تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳۷۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
+
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
 +
[[پرونده:RezaShahBozorgReturnsHome1329a.mp4|thumb|left|300px|بازگشت اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ به مام میهن - روحت شاد رضا شاه]]
 +
[[پرونده:RezaShahBozorgTombRay4.jpg|thumb|left|220px|]]
 +
[[پرونده:RezaShahBozorgTombRay2.jpg|thumb|left|220px|]]
 +
'''[[بازگشت اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ به مام میهن از ژوهانسبورگ و قاهره تا شهر ری ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹]]'''  - پس از سپری شدن بیش از ۹ سال، اعلیحضرت همایون رضاشاه بزرگ از سفر دراز خود که از شهریور ماه ۱۳۲۰ آغاز شده بود، به میهن بازگشتند.  در روز ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ ترن ویژه که از اهواز پدر ایران نوین را ترابر می‌کرد، وارد ایستگاه راه‌آهن تهران شد. سفر پایانی رضا شاه بزرگ با راه‌آهن سراسری ایران همان راه‌آهنی که نماد شاهنشاهی پدر ایران نوین شد،  انجام پذیرفت. اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر، ملکه مادر همسر رضا شاه بزرگ و خانواده شاهنشاهی ایران، هیات دولت، هیات‌های ویژه فرستاده شده از کشورهای گیتی و دیگر سران کشوری و لشکری و مردم پایتخت با فر و شکوه بی همانندی از ایستگاه راه‌آهن پشت پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به سوی آرامگاه ابدی پدر ایران نوین به راه افتادند و در اندوه همگان پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ در اشکوب زیرین آرامگاه در شهر ری به خاک سپرده شد. سنگ آرامگاه مشکی و بالای آن دیهیم طلایی رنگ پهلوی قرارداشت. سپس تصمیم مجلس شورای ملی دایر بر دادن فرنام "کبیر" در لوحه‌ای طلا بر بالای آرامگاه رضا شاه بزرگ قرارداده شد.
  
[[پرونده:ValiahdRezaPahlaviSazmanVarzeshBahman2536.jpg|thumb|left|240px|باریابی سرپرستان سازمان ورزش و فرنشین فدراسیون‌های ورزشی به پیشگاه والاحضرت ولیعهد ۱۶ بهمن ۲۵۳۶ شاهنشاهی]]
+
در روز چهارشنبه ۴ امرداد ماه ۱۳۲۳ رضا شاه بزرگ با قلبی شکسته جهان فانی را بدرود گفتند. قلبی که برای ایران می تیپد بازایستاد، برای ایرانی که در آن زمان، در اشغال بیگانگان بود و زیر چکمه‌های ارتش خونخوار کشورهای استعمارگر شوروی و انگلستان چهار سال ویران شد. برای ایرانی که آن اندازه ناتوان شده بود که یارای پذیرفتن پیکر شاهنشاهی که آبادش کرده بود را نداشت. قرار بر این شد که پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به کشور مصر برده شود تا در زمانی دیگر که کشور ایران در آرامش باشد به ایران آورده شود. به سبب جنگ جهانی دوم که آتشش به همه جای گیتی کشیده شده بود، سه ماه به درازا کشید تا پیکر مومیایی شده رضا شاه از ژوهانسبورگ به قاهره برسد و در مسجد رفاعی به امانت گزارده شود.
[[پرونده:ValiahdRezaPahlaviCaptainFootballTeam2536.jpg|thumb|left|200px|]]
 
[[پرونده:ValiahdRezaPahlaviFootballBomehen1356a.jpg|thumb|left|200px|]]
 
[[پرونده:ValiahdIranRezaPahlavi1.jpg|thumb|left|200px|]]
 
'''[[بیانات والاحضرت همایون رضا پهلوی ولیعهد ریاست عالیه سازمان ورزش ایران هنگام باریابی معاونان سازمان ۱۶ بهمن ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی]]'''
 
  
 +
شش سال به درازا کشید تا کشور ایران آرامش یافت و استان آذربایجان که با نیرنگ استالین و سرسپردگان قاجاری یک سال از کشور مادر جدا شده بود، از پای ننگین سربازان شوروی در روز ۲۱ آذر ماه ۱۳۲۵ پاک شد. زمانی به درازا کشید تا کشور آرامش خود را از خائنان و اشغالگران بازیافت.
  
