تفاوت میان نسخه‌های «الگو:نوشتار برگزیده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴۶۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
+
<!-- در اینجا نوشتاری برگزیده از میان درونمایه وبگاه مشروطه می‌آید. -->
 
<onlyinclude>
 
<onlyinclude>
 
*
 
*
[[پرونده:AmericanEmbassyOccupation13Aban1358a9.jpg|thumb|left|260px|]]
 
[[پرونده:AmericanEmbassyTehran1.jpg|thumb|left|260px|]]
 
[[پرونده:AmericanEmbassyOccupation13Aban1358d.jpg|thumb|left|260px|]]
 
[[پرونده:Referendum11Azar1358b.jpg|thumb|left|260px|همه‌پرسی به اصطلاح قانون اساسی ۱۱ آذر ماه ۱۳۵۸]]
 
[[پرونده:BasijMachineGunTrainingAzar1358b.jpg|thumb|left|260px|بسیج اسلامی آموزش بکار بردن کلاشینکف، یوزی و کالیبر ۴۵ و نارنجک علیه مردم ایران می‌بیند]]
 
[[پرونده:TerrorShahriarShafiqParis16Azar1358.jpg|thumb|left|260px|ترور والاگهر شهریار شفیق پاریس  ۱۶ آذر ماه ۱۳۵۸]]
 
'''[[اشغال سفارت امریکا و گروگانگیری نیرنگ سیاسی برای پیشگیری از فروپاشی انقلاب اسلامی ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸]]''' - روز ۱۳ آبان ماه ۱۳۹۸ کوچی تازی، چهلمین سالگشت اشغال سفارت امریکا در تهران و گروگان گرفتن کارمندان سفارت برای چهار صد و چهل و چهار روز می‌باشد.  برای همگان اشغال سفارت امریکا و گروگان گرفتن کارمندان آن سفارت در پیوند با بازپس دادن شاهنشاه به ایران جلوه داده شد. ولی پشت پرده حقیقت به گونه‌ای دیگر بود، و آن برگزاری همه‌پرسی برای به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی بود که رژیم لرزان اسلامی را استوار سازد. در روز ۱۵ آذر ماه ۱۳۵۸ بی‌درنگ پس از برگزاری همه‌پرسی قانون اساسی بی سر و ته رژیم اسلامی مصوب مجلس خبرگان که هیچ شباهتی به قانون اساسی ندارد، چهار گام بنیادین برای استوار ساختن رژیم آخوندی برداشته شد. نخست خمینی دستور راه‌اندازی نیروهای بسیج را داد. راه‌اندازی نیروهای بسیج وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سراسر کشور برای دفاع از  تهدیدها علیه جمهوری اسلامی از سوی مردم ایران برداشته شد.  استراتژی مهم این بود که با فرستادن کماندوهای قتل، رهبران نیروهای مقاومت را به قتل برسانند و یا در خیابان‌ها، بسیجیان مسلح مردم ایران را به گلوله ببندند. والاگهر شهریار شفیق نخستین قربانی این استراتژی بود. رژیم تهدیدهای علیه رژیم ولایت فقیه را به چهار دسته بخش کرد ۱- تهدید نرم ۲- تهدید نیمه سخت (جنبش‌های مردم ایران بدون سلاح گرم برای براندازی) ۳- تهدیدهای اقتصادی/سیاسی از درون و بیرون از کشور و ۴- تهدید سخت (جنبش‌های مسلحانه مردم ایران برای براندازی رژیم آخوندی). اکنون پس از نزدیک به چهل سال بسیج یکی از مخوف‌ترین سازمان‌های نظامی مدافع رژیم اسلامی در ایران است. دومین گام پس از رفراندوم به اصطلاح قانون اساسی، گسترش سپاه پاسداران بازوی مسلح حزب جمهوری اسلامی و قلع و قمع ارتش ایران بود. گام سوم، لایحه پاکسازی و ایجاد محیط مساعد برای رشد نهادهای انقلاب اسلامی در وزارتخانه‌ها، دانشگاه‌ها ، بانک‌ها، و موسسات و کمپانی‌های دولتی که پیشتر به تصویب شورای انقلاب اسلامی رسیده بود، از سوی سازمان امور اداری و استخدامی کشور به همه سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها فرستاده شد، همه میهن‌پرستان از همه سازمان‌ها بیرون انداخته شدند، بسیاری به زندان‌های مخوف رژیم اسلامی افکنده شدند و شمار بسیاری نیز اعدام شدند.
 
