تفاوت میان نسخههای «تاریخ معاصر ایران با سدای اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر درباره ترور حسنعلی منصور و اشغال ایران در جنگ جهانی دوم - بخش ۱»
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) |
|||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
}} | }} | ||
− | [[پرونده:Mohammad Reza Shah Pahlavi 6 Bahman 1343 Section 1 Assassin Mansour WWII | + | [[پرونده:Mohammad Reza Shah Pahlavi 6 Bahman 1343 Section 1 Assassin Mansour WWII.mp4|thumb|left|260px|تاریخ معاصر ایران با سدای اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر - بخش ۱]] |
− | '''تاریخ معاصر ایران با سدای اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در سالروز انقلاب شاه و مردم. در این پیام به ملت ایران به سبب ترور حسنعلی منصور نخستوزیر ایران شاهنشاه برای همه | + | '''تاریخ معاصر ایران با سدای اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در سالروز انقلاب شاه و مردم. در این پیام به ملت ایران به سبب ترور حسنعلی منصور نخستوزیر ایران شاهنشاه برای همه ایرانیان سخنان رسایی ایراد کردند. بخش اول مروری بر بنیاد ایران نوین به دست اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ، اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، اداره کشور ایران به دست اشغالگران شوروی و انگلستان، جداساختن آذربایجان از ایران و مبارزه برای یکپارچگی ایران می باشد. بخش نخست سخنان آریامهر را می شنویم''' |
امروز دو سال از ششم بهمن ۱۳۴۱ میگذرد، روزی که به تصویب شما ملت ایران ۲۵۰۰ سال تاریخ اجتماعی ایران را ورق زدیم و یک مرتبه و همه جانبه وارد ردیف اول ملل و اجتماعات مترقی امروز جهان شدیم. عظمت و قاطعیت انقلاب ما و جواب مثبت و خرد کننده شما به قدری بود که برای دشمنان ایران، حالت بهت و سرگیجی پیدا شد. روز ششم بهمن با تصویب ملت، بدون اینکه از دماغ کسی خونی جاری شود به عنوان انقلاب سفید شاه و مردم وارد تاریخ شد. اما من پیشبینی میکردم که دو جناح یعنی مخربین بیوطن سرخ و مرتجعین سیاه، آرام نخواهند نشست، چون دنیای آنها تمام میشد. در اسفند ۱۳۴۱ در فارس مرتجعین دزدِ قاتلِ قطاع الطریق بلوایی را راه انداختند که قوای انتظامی با دادن ۶۵ قربانی آن را خاموش ساخت. در پانزده خرداد ۱۳۴۲ در تهران اوضاعی چنان وحشیانه به پا ساختند که از ذکرش شرم دارم که آنهم با سرکوبی جاهلین و خائنین خاتمه پیدا کرد. تمام تحقیقاتی که تابحال به عمل آمده است ما را باز به همین اتحاد نامقدس در مورد سوءقصد به جان منصور نخستوزیر میرساند. منصور چه کرده بود، غیر از اینکه در اجرای هدفهای انقلاب ششم بهمن با پاکی و صمیمیت روزی بیست ساعت کار میکرد؟ غیر از اینکه برای اجرای این برنامههای فنی قیافههای جدید تحصیل کرده و متخصص و درستکار جمعآوری کند و روح همکاری دسته جمعی و سازمان صحیح اداری ایجاد کند؟ | امروز دو سال از ششم بهمن ۱۳۴۱ میگذرد، روزی که به تصویب شما ملت ایران ۲۵۰۰ سال تاریخ اجتماعی ایران را ورق زدیم و یک مرتبه و همه جانبه وارد ردیف اول ملل و اجتماعات مترقی امروز جهان شدیم. عظمت و قاطعیت انقلاب ما و جواب مثبت و خرد کننده شما به قدری بود که برای دشمنان ایران، حالت بهت و سرگیجی پیدا شد. روز ششم بهمن با تصویب ملت، بدون اینکه از دماغ کسی خونی جاری شود به عنوان انقلاب سفید شاه و مردم وارد تاریخ شد. اما من پیشبینی میکردم که دو جناح یعنی مخربین بیوطن سرخ و مرتجعین سیاه، آرام نخواهند نشست، چون دنیای آنها تمام میشد. در اسفند ۱۳۴۱ در فارس مرتجعین دزدِ قاتلِ قطاع الطریق بلوایی را راه انداختند که قوای انتظامی با دادن ۶۵ قربانی آن را خاموش ساخت. در پانزده خرداد ۱۳۴۲ در تهران اوضاعی چنان وحشیانه به پا ساختند که از ذکرش شرم دارم که آنهم با سرکوبی جاهلین و خائنین خاتمه پیدا کرد. تمام تحقیقاتی که تابحال به عمل آمده است ما را باز به همین اتحاد نامقدس در مورد سوءقصد به جان منصور نخستوزیر میرساند. منصور چه کرده بود، غیر از اینکه در اجرای هدفهای انقلاب ششم بهمن با پاکی و صمیمیت روزی بیست ساعت کار میکرد؟ غیر از اینکه برای اجرای این برنامههای فنی قیافههای جدید تحصیل کرده و متخصص و درستکار جمعآوری کند و روح همکاری دسته جمعی و سازمان صحیح اداری ایجاد کند؟ | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
یک سال مانده به آخر جنگ واقعه آذربایجان ایجاد شد. در چند ماهی که قبل از ایجاد واقعه آذربایجان ما گذراندیم دیدیم که همان عوامل متعدد سیاسی که به تشویق خارجی راه افتاده بودند نمیگذاشتند کوچکترین کاری در مملکت صورت بگیرد. حتی برای سه الی چهار ماه در مجلس ایران اوبسترکسیون شد که دولت نمیتوانست یا خود را معرفی بکند یا رأی بگیرد. موقعی که وقایع آذربایجان اتفاق افتاد اگر به خاطر داشته باشیم وزرای خارجی سه مملکت آمریکا و روس و انگلستان در مسکو جمع شده بودند و یک راه حلی که برای وقایع آذربایجان پیشنهاد کرده بودند این بود که ایران به تمام مناطقی از مملکت خود که در آنجا احیاناً یک نوع زبان محلی یا یک زبان بخصوصی صحبت میشد به آن مناطق خودمختاری بدهد. به خواست خداوند این پیشنهاد قبول نشد، ولی آذربایجان برای یک سال از ایران جدا بود. معجزهای شد و تمام کسانی که قلبشان برای این مملکت میتپید بپاخاستند. علیرغم تمام مخاطرات تصمیم گرفتیم که یا موفقانه خاک ایران را دومرتبه به وطن ایران برمی گردانیم یا در این راه لااقل شرافتمندانه از بین می رویم. باز به خواست خداوند در این راه توفیق پیدا شد. موقعیت، موقعیتِ جدیدی بود، دومرتبه احساسات ملی در ایران پیدا شده بود. فرد فرد این مملکت از پیر و جوان، غنی و فقیر با وجودی که اختلافات طبقاتی بسیاری در آن موقع وجود داشت با اتحاد کامل دور پرچم، پرچمی که به دست من بود جمع شده بودند. | یک سال مانده به آخر جنگ واقعه آذربایجان ایجاد شد. در چند ماهی که قبل از ایجاد واقعه آذربایجان ما گذراندیم دیدیم که همان عوامل متعدد سیاسی که به تشویق خارجی راه افتاده بودند نمیگذاشتند کوچکترین کاری در مملکت صورت بگیرد. حتی برای سه الی چهار ماه در مجلس ایران اوبسترکسیون شد که دولت نمیتوانست یا خود را معرفی بکند یا رأی بگیرد. موقعی که وقایع آذربایجان اتفاق افتاد اگر به خاطر داشته باشیم وزرای خارجی سه مملکت آمریکا و روس و انگلستان در مسکو جمع شده بودند و یک راه حلی که برای وقایع آذربایجان پیشنهاد کرده بودند این بود که ایران به تمام مناطقی از مملکت خود که در آنجا