والاحضرت همایون ولایتعهد رضا پهلوی، ریاست عالیه سازمان ورزش ایران، معاونان، دبیر کل سازمان ورزش و رؤسای جدید فدراسیون‌های ورزشی ایران را  پذیرفتند. والاحضرت ولیعهد در این باریابی بیاناتی ایراد فرمودند:
+
در روز ۳۱ خرداد ماه ۱۳۲۸ مجلس شورای ملی "به پاس حق‌شناسی ملت ایران تصویب کرد که عنوان رسمی سرسلسله دودمان عظیم‌الشأن پهلوی اعلیحضرت رضاشاه کبیر خواهد بود. این تصمیم باید بر لوحه‌ای طلا حک و در آرامگاه شاهنشاه فقید نصب گردد". به دستور اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران، برای بازگرداندن پدر به ایران آرامگاهی باشکوه با بنایی سپید رنگ به پهنه ۹۰۰۰ متر مربع و بلندای ۲۵ متر در شهر ری ساخته شده بود. این بنا دو اشکوب داشت، اشکوب هم‌کف سالن ورودی بود و در اشکوب زیرین آرامگاه قرار داشت. نمای بنای آرامگاه همانند آتشکده بود که خاری در چشم ملایان و دستاربندان و کمونیست‌های بی‌وطن، دشمن ایران و ایرانی شد.
  
از آشنایی با آقایان خیلی خوشحالم. از شش ماه پیش به این طرف که به امر شاهنشاه مسئولیت ورزش کشور به عهده من واگذار شده، همیشه دلم می‌خواست فرصتی پیش بیاید که حرف‌هایی را که درباره ورزش دارم بگویم و فکرهایی را که در سرم هست با همه در میان بگذارم. فکر می‌کنم امروز همان فرصتی است که انتظارش را داشتم. اولین چیزی که به نظرم می‌رسد باید بگویم این است که درگذشته خیلی از رؤسای فدراسیون‌ها خیال می‌کردند که تمام ورزش یعنی فدراسیون آن‌ها و دستگاه ورزش هم فکر می‌کرد که یک فدراسیون وقتی خوب است که ورزش‌کارانش مدال بیاورند و قهرمان بشوند. این یک فکر غلط بود که باید از امروز کنار گذاشته شود. نه اینکه فکر کنید من با قهرمانی یا مدال مخالفم، نه، اینطور نیست. من یک جوان هستم، مثل همه جوان‌های دیگر مملکت و حتماً دیده‌اید که چقدر ورزش را دوست دارم و هر وقت کوچکترین فرصتی پیدا می‌کنم با خواهرانم و برادرم به تماشای مسابقه می‌آییم. من قهرمان‌ها را خیلی دوست دارم. به آن‌ها احترام می‌گذارم چون فکر می‌کنم قهرمان همیشه اسباب سربلندی ملت است و به همین جهت باید به کسی که قهرمان می‌شود از هر جهت رسید و وسایل راحتی و زندگی او را در حد هر خدمتگزار صمیمی و درستی فراهم کرد و نسبت به بیمه و تأمین آتیه شغلی او و خانواده‌اش اقدام نمود. این فکری است که من درباره قهرمان‌ها دارم، اما با راهی که تابحال برای درست کردن قهرمان طی شده موافق نیستم، برای اینکه قهرمان نباید اتفاقی بوجود بیاید. اینطور قهرمان درست شدن مثل درآمدن یک گُل درشت خوش‌رنگ در وسط یک کویر بی‌آب و علف است. تا وقتی گُل هست همه بَه بَه می‌گویند و وقتی عمر طبیعی‌اش تمام شد، همه غصه می‌خورند. پس قهرمان اتفاقی که تازه پُز افتخاراتش را هم معمولاً فدراسیون‌ها می‌دهند، به درد ما نمی‌خورد. من روزی که از سپهبد جهانبانی خواستم مسئولیت دبیر کلی سازمان ورزش را به عهده بگیرد، همه این افکار را با او در میان گذاشتم و مخصوصاً به او توصیه کردم که همکارانش را از بین جوان‌ها که حرف جوان‌ها را می‌فهمند انتخاب کند و البته به تجربه‌های گران‌قیمت کسانی هم که در روزش ما با صلاحیت خدمت کرده‌اند، خیلی خیلی زیاد احترام بگذارد.
+
پس از سپری شدن نزدیک به شش سال، در روز ۹ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ والاحضرت شاهپور علیرضا به ریاست هیاتی برای جا به جا کردن پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به ایران رهسپار قاهره شدند و پیکر پدر ایران نوین سرانجام در فرودگاه اهواز به سرزمین اهورایی ایران بازگردانده شد. در روز ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ ترن ویژه که از اهواز پدر ایران نوین را ترابر می‌کرد، وارد ایستگاه راه‌آهن تهران شد. واگن سیاه رنگ و ترنی ویژه برای ترابری پیکر رضا شاه بزرگ از ایستگاه راه‌آهن اهواز به سوی ایستگاه راه‌آهن تهران به راه افتاد. مردم ایران در هر کجا که واگن ویژه از آن جا می‌گذشت با هیات‌های رسمی آن شهر به پیشواز می‌آمدند و به اعلیحضرت رضا شاه بزرگ ارج می‌نهادند. در روز ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ پس از خاکسپاری پدر ایران نوین رضا شاه بزرگ، اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر پیامی به مردم ایران فرستادند و فرمودند:
  