  
روز ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ کوچی تازی سفارت امریکا در تهران به دست گروهی تروریست آموزش یافته اشغال شد. باید دانست که در روز ۱۴ آبان ماه سفارت بریتانیا در تهران اشغال شد و از دولت بریتانیا خواسته شد که نخست وزیر پیشین شاپور بختیار را به ایران بازگرداند ولی در شگفتی بسیار اشغالگران سفارت بریتانیا در شامگاه ۱۴ آبان ماه از سفارت بیرون رفتند. در روز ۱۶ آبان ماه ۱۳۵۸ در نامه‌ای که به سفارت آلمان فدرال نوشته شده بود، هشدار داده شده بود که اگر هموندان کنفدراسیون دانشجویی که در زندان‌های آلمان هستند آزاد نشوند، سفارت آلمان اشغال خواهد شد. باید گفت که برنامه اشغال سفارتخانه در تهران برای چندین سفارتخانه غربی ریخته شده بود و درخواست‌ها از هر سفارتخانه با دیگری متفاوت بود.
+
[[پرونده:Farzaneh Kheradmand Disgraceful Day 15 Khordad 1342-1.mp4|thumb|left|180px|روز ننگین پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲]]
+
[[پرونده:ShahanshahAryamehrSpeech15Khordad1351.mp4|thumb|180px|[[سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در نشست تاریخی کنگره بزرگ ملی در بزرگداشت دهمین سالگرد انقلاب شاه و مردم ۳ بهمن ماه ۱۳۵۱|سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی در دهمین سالروز انقلاب شاه و مردم و یادآوری روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]]]
از روز ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ که اسلامیون قدرت را به دست گرفتند به اعدام و سرکوب مردم ایران پرداختند. واقعیت اشغال سفارت و گروگانگیری این بود که انقلاب اسلامی در حال پاشیده شدن بود و خمینی خواست همانند آتش زدن سینما رکس آبادان، رخدادی بوجود آورد تا جنگی که برای به دست آوردن قدرت در ایران به راه افتاده بود را از مردم ایران پنهان دارد.
+
[[پرونده:Shahanshah19Dey1341FarmerCongress2.jpg|thumb|left|180px|شاهنشاه در کنگره ملی کشاورزان ۱۹ دی ۱۳۴۱]]
 +
[[پرونده:ShahanshahSpeechEnghelabShahMardomQom1341.jpg|thumb|left|180px|سخنرانی شاهنشاه در قم ۴ بهمن ۱۳۴۱]]
 +
[[پرونده:Fiftheenth Khordad 42 5.jpg|thumb|left|180px|خمینی چیان به خیابان می‌ریزند]]
 +
[[پرونده:TerrorKhomeini15Khordad1342g.jpg|thumb|left|180px|]]
 +
[[پرونده:TerrorKhomeini15Khordad1342a.jpg|thumb|left|180px|]]
 +
[[پرونده:Fiftheenth Khordad 42.jpg|thumb|left|160px|مردم به پشتیبانی از نیروهای دولتی می‌پردازند و از شهربانی درخواست اسلحه کردند ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]
  