احیاناً یک نوع زبان محلی یا یک زبان بخصوصی صحبت میشد به آن مناطق خودمختاری بدهد. به خواست خداوند این پیشنهاد قبول نشد، ولی آذربایجان برای یک سال از ایران جدا بود. معجزهای شد و تمام کسانی که قلبشان برای این مملکت میتپید بپاخاستند. علیرغم تمام مخاطرات تصمیم گرفتیم که یا موفقانه خاک ایران را دومرتبه به وطن ایران برمی گردانیم یا در این راه لااقل شرافتمندانه از بین می رویم. باز به خواست خداوند در این راه توفیق پیدا شد. موقعیت، موقعیتِ جدیدی بود، دومرتبه احساسات ملی در ایران پیدا شده بود. فرد فرد این مملکت از پیر و جوان، غنی و فقیر با وجودی که اختلافات طبقاتی بسیاری در آن موقع وجود داشت با اتحاد کامل دور پرچم، پرچمی که به دست من بود جمع شده بودند. | ||
+ | == نیز نگاه کنید به == | ||
+ | * [[تاریخ معاصر ایران با سدای آریامهر شاهنشاه ایران درباه مجلس موسسان خیانتهای مصدق و رستاخیز ملت ایران ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ - بخش دوم]] - شنیداری | ||
+ | * [[تاریخ معاصر ایران با سدای آریامهر شاهنشاه ایران درباره رای مردم به انقلاب سپید، نفت و گاز و صنایع ایران ثروت ملت ایران ۶ بهمن ۱۳۴۳ - بخش سوم]] - شنیداری | ||
+ | * [[سخنان تاریخی محمدرضا شاه پهلوی به ملت ایران در ترور منصور، اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، خیانتهای محمد مصدق و انقلاب شاه و مردم ۶ بهمن ۱۳۴۳]] - شنیداری | ||
+ | * [[روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲]] | ||
[[رده:سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی]] | [[رده:سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی]] | ||
[[رده:حسنعلی منصور]] | [[رده:حسنعلی منصور]] | ||
خط ۲۶: | خط ۳۱: | ||
[[رده:خیانتهای محمد مصدق]] | [[رده:خیانتهای محمد مصدق]] | ||
[[رده:جنگ جهانی دوم]] | [[رده:جنگ جهانی دوم]] | ||
+ | [[رده:شنیداریها]] | ||
+ | [[رده:سال ۱۳۴۳]] | ||
+ | [[رده:اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و بریتانیا ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۰۹
انقلاب شاه و مردم | درگاه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | برنامه عمرانی سوم |
تاریخ معاصر ایران با سدای اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در سالروز انقلاب شاه و مردم. در این پیام به ملت ایران به سبب ترور حسنعلی منصور نخستوزیر ایران شاهنشاه برای همه ایرانیان سخنان رسایی ایراد کردند. بخش اول مروری بر بنیاد ایران نوین به دست اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ، اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، اداره کشور ایران به دست اشغالگران شوروی و انگلستان، جداساختن آذربایجان از ایران و مبارزه برای یکپارچگی ایران می باشد. بخش نخست سخنان آریامهر را می شنویم