آقایان! من هفته‌ای نیست که از دور و نزدیک از بچه‌ها، از جوان‌ها، از هم‌سن و سال‌های خودم نامه‌های فراوان نداشته باشم. اینجا از من می‌خواهند که برای ورزش آن‌ها فکری بکنم. حتی بعضی از این‌جا از من یک توپ یا یک جفت کفش ورزش می‌خواهند. این نشان می‌دهد که بچه‌ها ورزش را دوست دارند و باید به آن‌ها رسید. اما به نظر من ورزش و سلامتی جسم تنها مالِ جوان‌ها نیست. هر فرد ایرانی باید از نیرو و تندرستی کامل برخوردار باشد تا بتواند وظایفش را نسبت به جامعه‌اش انجام دهد. بخصوص ما که در حال یک تحول بزرگ هستیم، بیش از هر چیز به آدم سالم و درست که بتواند در سر کارش با حداکثر قدرت خدمت کند، نیازمندیم. آدم ناخوش و تن بیمار ورزش نکرده نمی‌تواند فکر سالم و کار سالم انجام بدهد. منتهی تأکید من برای توجه به ورزش جوان‌ها از این جهت است که این گروه سنی حالا اکثریت بیش از نصف جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند. ما می‌خواهیم که از ورزش برای ساختن ایران فردا به عنوان یک وسیله و ابزار مفید اجتماعی کمک بگیریم و از آن یک نیروی کمکی برای رسیدن به تمدن بزرگ که منظور عالی شاهنشاه است، بوجود آوریم. ورزش از نظر من هیچ کم از آموزش ندارد. حتی من گاهی فکر می‌کنم که به کمک ورزش می‌شود کار آموزش را آسان تر کرد. از طرفی لابد اطلاع دارید که اخیراً گفته می‌شود آموزش نباید محدود به سن مدرسه باشد. اگر این گفته را قبول کنیم باید این اصل راهم بپذیریم که ورزش هم مال سن و سال محدود و معین نیست و شاید این تنها فعالیتی باشد که از لحظه تولد تا دمِ مرگ به اشکال مختلف می‌تواند انسان را خوشبخت و معقول و مسئول نگاه دارد. منتها در سال‌های جوانی توجه به آن باید خیلی زیاد باشد.  
+
:::: مشاهده تأثر و اندوه فراوان عموم هم‌میهنان و شرکت صمیمانه‌ای که در هنگام تشییع و تدفین جنازه اعلیحضرت پدر تاجدارم نموده‌اند، مایه تسلی خاطر و تقویت روح افسرده من در این مصیبت می‌باشد. ابراز احساسات بی‌آلایش ملت که از قلبی آکنده از قدرشناسی و مهر و محبت نسبت به رادمردی خدمتگزار سرچشمه گرفته‌است، برای روح پاک فقید سعید بهترین پاداش و برای من و سایر خدمتگزاران ایران نیکوترین مشوق فداکاری است. با ابراز سپاسگزاری از عموم هم‌میهنان، از درگاه حضرت احدیت توفیق و سعادت همگی را مسئلت می‌نمایم.
  