رژیم اسلامی در  دو استان آذربایجان و کردستان به بمباران و کشتار مردم ایران پرداخت. پس از اعدام صدها تن از سران مشروطه شاهنشاهی ایران، مردم از خواب بیدار شدند و دریافتند قول‌هایی که انقلابیون به آنها داده بودند دروغی بیش نبوده است، پاسداران انقلاب اسلامی به دلخواه دلاوران و مردم ایران را اعدام کردند، کمپانی‌ها، خانه‌ها و کارخانه‌های مردم را مصادره نمودند، به بانوان بی حجاب در خیابان‌ها یورش بردند، زنان و دختران زیبای ایران را پاسداران در خیابان‌ها دستگیر کردند و با خود بردند و به آنها تجاوز کردند و به قتل رساندند و سوزاندند.  
+
'''[[روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]'''  - در روز پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲ خمینی بلوا و آشوبی در تهران و چند شهر دیگر برپا کرد تا شاید حکومت مشروطه پارلمانی ایران را براندازد. با دیدگاه امروز این بلوا در روز ننگین ۱۵ خرداد ماه همان ترکیبی را داشت که در آشوب سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی دیدیم. آرنگ‌ها « مرگ بر این دیکتاتور خون آشام » و « یا مرگ یا خمینی » بود. خمینی چیان بارها کوشش کردند که اسلحه خانه ارتش را بگیرند، سینماها را به آتش کشیدند و بانک‌ها و مغازه‌ها را تاراج کردند. خمینی چیان زنان بدون حجاب را کتک زدند، به کلانتری‌ها و ماموران پلیس یورش بردند و کتابخانه‌ها، مدرسه‌های دخترانه، روزنامه‌ها را به آتش کشیدند. خمینی چیان برنامه ریزی شده با پیت‌های نفت به آرشیو دادگستری که پرونده‌های این مجرمین در آنجا قرارداشت یورش بردند و بایگانی را به آتش کشیدند.  در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ این بلوا نافرجام ماند زیرا که مردم ایران، ارتش، دولت و پلیس دست در دست یکدیگر خمینی چیان را تار و مار کردند. بلوای پانزدهم خرداد شکست خورد زیرا که کنفدراسیون دانشجویان و سازمان آزادی بخش فلسطین وجود نداشت. پس از این روز ننگین، خمینی چیان از اشتباه‌های خویش آموختند و برنامه دیگری ریختند. نخست توانستند که خمینی را از چوبه دار برهانند، از خمینی آیت اله ساختند و وی را سرانجام در نجف جایی که خمینی ایدئولوژی ولایت فقیه و حکومت اسلامی را پروراند ماندگار کردند. آنگاه با بنیاد کردن کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، پروپاگاند علیه شاهنشاه ایران را آغاز کردند و با این پروپاگاندهای پیوسته توانستند کشورهای غربی را علیه شاهنشاه ایران برانگیزانند. خمینی چیان با عرفات و دیگر سازمان‌های تروریستی همکاری کردند و تروریست‌هایی زبردست در ساختن بمب، مبارزه‌های مسلحانه و جنگ‌های چریکی برای براندازی حکومت ایران آموزش دادند و روانه ایران کردند. با اینکه خمینی از سوی دادگاه به مرگ محکوم شد، با همدستی ژنرال حسن پاکروان رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور خمینی آزاد شد تا برنامه‌های اهریمنی خود را علیه کشور ایران و شاهنشاه ایران ادامه دهد. همه کسانی که امروز در کشور ایران پست‌های کلیدی را در دست دارند همان کسانی بودند که نزدیک به خمینی و در بلوای ۱۵ خرداد دستگیر شدند.  
  
