تفاوت میان نسخههای «سعدی (باب دوم در احسان)/یکی را کرم بود و قوت نبود»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|یکی را کرم بود و قوت نبود|کفافش بقدر مروت نبود}} | {{ب|یکی را کرم بود و قوت نبود|کفافش بقدر مروت نبود}} | ||
{{ب|که سفله خداوند هستی مباد|جوانمرد را تنگدستی مباد}} | {{ب|که سفله خداوند هستی مباد|جوانمرد را تنگدستی مباد}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۰۵
' | سعدی (باب دوم در احسان) (یکی را کرم بود و قوت نبود) از سعدی |
' |
یکی را کرم بود و قوت نبود | کفافش بقدر مروت نبود | |
که سفله خداوند هستی مباد | جوانمرد را تنگدستی مباد | |
کسی را که همت بلند اوفتد | مرادش کم اندر کمند اوفتد | |
چو سیلاب ریزان که در کوهسار | نگیرد همی بر بلندی قرار | |
نه در خورد سرمایه کردی کرم | تنک مایه بودی از این لاجرم | |
برش تنگدستی دو حرفی نبشت | که ای خوب فرجام نیکو سرشت | |
یکی دست گیرم به چندی درم | که چندی است تا من به زندان درم | |
به چشم اندرش قدر چیزی نبود | ولیکن به دستش پشیزی نبود | |
به خصمان بندی فرستاد مرد | که ای نیک نامان آزاد مرد | |
بدارید چندی کف از دامنش | و گر میگریزد ضمان بر منش | |
وزان جا به زندانی آمد که خیز | وز این شهر تا پای داری گریز | |
چو گنجشک در باز دید از قفس | قرارش نماند اندر او یک نفس | |
چو باد صبا زان میان سیر کرد | نه سیری که بادش رسیدی به گرد | |
گرفتند حالی جوانمرد را | که حاصل کن این سیم یا مرد را | |
به بیچارگی راه زندان گرفت | که مرغ از قفس رفته نتوان گرفت | |
شنیدم که در حبس چندی بماند | نه شکوت نبشت و نه فریاد خواند | |
زمانها نیاسود و شبها نخفت | بر او پارسایی گذر کرد و گفت: | |
نپندارمت مال مردم خوری | چه پیش آمدت تا به زندان دری؟ | |
بگفت ای جلیس مبارک نفس | نخوردم به حیلت گری مال کس | |
یکی ناتوان دیدم از بند ریش | خلاصش ندیدم بجز بند خویش | |
ندیدم به نزدیک رایم پسند | من آسوده و دیگری پای بند | |
بمرد آخر و نیک نامی ببرد | زهی زندگانی که نامش نمرد | |
تنی زنده دل، خفته در زیر گل | به از عالمی زندهی مرده دل | |
دل زنده هرگز نگردد هلاک | تن زنده دل گر بمیرد چه باک؟ |