حرف اصلی من این است که نه تنها شما، بلکه شورای عالی ورزش و آقایان وزرای مسئول که با امور جوانان سروکار دارند باید توجه کنند که از این به بعد ورزش کردن برای همه جوان‌های مملکت به صورت حقی مثل درس خواندن در بیاید و همانطور که برای درس خواندن کلاس هست، مدرسه هست، معلم هست، کتاب و لوازم نوشتن و یادگرفتن هست، برای ورزش هم باید زمین باشد، معلم باشد، وسیله هم باشد و به عبارت دیگر، اولویت اول ورزش باید برای جوان‌ها محفوظ باشد. از طرف دیگر من خبر دارم که مردم و جوان‌ها خودشان با کمال میل حاضرند در ایجاد زمین و تأسیسات ورزشی همکاری کنند. یکی زمین بدهد، یکی مصالح بدهد، حتی خود بچه‌ها مثل کارگر کار کنند و زمین‌شان را خودشان بسازند و من به جهانبانی گفته‌ام که از این احساس ملی حداکثر استفاده را بکند و در محله‌ها و گوشه و کنار شهرها تا می‌تواند به کمک پدر و مادرها، بچه‌ها، معلم‌ها و مدرسه‌ها زمین و وسیله درست کند، بطوری که بچه‌های ما دیگر توی خیابان‌ها، توی کوچه‌ها یا توی زمین‌هایی که آمادگی ندارند روزش نکنند. البته آقایان همه توجه دارند که این کار یک روز و دو روز نیست. ما در اول راهی قرار گرفته‌ایم که در گذشته اشتباه در آن زیاد بوده است و حالا ما هم باید اشتباهات گذشته را جبران کنیم و هم با حوصله درختی را بکاریم که شاید محصول آن را ده یا بیست سال دیگر به دست آوریم. پس هیچکس نباید انتظار داشته باشد که ما ظرف یک سال و یا دو سال ناگهان همه عقب‌ماندگی‌ها و نارسایی‌ها را جبران کنیم و از نظر تأسیسات و یا تربیت معلم و یا پرورش قهرمان کاری شبیه معجزه انجام دهیم. من به جهانبانی تأکید کرده‌ام که از هرگونه وعده پر زرق و برق دادن یا اعلام برنامه‌های جنجالی و تبلیغاتی اجتناب کند و به هیچکس قول کاری فوری و بلافاصله ندهد. چون کار فوری معمولاً بی‌مطالعه انجام می‌شود و ما باز بر می‌گردیم به همان وضع سابق که در آن حرف زیاد بود و عمل کم. ورزش یک کار اساسی و بنیادی است که آسان‌ترین قسمت آن، یعنی تأسیسات، محتاج زمان است چه رسد به قسمت‌های مشکلی مثل تربیت معلم و پرورش قهرمان. من گفته‌ام که برای هر قسمت از کار ورزش مثلاً باشگاه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها، ورزش زنان و ورزش کارگران و غیره یک تحقیق و مطالع کامل و همه جانبه و بدون شتاب صورت بگیرد و هر قسمت که تمام شد، اول گزارش آن به خود من داده شود و بعد هم در شورای عالی ورزش مطرح گردد.  
+
مجلس شورای ملی در ۱۹ اسفند ماه ۱۳۴۴ در قانونی با ماده واحده تصویب کرد که روز سوم اسفند ماه به نام روز رضا شاه کبیر نام گذاری شده و مقرر می‌گردد همه‌ساله در روز مزبور خدمات و فداکاریهای شاهنشاه فقید موجد ایران نو از طریق رادیو و تلویزیون و مطبوعات برای آگاهی نسل جوان کشور یادآوری شود. روز سوم اسفند ماه روز از سوی رضا شاه بزرگ است که با این کودتا ایران را از تجزیه شدن و خیانت قاجار رهایی بخشید.
  