جبهه ملی که در رویای حکومت بر ایران بود، تکان خورد و دریافت که علیه اسلامیون که روزی دست در دست یکدیگر نهادند تا شاهنشاهی پارلمانی ایران را سرنگون سازند، کاری نمی‌تواند بکند. در روز ۲۱ امرداد ماه ۲۵۳۸ شاهنشاهی جبهه ملی تظاهرات بزرگی علیه قانون نوین مطبوعات برای پدافند از آزادی مطبوعات و اعتراض به مصادره روزنامه آیندگان در دانشگاه تهران به راه انداخت. اسلامیون به این تظاهرات با به کار گرفتن چماق، چاقو، دشنه و سنگ یورش بردند و ساعت‌ها میان تظاهرکنندگان و اسلامیون جنگ درگرفت و از کنترل بیرون شد. بیش از ۲۷۰ تن به سختی زخمی شدند و به بیمارستان‌ها برده شدند.  
+
در روز ننگین پانزدهم خرداد بلوا و آشوب از چند نقطه تهران آغاز شد. گروهی از خمینی چیان از میدان بارفروشان تهران به سرکردگی قمه‌کش معروف تهران "طیب حاج رضایی" به راه افتادند. گروهی دیگر از خمینی چیان از جلوی بازار و میدان ارگ با چماق و چاقو به راه افتادندحرکت بسیار برنامه ریزی شده برای یورش به اداره انتشارات و رادیو و مرکز تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها برای دستیابی به سلاح گرم بود. خمینی چیان سر راه، جیپ‌ها و کامیون‌های پلیس و ماشین‌های آتش نشانی و خودروهای مردم را خرد کردند و به آتش کشیدند.  در میدان ارگ خمینی چیان به پلیس حمله کردند و شماری از نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان کشته شدند. حمله‌ها به تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها و اداره انتشارات و رادیو با وجود پایداری مامورین چندین  بار از سرگرفته شد. خمینی چیان به پارک شهر ریختند و از ورودی پارک تا سالن ورزشی پارک شهر را ویران ساختند و به آتش کشیدند و شماری از درختان پارک شهر را نیز سوزاندند.  گروهی پس از خرد کردن اتاقک نگهبان وارد کاخ دادگستری شدند، اینان به خوبی به ساختمان دادگستری و جای بایگانی دادگستری آشنایی داشتند، دیوار نازک میان اتاق نگهبان و بایگانی را خراب کردند و روی پرونده‌های بایگانی نفت ریختند و به آتش کشیدند و متواری شدند. خمینی چیان در دسته‌های کوچکتری پخش شدند و در ناصر خسرو برابر شمس العماره اتوبوس‌های شرکت واحد را آتش زدند و همه کیوسک‌های بلیت فروشی را شکستند و کیوسک را از جای درآوردند. گروهی دیگر از چهارراه گلوبندک به سوی بوذرجمهری غربی و خیابان خیام سرازیر شدند و آمبولانس کشیک وزارت بهداری و ورودی و شیشه‌های وزارت بهداری را شکستند. برابر نیمروز خمینی چیان گِرد وزارت دارایی را گرفتند و پلیس ناچار به پرتاب گاز اشک آور شد. آنگاه خمینی چیان در سه دسته چهارصد تنی به باشگاه ورزشی جعفری یورش بردند و بخش‌های موزه باشگاه، ورزش باستانی و لباس کنی را شکستند و آتش زدند. کارمندان بانک‌های پیرامون بازار تا ساعت ۱۹ ناچار در بانک‌ها ماندند. خمینی چیان آمبولانس جا به جا کردن مردگان را نیز به آتش کشیدند.  هم چنین خمینی چیان  سینماهای متروپل، سعدی، حافظ، ایفل، ادئون و مغازه‌های کنار این سینماها را آتش زدند.  
  
خمینی دریافت که اکثریت مردم ایران برنامه‌های وی را برای برقراری ولایت فقیه نمی‌پذیرند. برای مردم ایران جمهوری اسلامی و ولایت فقیه که خمینی از آن می‌گفت آشکار نبود و نمی‌دانستند که خمینی از چه ایده‌ایی سخن می‌گوید. به هر روی مردم ایران یک دیکتاتوری دینی را نمی‌پذیرفتند.  
+
از ساعت یک پس نیمروز کم کم تانک‌ها به خیابان‌ها آمدند. گروهی از خمینی چیان در شرق تهران راهی کارخانه برق ژاله شدند. تا رسیدن ماموران کارکنان کارخانه با تشکیل گارد ملی و پایداری بی همانند از ورود خمینی چیان به کارخانه جلوگیری کردند.  خمینی چیان در میدان خراسان اتوبوس‌های شرکت واحد را  به آتش کشیدند و به سوی خیابان ری و میدان شاه متواری شدند. در همین هنگام خمینی چیان جلوی خودروی نیروی هوایی که از خیابان ژاله می‌گذشت را گرفتند و  ستوان یکم نیروی هوایی حبیب اله مستوفیان را  چند استوار نیروی هوایی سوار بر خودرو را بیرون کشیدند و به بسیار دلخراش ستوان یکم مستوفیان را قتل رساندند و دیگر درجه داران را به سختی زخمی کردند. به سبب نبودن اتوبوس و کمبود تاکسی مردم پیاده به سوی خانه هایشان می‌رفتند. در سراسر تهران خمینی چیان بیشتر مشروب فروشی‌ها را ویران کردند و سینماها و دانسینگ‌ها ویران ساختند و یا به آتش کشیدند. از روش کار خمینی چیان روشن بود که ستاد مرکزی آنان در سرچشمه قرار داشت و بدین روی یورش‌ها بیشتر در خیابان‌های ری، سیروس، بهارستان، امیرکبیر، ناصرخسرو، بازار، باب همایون انجام می‌شد. هم چنین پیوسته برای خمینی چیان از خیابان‌های شوش، دروازه غار، گودها، سید ملک خاتون افراد کمکی می‌رسید. از ساعت ۳ پس از نیمروز خمینی چیان به گروه‌های کوچکتری درآمدند و خود را به غرب و جنوب غربی تهران رساندند و ساعت‌های دراز در خیابان شاهرضا و سی متری به زد و خورد پرداختند.
  
