تفاوت میان نسخه‌های «خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای پسر دامن اهل قدم از دست مده»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|ای پسر دامن اهل قدم از دست مده|ورت از دست بر آید کرم از دست مده}}
 
{{ب|ای پسر دامن اهل قدم از دست مده|ورت از دست بر آید کرم از دست مده}}
 
{{ب|چون کسی نیست که با او نفسی بتوان برد|برو و همدم خود باش و دم از دست مده}}
 
{{ب|چون کسی نیست که با او نفسی بتوان برد|برو و همدم خود باش و دم از دست مده}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۲۴

' خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای پسر دامن اهل قدم از دست مده)
از خواجوی کرمانی
'


ای پسر دامن اهل قدم از دست مده ورت از دست بر آید کرم از دست مده
چون کسی نیست که با او نفسی بتوان برد برو و همدم خود باش و دم از دست مده
در فنا محو شو و گنج بقا حاصل کن بگذر از ملک وجود و عدم از دست مده
شادی وصل اگرت دست نخواهد دادن هجر را باش و سر کوی غم از دست مده
اگر از توبه و سالوس ندامت داری با ندیمان بسر آر و ندم از دست مده
خرقه از پیرمغان گیر و گرت دست دهد کنج بتخانه و روی صنم از دست مده
چون یقینی که همه ملکت جم بر بادست پشت پایی بزن و جام جم از دست مده
یار اگر طالب درد تو بود درمان چیست از دوا روی بتاب و الم از دست مده
گر چه آن خسرو خوبان ندهد داد کسی خاک برسر کن و پای علم از دست مده
وگر از پای فتادی و نشد کارت راست آن سر زلف پر از پیچ و خم از دست مده
چون شدی معتکف کعبه قربت خواجو در طواف آی و حریم حرم از دست مده