خوشبختانه سازمان ورزش ایران که مستقیماً زیر نظر خود من انجام وظیفه می‌کند، با حوصله و دقت مشغول مطالعه در همه این موارد است و تمام کارهای ورزش را از فکر و فلسفه گرفته تا تهیه لوازم و وسایل و زمین و تربیت معلم به کمک کارشناسان ایرانی و خارجی مورد بررسی قرار داده است که بدون شک گزارش کارهای انجام شده آن در آتیه به تأیید والاحضرت شاهپور غلامرضا پهلوی و تصویب شورای عالی ورزش خواهد رسید. آخرین چیزی که می‌خواستم از فرصت استفاده کنم و در حضور خبرنگاران مطرح کنم این است که سازمان ورزش ایران یک سازمان تشریفاتی و بی‌اثر نیست. چون گاهی خوانده‌ام و گاهی شنیده‌ام که اینطور درباره‌اش حرف زده می‌شود. این یک سازمان محکم و مسئول است که خود من شخصاً از نزدیک بر تمام کارهایش نظارت دارم و کلیه مسئولیت‌های طرح، برنامه‌ریزی، هماهنگی و نظارت بر کلیه فعالیت‌های ورزشی مملکت بر عهده آن است. این سازمان بدون آنکه درگیر کارهای اجرایی کوچک و بزرگ در تمام ملکت باشد و بخواهد رُل پدر بزرگ را برای واحدهای مختلف ورزش بازی کن، باقدرت دستور می‌دهد، طرح می‌دهد، بطور قاطع هدایت می‌کند و بعد قسمت‌های اجرایی موظفند که این دستورها را مو به مو و به هر صورت انجام بدهند. در این میان هر ضعفی که دیده شود بهیچوجه مورد چشم‌پوشی و بخشیدن قرار نخواهد گرفت، چون نمی‌شود اشتباهی را که دودش به چشم نسل فردای ایران می‌رود، بخشید. به این جهت مسئولان وسایل ارتباط جمعی باید توجه داشته باشند که تمام کارهای درست و سازنده این سازمان مورد تأیید من است و باید برنامه‌هایی رادیو تلویزیون و نوشته‌های مطبوعات عین واقعیت و حقیقت باشد و جنجال و شایعه‌سازی و دو بهم زنی در آن راه پیدا نکند  در عین حال هر جا ضعفی هست که با یک انتقاد بدون غرض و مرض می‌شود آن را برطرف ساخت، بدون درنگ این کار را که باز هم به نفع ورزش و آینده ایران است انجام بدهند. من مطمئنم که کارهای درست سازمان ورزش ایران با حسسن نیّتی که دبیر کل آن دارد، همیشه مورد تأیید وسایل ارتباط جمعی که رابط میان مردم و این سازمان هستند قرار خواهد گرفت. البته وظایف وسایل ارتباط جمعی تنها در این خلاصه نمی‌شود. آن‌ها به جز انتشار اطلاعات و اخبار و چاپ یا پخش گزارش‌های روزانه و هفتگی، وظیفه سنگینی هم در آموزش درست ورزش بر عهده دارند. مخصوصاً در شرایطی که ما از جهت آموزش مدرسه‌ای در کار ورزش اختصاص داده نمی‌شود و یا چرا مطبوعات ما صفحات بیشتری را به ورزش اختصاص نمی‌دهند. حتی گاهی فکر می‌کنم چرا نباید یک نشریه مرتب ورزشی روزانه داشته باشیم که بطور سالم منعکس کننده فعالیت‌های سازمان ورزش ایران باشد. البته این‌ها همه فکرهایی است که انشاءالله در آینده به آن خواهیم رسید بدون آنکه تنگنای زمان و نیروی انسانی را فراموش کنیم. صحبت‌هایم را بار دیگر با آرزوی اینکه ورزش برای همه و بخصوص جوانان به صورت یکی از حقوق اولیه اجتماعی در آید تمام می‌کنم.
+
کوشش در ویران‌سازی یادواره رضا شاه بزرگ - پس از چیره شدن تازیان به ایران در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ کوچی تازی با کمک خائنین به ایران، کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، مجاهدین خلق، توده ای‌ها، چریک‌های فدایی و ده‌ها گروهک چپ و راست مزدوران بیگانه، در روز یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ صادق خلخالی جلاد رژیم اسلامی حاکم بر ایران، نخستین کلنگ ویران ساختن آرامگاه رضا شاه بزرگ را به این بنای تاریخی زد. نزدیک به ساعت ۴ پس از نیمروز به دستور شیخ صادق خلخالی و با بودن هزاران تن از مردم شهر ری و پیرامون،  با دینامیت و جرثقیل و بولدوزر ویران‌سازی آرامگاه رضا شاه بزرگ آغاز شد. خلخالی تا ساعت ۳ بامداد در آرامگاه ماند و ویران سازی را سرپرستی می‌کرد. انبوهی از مردم در آرامگاه گرد آمده بودند، و در نخستین دقیقه‌ها بسیاری بی اندازه اندوهگین شدند و گریستند. نحستین کلنگ ویران سازی با شکستن سنگ‌های مرمر جلوی آرامگاه زده شد و سپس مزدوران کمیته درهای ورودی و سنگ‌های دور و بر آن را با پتک و کلنگ شکستند. پاسداران جای گرفته در آرامگاه گفتند که بخش‌های سخت ساختمان با کارگذاری بمب ساعتی خمیری و تی اِن تی انجام خواهد یافت.
 +
 
 +
فریاد ملت ایران برای رضا شاه - بی عدالتی‌ها،  فشارهای زندگی،  بیکاری،  گرسنگی،  تورم اقتصادی، گرانی، بدبختی، اعدام‌ها، تجاوزهای جنسی به زنان و مردان ایرانی، شکنجه‌های خوفناک، بریدن اعضای بدن در کشور به جایی رسید که از دی ماه ۱۳۹۶ کوچی تازی، ملت ایران در سراسر کشور به خیابان‌ها آمدند و علیه دیکتاتوری فقیه اسلامی، همانند پدربزرگانشان که علیه دیکتاتوری قاجار که چون بختکی سیاه،  بر کشور کهن و غنی ایران افتاده بود تظاهرات کردند. ملت ایران فریاد برآوردند: « رضا شاه رضا شاه » زیرا که می‌خواهند رضا شاه آنان را از دیکتاتوری فقیه اسلامی برهاند، همانگونه که رضا شاه ملت و کشور ایران را از دیکتاتوری قاجار رهایی بخشید. فریادهای « رضا شاه رضا شاه » چنان لرزه‌ایی بر پیکر رژیم اسلامی در ایران انداخت و دشمنان کشور و ملت ایران دست و پاچه شدند و ترسیدند که ملت ایران این تازیان را از کشور اهورایی ایران بیرون برانند. این کور دلان خرافاتی، از ترسشان دوباره به جای ویران شده آرامگاه رضا شاه بزرگ رفتند، و دوباره در میان ویرانه‌ای که صادق خلخالی جنایتکار بر جای گذاشته بود، پس از سی و هشت سال به دنبال پیکر اَبَر مرد تاریخ ایران و جهان گشتند. روز چهارم اردییهشت ماه ۱۳۹۸ کوچی تازی، روزی که رضا شاه بزرگ دیهیم شاهنشاهی ایران را بر سر نهاد، پیکر مومیایی شده رضا شاه بزرگ نمایان شد. همانند آن زمان که قاجاریان مغول نتوانستند رضا شاه را کنترل کنند، امروز نیز این جلادان دومین یورش عرب به ایران، نمی‌توانند رضا شاه را کنترل کنند. در سراسر ایران پهناور، در هر روستای دور و نزدیک، روح  پدر ایران نوین زنده است. کوچک و بزرگ، پدر بزرگان و پسران و دختران و نواده هایشان کلاه پهلوی بر سر نهادند و فریادهای « رضا شاه رضا شاه روحت شاد » سردادند که پایه‌های حکومت خونین روضه خوان‌های فرستاده استعمار را لرزانید. مردم ایران دریافتند که  پیکر بی جان رضا شاه قدرتمندتر از تمامی این گروه جنایتکار است.
 +
 