در این آشفتگی و هرج و مرج در روز ۱۲ امرداد ماه ۱۳۵۸ انتخابات مجلس خبرگان انجام شد. در این  به اصطلاح انتخابات، روش رژیم نوین در ایران آشکار شد. همه گروه‌ها به روش انتخابات اعتراض کردند. اصغر سنجابی رییس ایل سنجابی و برادر دکتر کریم سنجابی رهبر جبهه ملی و از یاران خمینی به ویژه در درازای انقلاب اسلامی، و وزیر خارجه پیشین، نامه بلندبالایی به نخست‌وزیر نوشت و به آگاهی رساند که کریم سنجابی کاندیدای کرمانشاهان بوده است ولی پوسترهای انتخاباتی وی را گروه‌هایی از دیوار کندند، از سوی فرمانداری کرمانشاهان پهرست کاندیداها به انتخاب فرمانداری چاپ شد و نام دکتر کریم سنجابی در پهرست کاندیداها آورده نشد. در قصر شیرین افرادی با اسلحه مردم را تهدید به رای دادن به کاندیداهای خاصی نمودند و ماموران و مسولان دولت هیچ گونه واکنشی نشان ندادند. حزب توده نیز اعتراض کرد که در انتخابات مجلس خبرگان موارد خلاف بسیاری دیده شده است و نام کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی در حوزه‌ها نصب شده و ماموران از مردم خواستند که به این کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی رای بدهند و به ویژه ورقه رای بیسوادها را مسولان حوزه با نام‌های کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی پر کردند.  
+
برنامه اصلاحاتی که ملت ایران سال‌ها چشم به راه آن بود، در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ به آرای ملت ایران گذاشته شد و با اکثریت آرای ملت ایران در سراسر کشور به منشور شش ماده‌ای [[انقلاب شاه و مردم]] آری گفته‌شد. با این اصلاحات زمینداران بزرگ و هم‌چنین روحانیون آغاز به دشمنی کردند. با اجرای [[اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی]] می‌بایستی که فئودالیسم در ایران برچیده شود و زمین از مالکین بزرگ خریداری و میان کشاورزانی که روی آن کار می‌کردند تقسیم شود. مالکین بزرگ و ملایان به سرکردگی حجت‌الاسلام خمینی تبانی کرده و تظاهراتی علیه تقسیم اراضی به راه انداختند. اصل نخست اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی و دگرگون ساختن موقعیت سیاسی و اجتماعی زنان، با اصل پنجم منشور انقلاب شاه و مردم [[اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان]] یعنی دادن آزادی به زنان و حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن‌های استان و شهرستان، دو  مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر در کشور، افزون بر این، برای گسترش بیشتر دموکراسی در انتخابات آزاد محدودیت دینی برداشته شد تا هر ایرانی با هر باوری بتواند انتخاب کند و انتخاب شود که این با دگرگون ساختن سوگند نمایندگان از به "قرآن مجید" به "کتاب آسمانی" به اجرا درآید. همچنین دگرگون ساختن گاهنامه هجری خورشیدی به گاهنامه شاهنشاهی از فروردین ماه سال ۱۳۴۲ اصولی بودند که ملایان و فئودال‌ها با آن به مخالفت برخاستند.
 
 
ستاد انتخاباتی حزب ملت ایران، سازمان چریک‌های فدایی خلق، گروه سیاسی پیمان گروه ائتلافی سازمان مجاهدین و بسیاری از گروه‌ها و حزب‌ها به روش انتخابات مجلس خبرگان اعتراض کردند. این انتخابات نشان داد که خمینی و همدستانش می‌دانستند که هیچگاه در یک  رفراندوم آزاد برای تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی پیروز نخواهند شد. برای خمینی و همدستانش روشن بود که تنها با ترور و زور و تقلب در انتخابات، دروغ و ترساندن مردم می‌توانند قانون اساسی اسلامی را به مردم ایران بچپانند. برای اینان هم چنین روشن شده بود که مردم ایران، آنها را دشمنان خود می‌پندارند. بدین روی، خمینی و همدستانش برآن شدند که دشمنی برای مردم ایران بسازند و آنان را با آن دشمن مشغول دارند. این دشمن همان « آمریکای جهانخوار » بود. با پروپاگاندهای دروغ، سفارت امریکا اشغال شد و کارمندان سفارت به گروگان گرفته شدند. تاریخ اشغال سفارت امریکا برای یک ماه پیش از برقراری رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی نهاده شد.
 