امروز دو سال از ششم بهمن ۱۳۴۱ میگذرد، روزی که به تصویب شما ملت ایران ۲۵۰۰ سال تاریخ اجتماعی ایران را ورق زدیم و یک مرتبه و همه جانبه وارد ردیف اول ملل و اجتماعات مترقی امروز جهان شدیم. عظمت و قاطعیت انقلاب ما و جواب مثبت و خرد کننده شما به قدری بود که برای دشمنان ایران، حالت بهت و سرگیجی پیدا شد. روز ششم بهمن با تصویب ملت، بدون اینکه از دماغ کسی خونی جاری شود به عنوان انقلاب سفید شاه و مردم وارد تاریخ شد. اما من پیشبینی میکردم که دو جناح یعنی مخربین بیوطن سرخ و مرتجعین سیاه، آرام نخواهند نشست، چون دنیای آنها تمام میشد. در اسفند ۱۳۴۱ در فارس مرتجعین دزدِ قاتلِ قطاع الطریق بلوایی را راه انداختند که قوای انتظامی با دادن ۶۵ قربانی آن را خاموش ساخت. در پانزده خرداد ۱۳۴۲ در تهران اوضاعی چنان وحشیانه به پا ساختند که از ذکرش شرم دارم که آنهم با سرکوبی جاهلین و خائنین خاتمه پیدا کرد. تمام تحقیقاتی که تابحال به عمل آمده است ما را باز به همین اتحاد نامقدس در مورد سوءقصد به جان منصور نخستوزیر میرساند. منصور چه کرده بود، غیر از اینکه در اجرای هدفهای انقلاب ششم بهمن با پاکی و صمیمیت روزی بیست ساعت کار میکرد؟ غیر از اینکه برای اجرای این برنامههای فنی قیافههای جدید تحصیل کرده و متخصص و درستکار جمعآوری کند و روح همکاری دسته جمعی و سازمان صحیح اداری ایجاد کند؟
با تمام قلب آرزو دارم که این فرد فداکار زنده بماند و به خدمت خود ادامه دهد، اما اگر خواست خدا طور دیگری بود این مسئولیت را به فرد دیگری میسپردم که همان هدفها را تعقیب میکرد و یک لحظه وقفهای در اجرای برنامههای انقلاب ششم بهمن که از آن موقع تابحال با دو سپاه دیگر تکمیل شده است پیش نمیآمد. چرا این موقعیت محکم و ثابت در مملکت پیدا شده است؟ برای اینکه ششم بهمن ۱۳۴۱ طوری پیوند شاه و مردم را محکم کرده است که مداخله یا نفوذ اجنبی را در مملکت ما به صفر رسانیده است.
در عین حال روابط ما با متحدین خود بر اساس صمیمیت و احترام متقابل و حقوق مساوی و با همسایگان و سایر ممالک دوست بر اساس بهترین و صمیمیترین روابط رایج بینالمللی است. برای اینکه به شما ملت ایران، نسل امروزه که شاید خاطرش نیست و برای دیگران احیانا برای یادآوری یا روشن کردن ذهن آنها باید به شما بگویم که اینی که الان میگویم در مملکت ایران نفوذ خارجی دیگر نیست پس موقعی که نفوذ خارجی بود موضوعش چه بود. برای این کار باید برگشت به گذشته، یعنی قبل از جنگ دوم بینالمللی. ایران در آن زمان در تحت قیادت پدرم قدمهای سریعی به سوی پیشرفت و ترقی بر میداشت. قبل از او متأسفانه وضع مملکت ایران به مرحله بسیار اسفانگیزی رسیده بود. از استقلال ایران چیزی باقی نمانده بود، از وحدت ایران چیزی باقی نمانده بود، برای اینکه نه خطوط مواصلاتی بود و نه قدرت حکومت مرکزی، و هر گردنکشی برای خودش کوسی میزد و از راهی میرفت که غیر از متزلزل کردن اساس مملکت نتیجهای نداشت. البته او به این جریان و نفوذ خارجی خاتمه داد، امنیت برقرار کرد و کارهایی که میبایستی ما را در میان ملل مترقی دنیا جای بدهد انجام داد. او فکر میکرد با اعلام بیطرفی ایران که شرافتمندانه محترم میداشت میتوانست مملکت خود را از بحران درآورد و به ساحل نجات برساند. متاسفانه بی طرفی ایران در آن موقع ضمانت اجرایی نداشت. ضمانت اجرایی آن بیطرفی میبایست از طرف ما داشتن قوای مسلح کافی که قادر به حفظ و وادار کردن سایرین به احترام به آن بیطرفی باشد. فرصت کافی نداشت و مملکت استعداد کافی مالی و فنی نداشت که چنین قوای انتظامی را تهیه بکند. حتی بعضی از واحدهای مرزی ما به جای تفنگهای جنگی، تفنگهای مشقی داشتند.