 +
زمان بسیاری به درازا کشید، ولی سرانجام مردم ایران حقیقت سخنان آریامهر را دریافتند، زمانی که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر فریاد می‌کشیدند « قدرت من فقط ناشی از قدرت شماست، و قدرت شما قدرت یک پارچگی ملت ایران است که امروزه در دنیا مورد احترام قرار گرفته است  »
 +
 
 +
'''[[بازگشت اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ به مام میهن از ژوهانسبورگ و قاهره تا شهر ری ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹|ایرانیان سرافرازی خود را با فریادهای جاوید شاه دوباره به دست بیاورید و این « فرقه تبهکاران » را به زیر بکشید و حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را برقرار سازید]]''' 
  
توفیق همه را در خدمت به شاهنشاه و ایران و جوانان ایران و فردای ایران آرزومندم و امیدوارم در فرصت‌های دیگر با شما و یا کسان دیگری که به نحوی با ورزش سر و کار دارند دیدار و گفتگوهایی داشته باشم. البته برای باشگاه‌ها فکر کلی شده است. به آن‌ها کمک‌ها و راهنمایی لازم داده خواهد شد که از این وضع نابسامان خارج شده تا با فعالیت بیشتر در سطح بزرگتری مورد استفاده عموم مردم قرار گیرند.
 
  
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۱


بازگشت اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ به مام میهن - روحت شاد رضا شاه
RezaShahBozorgTombRay4.jpg
RezaShahBozorgTombRay2.jpg

بازگشت اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ به مام میهن از ژوهانسبورگ و قاهره تا شهر ری ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ - پس از سپری شدن بیش از ۹ سال، اعلیحضرت همایون رضاشاه بزرگ از سفر دراز خود که از شهریور ماه ۱۳۲۰ آغاز شده بود، به میهن بازگشتند. در روز ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ ترن ویژه که از اهواز پدر ایران نوین را ترابر می‌کرد، وارد ایستگاه راه‌آهن تهران شد. سفر پایانی رضا شاه بزرگ با راه‌آهن سراسری ایران همان راه‌آهنی که نماد شاهنشاهی پدر ایران نوین شد، انجام پذیرفت. اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر، ملکه مادر همسر رضا شاه بزرگ و خانواده شاهنشاهی ایران، هیات دولت، هیات‌های ویژه فرستاده شده از کشورهای گیتی و دیگر سران کشوری و لشکری و مردم پایتخت با فر و شکوه بی همانندی از ایستگاه راه‌آهن پشت پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به سوی آرامگاه ابدی پدر ایران نوین به راه افتادند و در اندوه همگان پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ در اشکوب زیرین آرامگاه در شهر ری به خاک سپرده شد. سنگ آرامگاه مشکی و بالای آن دیهیم طلایی رنگ پهلوی قرارداشت. سپس تصمیم مجلس شورای ملی دایر بر دادن فرنام "کبیر" در لوحه‌ای طلا بر بالای آرامگاه رضا شاه بزرگ قرارداده شد.