 
 
در روز ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ سفارت امریکا در تهران از سوی گروهی که آموزش دقیق برای اشغال سفارت و گروگان‌گیری دیده بودند اشغال شد. در روز ۱۱ آذر ماه ۱۳۵۸ رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی برگزار شد یعنی یک روز پس از برگزاری تاسوعا و عاشورا روزهای نمایش و تبلیغات برای شرکت در همه‌پرسی در سراسر کشور.
 
 
 
یورش به سفارت امریکا - ساعت ده و سی دقیقه روز یکشنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ یک گروه چهار صد تا چهار صد و پنجاه تنی که خود را « دانشجویان پیرو خط امام » می‌نامیدند در خیابان تخت جمشید به راه افتادند و عربده کشان با دادن شعارها خود را به جلوی در اصلی سفارت امریکا امریکا رساندند. ساعت ۱۱ یورش به سفارت آغاز شد، با دستگاه‌هایی که همراه خود داشتند، زنجیرهای جلوی در بزرگ را بُریدند و به درون سفارت یورش بردند، گروهی نیز از دیوارهای سفارت بالا رفتند و به درون باغ سفارت امریکا پریدند. بی درنگ گروهی از یورش بَرندگان دو پلاکارد پارچه‌ای را که پیشتر آماده کرده بودند را بر دیوار سفارت آویختند. بر روی این پلاکاردها نوشته شده بود: « ما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، به منظور اعتراض به جنایات امریکا و پناه دادن شاه مخلوق سفارت امریکا را اشغال کرده‌ایم » و روی پلاکارد دیگر نوشته شده بود « خمینی می رزمد کارتر می‌لرزد ». ساعت یک پس از نیمروز رادیو ایران اشغال سفارت امریکا در تهران را با اطلاعیه شماره یک اشغال کنندگان این سفارت به آگاهی مردم ایران رساند....'''[[اشغال سفارت امریکا و گروگانگیری نیرنگ سیاسی برای پیشگیری از فروپاشی انقلاب اسلامی ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸|از همه ایرانیان درخواست می‌کنیم که این نوشتار را کامل بخوانند و میان دیگر هم میهنان پخش نمایند تا همه بدانیم کشور ایران و مردم ایران چهل سال است که در دست فرقه تبهکاران، حکومت جهل و جنون دست و پا می زند.]]'''
 
  
 +
'''[[روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲|پیشینه و رویدادهای روز ننگین ۱۵ خرداد ۴۲ را بخوانیم و ارتجاع سرخ و سیاه را از کشور اهورایی ایران ریشه‌کن کنیم]]'''
 
</onlyinclude>
 
</onlyinclude>
  
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]
 
[[رده:مشروطه:صفحه اصلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۸


روز ننگین پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲
شاهنشاه در کنگره ملی کشاورزان ۱۹ دی ۱۳۴۱
سخنرانی شاهنشاه در قم ۴ بهمن ۱۳۴۱
خمینی چیان به خیابان می‌ریزند
TerrorKhomeini15Khordad1342g.jpg
TerrorKhomeini15Khordad1342a.jpg
مردم به پشتیبانی از نیروهای دولتی می‌پردازند و از شهربانی درخواست اسلحه کردند ۱۵ خرداد ۱۳۴۲

