تفاوت میان نسخه‌های «سعدی (غزلیات)/عشق در دل ماند و یار از دست رفت»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|عشق در دل ماند و یار از دست رفت|دوستان! دستی، که کار از دست رفت}}
 
{{ب|عشق در دل ماند و یار از دست رفت|دوستان! دستی، که کار از دست رفت}}
 
{{ب|ای عجب گر من رسم در کام دل!|کی رسم؟ چون روزگار از دست رفت}}
 
{{ب|ای عجب گر من رسم در کام دل!|کی رسم؟ چون روزگار از دست رفت}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۲

' سعدی (غزلیات) (عشق در دل ماند و یار از دست رفت)
از سعدی
'


عشق در دل ماند و یار از دست رفت دوستان! دستی، که کار از دست رفت
ای عجب گر من رسم در کام دل! کی رسم؟ چون روزگار از دست رفت
بخت و رای و زور و زر بودم، دریغ! کاندر این غم، هر چهار از دست رفت
عشق و سودا و هوس در سر بماند صبر و آرام و قرار از دست رفت
گر من از پای اندرآیم گو درآی بهتر از من صدهزار از دست رفت!
بیم جان کاین بار خونم می‌خورد ور نه این دل چند بار از دست رفت
مرکب سودا جهانیدن چه سود؟ چون زمام اختیار از دست رفت
سعدیا! با یار عشق آسان بود عشق باز! اکنون که یار از دست رفت