در روز چهارشنبه ۴ امرداد ماه ۱۳۲۳ رضا شاه بزرگ با قلبی شکسته جهان فانی را بدرود گفتند. قلبی که برای ایران می تیپد بازایستاد، برای ایرانی که در آن زمان، در اشغال بیگانگان بود و زیر چکمه‌های ارتش خونخوار کشورهای استعمارگر شوروی و انگلستان چهار سال ویران شد. برای ایرانی که آن اندازه ناتوان شده بود که یارای پذیرفتن پیکر شاهنشاهی که آبادش کرده بود را نداشت. قرار بر این شد که پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به کشور مصر برده شود تا در زمانی دیگر که کشور ایران در آرامش باشد به ایران آورده شود. به سبب جنگ جهانی دوم که آتشش به همه جای گیتی کشیده شده بود، سه ماه به درازا کشید تا پیکر مومیایی شده رضا شاه از ژوهانسبورگ به قاهره برسد و در مسجد رفاعی به امانت گزارده شود.

شش سال به درازا کشید تا کشور ایران آرامش یافت و استان آذربایجان که با نیرنگ استالین و سرسپردگان قاجاری یک سال از کشور مادر جدا شده بود، از پای ننگین سربازان شوروی در روز ۲۱ آذر ماه ۱۳۲۵ پاک شد. زمانی به درازا کشید تا کشور آرامش خود را از خائنان و اشغالگران بازیافت.

در روز ۳۱ خرداد ماه ۱۳۲۸ مجلس شورای ملی "به پاس حق‌شناسی ملت ایران تصویب کرد که عنوان رسمی سرسلسله دودمان عظیم‌الشأن پهلوی اعلیحضرت رضاشاه کبیر خواهد بود. این تصمیم باید بر لوحه‌ای طلا حک و در آرامگاه شاهنشاه فقید نصب گردد". به دستور اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران، برای بازگرداندن پدر به ایران آرامگاهی باشکوه با بنایی سپید رنگ به پهنه ۹۰۰۰ متر مربع و بلندای ۲۵ متر در شهر ری ساخته شده بود. این بنا دو اشکوب داشت، اشکوب هم‌کف سالن ورودی بود و در اشکوب زیرین آرامگاه قرار داشت. نمای بنای آرامگاه همانند آتشکده بود که خاری در چشم ملایان و دستاربندان و کمونیست‌های بی‌وطن، دشمن ایران و ایرانی شد.

پس از سپری شدن نزدیک به شش سال، در روز ۹ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ والاحضرت شاهپور علیرضا به ریاست هیاتی برای جا به جا کردن پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به ایران رهسپار قاهره شدند و پیکر پدر ایران نوین سرانجام در فرودگاه اهواز به سرزمین اهورایی ایران بازگردانده شد. در روز ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ ترن ویژه که از اهواز پدر ایران نوین را ترابر می‌کرد، وارد ایستگاه راه‌آهن تهران شد. واگن سیاه رنگ و ترنی ویژه برای ترابری پیکر رضا شاه بزرگ از ایستگاه راه‌آهن اهواز به سوی ایستگاه راه‌آهن تهران به راه افتاد. مردم ایران در هر کجا که واگن ویژه از آن جا می‌گذشت با هیات‌های رسمی آن شهر به پیشواز می‌آمدند و به اعلیحضرت رضا شاه بزرگ ارج می‌نهادند. در روز ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ پس از خاکسپاری پدر ایران نوین رضا شاه بزرگ، اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر پیامی به مردم ایران فرستادند و فرمودند:

مشاهده تأثر و اندوه فراوان عموم هم‌میهنان و شرکت صمیمانه‌ای که در هنگام تشییع و تدفین جنازه اعلیحضرت پدر تاجدارم نموده‌اند، مایه تسلی خاطر و تقویت روح افسرده من در این مصیبت می‌باشد. ابراز احساسات بی‌آلایش ملت که از قلبی آکنده از قدرشناسی و مهر و محبت نسبت به رادمردی خدمتگزار سرچشمه گرفته‌است، برای روح پاک فقید سعید بهترین پاداش و برای من و سایر خدمتگزاران ایران نیکوترین مشوق فداکاری است. با ابراز سپاسگزاری از عموم هم‌میهنان، از درگاه حضرت احدیت توفیق و سعادت همگی را مسئلت می‌نمایم.

مجلس شورای ملی در ۱۹ اسفند ماه ۱۳۴۴ در قانونی با ماده واحده تصویب کرد که روز سوم اسفند ماه به نام روز رضا شاه کبیر نام گذاری شده و مقرر می‌گردد همه‌ساله در روز مزبور خدمات و فداکاریهای شاهنشاه فقید موجد ایران نو از طریق رادیو و تلویزیون و مطبوعات برای آگاهی نسل جوان کشور یادآوری شود. روز سوم اسفند ماه روز از سوی رضا شاه بزرگ است که با این کودتا ایران را از تجزیه شدن و خیانت قاجار رهایی بخشید.