روز ننگین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ - در روز پانزدهم خرداد ماه ۱۳۴۲ خمینی بلوا و آشوبی در تهران و چند شهر دیگر برپا کرد تا شاید حکومت مشروطه پارلمانی ایران را براندازد. با دیدگاه امروز این بلوا در روز ننگین ۱۵ خرداد ماه همان ترکیبی را داشت که در آشوب سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی دیدیم. آرنگ‌ها « مرگ بر این دیکتاتور خون آشام » و « یا مرگ یا خمینی » بود. خمینی چیان بارها کوشش کردند که اسلحه خانه ارتش را بگیرند، سینماها را به آتش کشیدند و بانک‌ها و مغازه‌ها را تاراج کردند. خمینی چیان زنان بدون حجاب را کتک زدند، به کلانتری‌ها و ماموران پلیس یورش بردند و کتابخانه‌ها، مدرسه‌های دخترانه، روزنامه‌ها را به آتش کشیدند. خمینی چیان برنامه ریزی شده با پیت‌های نفت به آرشیو دادگستری که پرونده‌های این مجرمین در آنجا قرارداشت یورش بردند و بایگانی را به آتش کشیدند. در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ این بلوا نافرجام ماند زیرا که مردم ایران، ارتش، دولت و پلیس دست در دست یکدیگر خمینی چیان را تار و مار کردند. بلوای پانزدهم خرداد شکست خورد زیرا که کنفدراسیون دانشجویان و سازمان آزادی بخش فلسطین وجود نداشت. پس از این روز ننگین، خمینی چیان از اشتباه‌های خویش آموختند و برنامه دیگری ریختند. نخست توانستند که خمینی را از چوبه دار برهانند، از خمینی آیت اله ساختند و وی را سرانجام در نجف جایی که خمینی ایدئولوژی ولایت فقیه و حکومت اسلامی را پروراند ماندگار کردند. آنگاه با بنیاد کردن کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، پروپاگاند علیه شاهنشاه ایران را آغاز کردند و با این پروپاگاندهای پیوسته توانستند کشورهای غربی را علیه شاهنشاه ایران برانگیزانند. خمینی چیان با عرفات و دیگر سازمان‌های تروریستی همکاری کردند و تروریست‌هایی زبردست در ساختن بمب، مبارزه‌های مسلحانه و جنگ‌های چریکی برای براندازی حکومت ایران آموزش دادند و روانه ایران کردند. با اینکه خمینی از سوی دادگاه به مرگ محکوم شد، با همدستی ژنرال حسن پاکروان رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور خمینی آزاد شد تا برنامه‌های اهریمنی خود را علیه کشور ایران و شاهنشاه ایران ادامه دهد. همه کسانی که امروز در کشور ایران پست‌های کلیدی را در دست دارند همان کسانی بودند که نزدیک به خمینی و در بلوای ۱۵ خرداد دستگیر شدند.

در روز ننگین پانزدهم خرداد بلوا و آشوب از چند نقطه تهران آغاز شد. گروهی از خمینی چیان از میدان بارفروشان تهران به سرکردگی قمه‌کش معروف تهران "طیب حاج رضایی" به راه افتادند. گروهی دیگر از خمینی چیان از جلوی بازار و میدان ارگ با چماق و چاقو به راه افتادند. حرکت بسیار برنامه ریزی شده برای یورش به اداره انتشارات و رادیو و مرکز تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها برای دستیابی به سلاح گرم بود. خمینی چیان سر راه، جیپ‌ها و کامیون‌های پلیس و ماشین‌های آتش نشانی و خودروهای مردم را خرد کردند و به آتش کشیدند. در میدان ارگ خمینی چیان به پلیس حمله کردند و شماری از نیروهای انتظامی و تظاهرکنندگان کشته شدند. حمله‌ها به تسلیحات ارتش و کلانتری‌ها و اداره انتشارات و رادیو با وجود پایداری مامورین چندین بار از سرگرفته شد. خمینی چیان به پارک شهر ریختند و از ورودی پارک تا سالن ورزشی پارک شهر را ویران ساختند و به آتش کشیدند و شماری از درختان پارک شهر را نیز سوزاندند. گروهی پس از خرد کردن اتاقک نگهبان وارد کاخ دادگستری شدند، اینان به خوبی به ساختمان دادگستری و جای بایگانی دادگستری آشنایی داشتند، دیوار نازک میان اتاق نگهبان و بایگانی را خراب کردند و روی پرونده‌های بایگانی نفت ریختند و به آتش کشیدند و متواری شدند. خمینی چیان در دسته‌های کوچکتری پخش شدند و در ناصر خسرو برابر شمس العماره اتوبوس‌های شرکت واحد را آتش زدند و همه کیوسک‌های بلیت فروشی را شکستند و کیوسک را از جای درآوردند. گروهی دیگر از چهارراه گلوبندک به سوی بوذرجمهری غربی و خیابان خیام سرازیر شدند و آمبولانس کشیک وزارت بهداری و ورودی و شیشه‌های وزارت بهداری را شکستند. برابر نیمروز خمینی چیان گِرد وزارت دارایی را گرفتند و پلیس ناچار به پرتاب گاز اشک آور شد. آنگاه خمینی چیان در سه دسته چهارصد تنی به باشگاه ورزشی جعفری یورش بردند و بخش‌های موزه باشگاه، ورزش باستانی و لباس کنی را شکستند و آتش زدند. کارمندان بانک‌های پیرامون بازار تا ساعت ۱۹ ناچار در بانک‌ها ماندند. خمینی چیان آمبولانس جا به جا کردن مردگان را نیز به آتش کشیدند. هم چنین خمینی چیان سینماهای متروپل، سعدی، حافظ، ایفل، ادئون و مغازه‌های کنار این سینماها را آتش زدند.

