گرفت. این خانواده‌ها افزون بر کمک مالی به خدمات درمانی، آموزشی و فرهنگی و معنوی دیگر هم نیاز دارند که خوشبختانه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی با در اختیار داشتن بیمارستان‌ها و درمانگاه و دبستان‌ها و دبیرستان‌های مجهز حرفه‌ای، خود پشتوانه فعالیت این برنامه است و خدمات گوناگون سازمان چه بسیار راه گشای هدف‌های برنامه حمایت از خانواده بی سرپرست بوده است و می‌باشد. با اجرای کامل قانون تامین اجتماعی ملت ایران از هنگام تولد تا مرگ زیر پوشش حمایت قانون قرار می‌گیرند و با بهره مند شدن از این قانون که دربرگیرنده بیمه‌های بیکاری، درمانی، تصادف و علیل شدن، بیماری و از کارافتادگی، بازنشستگی و غیره برای هر ایرانی می‌باشد، هیچ ایرانی نیازی دیگر به کمک دیگران نخواهند داشت.

وظیفه سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در چارچوب برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست بدین قرار است:

   :شناسایی خانواده‌هایی که سزوار کمک هستند.
   :شناساندن این خانواده‌ها به نیکوکارانی که می‌خواهند کمک کنند ولی نمی‌توانند درماندگان و تهی دستان را بیابند.
   :سرپرستی پیوسته بر زندگی خانواده‌های حمایت شده تا از یک سو بازتوانی پیدا کنند و از سوی دیگر به گمراهی و تباهی آلوده نشوند.
   :مشارکت دادن نیکوکاران در چگونگی بهره‌مندی خانواده‌ها از کمک‌ها با فرستادن گزارش‌ها همراه با فرتورهای خانواده‌ها.
   :زمان بندی درست نسبت به مدتی که خانواده‌ای نیاز به کمک دارد تا پس از بازتوان شدن خانواده، کمک‌ها به خانواده دیگری که سزاوار حمایت را دارند، داده شود.

در روز ۱ تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی به مناسبت آغاز پنجمین سال اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست پیامی دادند:

در آغاز پنجمین سالگرد اجرای برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست و هقته‌ای که برای جلب توجه بیشتر افکار عمومی به هدف عالی و انسانی را مناسب می‌دانم که با هموطنان به اختصار در این باره سخن بگویم.

جای خوشوقتی است که این برنامه که در پنج سال پیش ضمن نوآوری‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی اجرای آن به صورت آزمایشی آغاز گردید، در مدت کوتاهی با تجربه‌های حاصله به درستی وارد مرحله عمل شد و با گام‌های استوار به پیش رفت و گسترش یافت، به طوری که واحدهای اجرایی این برنامه، تاکنون در ۱۰۰ شهرستان کشور تاسیس و به خدمت اجتماع درآمده و نزدیک به هفت هزار خانواده را تحت سرپرستی گرفته بودند، اینک دامنه فعالیت خود را به دو برابر توسعه داده‌اند و دویست شهرستان را زیر پوشش خدمات خود گرفته‌اند و از همین امروز درهای اداره‌های مجری این کار در ۱۰۰ شهر دیگر به روی مراجعه کنندگان باز می‌باشد.

بنابراین، رشد رضایت بخش و گسترش تحسین انگیز این برنامه نشان می‌دهد که ما از نیل به هدف اصلی، یعنی تحت حمایت قرارگرفتن تمامی خانواده‌های بی سرپرست در سراسر کشور دور نیستیم و باید سعی کنیم در مدتی هر چه کوتاه تر در هیچ نقطه ایران خانواده نیازمندی دیده نشود که زیر پوشش این برنامه قرار نگرفته باشد.

در مسیر اجرای این برنامه دو نکته شایان توجه و تذکر است؛ یکی آن که نظر اصلی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در این امر خطیر بیشتر معطوف به فرزندان خانواده‌های بی سرپرست است تا به جای آنکه بر اثر فقر و نیازمندی به تباهی کشانیده شوند، با آموزش و پرورش، استعدادهای آنها شکوفان و ثمربخش گردد و نتیجه نهایی که باز توان ساختن این خانواده هاست حتی الامکان به وسیله همین افراد به دست آید. پس مسئولان اجرای این برنامه باید سعی کنند هر یک از این خانواده‌ها در کوتاه‌ترین فرصت ممکن بتوانند بر روی پای خود بایستند و مستعدترین فرد یا افراد خانواده هر چه زودتر به مرحله کارآیی برسند و مسئولیت اداره امور خانواده را به عهده بگیرند تا از یک سو مکتب تنبل پروری و بیکاره سازی بسته شود و از سوی دیگر عزت نفس افراد و غرور نوجوانانی که حوادث زندگی آنها را به مستمندی کشانیده جریحه دار نگردد و آنچه بیشتر مایه خوشوقتی است این است که در همین مدت کوتاه از سی و پنج هزار تنی که در هفت هزار خانواده در صد شهر از خدمات این برنامه برخوردار بوده‌اند، چهار هزار و هفتاد و پنج تن در ۸۷۵ خانواده به مرحله بازتوانی رسیده‌اند و اکنون با استقلال مالی امور زندگانی خود را اداره می‌کنند و دیگر نیازی به بهره گیری از کمک‌های سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی ندارند. نکته دیگر آنکه از هفت هزار خانواده بی سرپرستی که تاکنون تحت حمایت قرارگرفته‌اند در هزار خانواده از کمک‌های بی دریغ مالی و معنوی نیکوکاران استفاده کرده‌اند که عواطف عالیه انسانی این عده از خیرخواهان که ما را در اجرای این برنامه یاری کرده‌اند در خور قدردانی و حق شناسی است و امیدواریم در آینده جمع بیشتری از توانگران نیک اندیش توفیق همکاری با این برنامه را پیدا کنند تا آهنگ پیشرفت آن تندتر شود.

هنگامی که افراد یک خانواده مرفه و بهره مند از مواهب این عصر در کانون‌های گرم خانوادگی خود با سعادت زندگی می‌کنند و سرپرست موفق خانواده با احساس لذت به عزیزان خوشبخت خود می‌نگرد به جا است اگر لحظه‌ای هم به این موضوع بیاندیشد که خانواده‌هایی هم هستند که تا دیروز آنها هم در کانون خانواده خود احساس خوشبختی می‌کرده‌اند ولی بر اثر پیشامد حادثه‌ای اکنون چراغ خانه خاموش شده و سردی بی سرپرستی و نیازمندی در فضای زندگی آنها جایگزین محیط گرم و سعادتمند خانواده شده است. کوشش کنیم که مشارکت هر چه بیشتر مردم در این قبیل خدمات اجتماعی هر روز توسعه یابد و این احساسات نوع دوستی و انسانی در قلب‌های ما ایرانیان زنده بماند و همان طور که همه دستورات مذهبی و اصول اخلاقی حکم می‌کند در خودخواهی غرق نشویم و هنگام موفقیت و خوشبختی به فکر دیگر و نیازمندان هم باشیم.

یک بار دیگر مراتب سپاسگزاری خویش را به نیکوکارانی که با برنامه حمایت از خانواده‌های بی سرپرست همکاری می‌کنند ابراز می‌دارم و رضایت خاطر خود را به همه کسانی که در حسن اجرای این برنامه کوشیده‌اند ابلاغ می‌کنم.