کوشش در ویران‌سازی یادواره رضا شاه بزرگ - پس از چیره شدن تازیان به ایران در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ کوچی تازی با کمک خائنین به ایران، کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، مجاهدین خلق، توده ای‌ها، چریک‌های فدایی و ده‌ها گروهک چپ و راست مزدوران بیگانه، در روز یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ صادق خلخالی جلاد رژیم اسلامی حاکم بر ایران، نخستین کلنگ ویران ساختن آرامگاه رضا شاه بزرگ را به این بنای تاریخی زد. نزدیک به ساعت ۴ پس از نیمروز به دستور شیخ صادق خلخالی و با بودن هزاران تن از مردم شهر ری و پیرامون، با دینامیت و جرثقیل و بولدوزر ویران‌سازی آرامگاه رضا شاه بزرگ آغاز شد. خلخالی تا ساعت ۳ بامداد در آرامگاه ماند و ویران سازی را سرپرستی می‌کرد. انبوهی از مردم در آرامگاه گرد آمده بودند، و در نخستین دقیقه‌ها بسیاری بی اندازه اندوهگین شدند و گریستند. نحستین کلنگ ویران سازی با شکستن سنگ‌های مرمر جلوی آرامگاه زده شد و سپس مزدوران کمیته درهای ورودی و سنگ‌های دور و بر آن را با پتک و کلنگ شکستند. پاسداران جای گرفته در آرامگاه گفتند که بخش‌های سخت ساختمان با کارگذاری بمب ساعتی خمیری و تی اِن تی انجام خواهد یافت.

فریاد ملت ایران برای رضا شاه - بی عدالتی‌ها، فشارهای زندگی، بیکاری، گرسنگی، تورم اقتصادی، گرانی، بدبختی، اعدام‌ها، تجاوزهای جنسی به زنان و مردان ایرانی، شکنجه‌های خوفناک، بریدن اعضای بدن در کشور به جایی رسید که از دی ماه ۱۳۹۶ کوچی تازی، ملت ایران در سراسر کشور به خیابان‌ها آمدند و علیه دیکتاتوری فقیه اسلامی، همانند پدربزرگانشان که علیه دیکتاتوری قاجار که چون بختکی سیاه، بر کشور کهن و غنی ایران افتاده بود تظاهرات کردند. ملت ایران فریاد برآوردند: « رضا شاه رضا شاه » زیرا که می‌خواهند رضا شاه آنان را از دیکتاتوری فقیه اسلامی برهاند، همانگونه که رضا شاه ملت و کشور ایران را از دیکتاتوری قاجار رهایی بخشید. فریادهای « رضا شاه رضا شاه » چنان لرزه‌ایی بر پیکر رژیم اسلامی در ایران انداخت و دشمنان کشور و ملت ایران دست و پاچه شدند و ترسیدند که ملت ایران این تازیان را از کشور اهورایی ایران بیرون برانند. این کور دلان خرافاتی، از ترسشان دوباره به جای ویران شده آرامگاه رضا شاه بزرگ رفتند، و دوباره در میان ویرانه‌ای که صادق خلخالی جنایتکار بر جای گذاشته بود، پس از سی و هشت سال به دنبال پیکر اَبَر مرد تاریخ ایران و جهان گشتند. روز چهارم اردییهشت ماه ۱۳۹۸ کوچی تازی، روزی که رضا شاه بزرگ دیهیم شاهنشاهی ایران را بر سر نهاد، پیکر مومیایی شده رضا شاه بزرگ نمایان شد. همانند آن زمان که قاجاریان مغول نتوانستند رضا شاه را کنترل کنند، امروز نیز این جلادان دومین یورش عرب به ایران، نمی‌توانند رضا شاه را کنترل کنند. در سراسر ایران پهناور، در هر روستای دور و نزدیک، روح پدر ایران نوین زنده است. کوچک و بزرگ، پدر بزرگان و پسران و دختران و نواده هایشان کلاه پهلوی بر سر نهادند و فریادهای « رضا شاه رضا شاه روحت شاد » سردادند که پایه‌های حکومت خونین روضه خوان‌های فرستاده استعمار را لرزانید. مردم ایران دریافتند که پیکر بی جان رضا شاه قدرتمندتر از تمامی این گروه جنایتکار است.

زمان بسیاری به درازا کشید، ولی سرانجام مردم ایران حقیقت سخنان آریامهر را دریافتند، زمانی که اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر فریاد می‌کشیدند « قدرت من فقط ناشی از قدرت شماست، و قدرت شما قدرت یک پارچگی ملت ایران است که امروزه در دنیا مورد احترام قرار گرفته است »

ایرانیان سرافرازی خود را با فریادهای جاوید شاه دوباره به دست بیاورید و این « فرقه تبهکاران » را به زیر بکشید و حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را برقرار سازید