از ساعت یک پس نیمروز کم کم تانک‌ها به خیابان‌ها آمدند. گروهی از خمینی چیان در شرق تهران راهی کارخانه برق ژاله شدند. تا رسیدن ماموران کارکنان کارخانه با تشکیل گارد ملی و پایداری بی همانند از ورود خمینی چیان به کارخانه جلوگیری کردند. خمینی چیان در میدان خراسان اتوبوس‌های شرکت واحد را به آتش کشیدند و به سوی خیابان ری و میدان شاه متواری شدند. در همین هنگام خمینی چیان جلوی خودروی نیروی هوایی که از خیابان ژاله می‌گذشت را گرفتند و ستوان یکم نیروی هوایی حبیب اله مستوفیان را چند استوار نیروی هوایی سوار بر خودرو را بیرون کشیدند و به بسیار دلخراش ستوان یکم مستوفیان را قتل رساندند و دیگر درجه داران را به سختی زخمی کردند. به سبب نبودن اتوبوس و کمبود تاکسی مردم پیاده به سوی خانه هایشان می‌رفتند. در سراسر تهران خمینی چیان بیشتر مشروب فروشی‌ها را ویران کردند و سینماها و دانسینگ‌ها ویران ساختند و یا به آتش کشیدند. از روش کار خمینی چیان روشن بود که ستاد مرکزی آنان در سرچشمه قرار داشت و بدین روی یورش‌ها بیشتر در خیابان‌های ری، سیروس، بهارستان، امیرکبیر، ناصرخسرو، بازار، باب همایون انجام می‌شد. هم چنین پیوسته برای خمینی چیان از خیابان‌های شوش، دروازه غار، گودها، سید ملک خاتون افراد کمکی می‌رسید. از ساعت ۳ پس از نیمروز خمینی چیان به گروه‌های کوچکتری درآمدند و خود را به غرب و جنوب غربی تهران رساندند و ساعت‌های دراز در خیابان شاهرضا و سی متری به زد و خورد پرداختند.

برنامه اصلاحاتی که ملت ایران سال‌ها چشم به راه آن بود، در روز ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ به آرای ملت ایران گذاشته شد و با اکثریت آرای ملت ایران در سراسر کشور به منشور شش ماده‌ای انقلاب شاه و مردم آری گفته‌شد. با این اصلاحات زمینداران بزرگ و هم‌چنین روحانیون آغاز به دشمنی کردند. با اجرای اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی می‌بایستی که فئودالیسم در ایران برچیده شود و زمین از مالکین بزرگ خریداری و میان کشاورزانی که روی آن کار می‌کردند تقسیم شود. مالکین بزرگ و ملایان به سرکردگی حجت‌الاسلام خمینی تبانی کرده و تظاهراتی علیه تقسیم اراضی به راه انداختند. اصل نخست اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی و دگرگون ساختن موقعیت سیاسی و اجتماعی زنان، با اصل پنجم منشور انقلاب شاه و مردم اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان یعنی دادن آزادی به زنان و حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن‌های استان و شهرستان، دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر در کشور، افزون بر این، برای گسترش بیشتر دموکراسی در انتخابات آزاد محدودیت دینی برداشته شد تا هر ایرانی با هر باوری بتواند انتخاب کند و انتخاب شود که این با دگرگون ساختن سوگند نمایندگان از به "قرآن مجید" به "کتاب آسمانی" به اجرا درآید. همچنین دگرگون ساختن گاهنامه هجری خورشیدی به گاهنامه شاهنشاهی از فروردین ماه سال ۱۳۴۲ اصولی بودند که ملایان و فئودال‌ها با آن به مخالفت برخاستند.

پیشینه و رویدادهای روز ننگین ۱۵ خرداد ۴۲ را بخوانیم و ارتجاع سرخ و سیاه را از کشور اهورایی ایران ریشه‌کن کنیم