ناگهان در ساعت ۴ یا ۴٬۵ صبح بدون اعلان قبلی، قوایی متحد در آن روز از هر سمتی به داخل مملکت سرازیر شد و سربازخانههای بی دفاع ایران مورد بمباران واقع شد، و قوای ما که مأموریتی برای دفاع نداشتند، متأسفانه بعد از دو سه روز مجبور به ترک مقاومت شدند. آن اوضاع بهم خورد. معلوم میشود که خاک ایران برای مقاصد متفقین آن موقع لازم بود و استفاده کامل از خاک ایران با وجود یک رییس وطنپرست مدافع مصالح مملکت خود، امکان پذیر نبود، پس میبایست او برود! فکر میکردند که جانشین او پسر او نیز دارای همان احساسات هست، و البته همینطور هم بود. پس چه میبایستی کرد؟ دو سه روز در شناسایی رژیم جدید ایران یعنی سلطنت من به توسط متفقین آن زمان و اشغال کنندگان ایران تردید شد. شاید فکر کردند که برچیدن اساس سلطنت سلسله ما نتایج بدتری برای نظم و آرامش این مملکت داشته باشد. این است که گفتند خوب پادشاه باقی بماند، ولی کار پادشاه کار یک نظاره بدون تأثیری باشد. برای این کار میبایستی چه بشود؟ قدرت و اختیارات پادشاه میبایستی محدود بشود، امکان مؤثر بودن او در کارها میبایستی محدود بشود. اولین فکری که ناشی شد زمزمه گرفتن اختیار فرماندهی کل قوای ایران از پادشاه بود. در این قسمت شدیداً مقاومت کردم و پیشرفت نکردند، حتی سعی شد باقی مانده اسلحه مختصری که هنوز در اختیار ما بود از ما بگیرند، حتی یک مقدار از توپخانه ما را بگیرند، یک مقدار از تانکهای ما را بگیرند، یک مقدار از تفنگهای ما را گرفتند، ولی به اساس کار با مقاومت ما لطمهای وارد نشد. ولی در ایجاد دستجات سیاسی متعدد و مختلف موفقیت حاصل کردند. در واقع سعی شد تمام افراد را به جان هم بیاندازند، هر کسی دنبال هدفی بگردد و هر هدفی با هدفهای دیگر مختلف باشد، همه به اصطلاح روی سر هم بزنند. ایلات و عشایر که یک موقعی کاملاً در راه ساختمان مملکت شرکت کرده بودند و به دامداری میپرداختند، با ایجاد دوباره خان و خان بازی دومرتبه آلت اجرای سیاست تفرقهاندازی و تضعیف حکومت مرکزی شد. البته در مقابل یک چنین تضعیف حکومت مرکزی نتایج متعددی گرفته میشد. یکی از آنها ستونهای پنجمی بود که خودبخود ایجاد میشد. البته شاید خواستند زرنگی بکنند، مثلاً خاطرم هست اولین دستهای که آن موقع به اسم حزب توده یا کمونیست ایران تشکیل شد بوسیله یکی از عُمال کهنه و قدیمی شرکت سابق نفت انگلیس و ایران یعنی یک شخصی به اسم مصطفی فاتح ایجاد شد و روزنامهای به اسم روزنامه مردم به عنوان ارگان آن حزب راه انداختند. خوب این زرنگیها البته نتایج مختصری میداد، ولی طرف که مسلماً خواب نبود. ممکن است که کادرهای رئیسه را آن شخص به اصطلاح اداره میکرد، ولی سیاهی لشکر مسلماً از ید کنترل او کاملاً در آمده و کنترل کاملا در دست همان کمونیستهای حقیقی افتاده بود. این وضعیت اسفآور ادامه داشت تا رسیدیم به اواخر جنگ.
یک سال مانده به آخر جنگ واقعه آذربایجان ایجاد شد. در چند ماهی که قبل از ایجاد واقعه آذربایجان ما گذراندیم دیدیم که همان عوامل متعدد سیاسی که به تشویق خارجی راه افتاده بودند نمیگذاشتند کوچکترین کاری در مملکت صورت بگیرد. حتی برای سه الی چهار ماه در مجلس ایران اوبسترکسیون شد که دولت نمیتوانست یا خود را معرفی بکند یا رأی بگیرد. موقعی که وقایع آذربایجان اتفاق افتاد اگر به خاطر داشته باشیم وزرای خارجی سه مملکت آمریکا و روس و انگلستان در مسکو جمع شده بودند و یک راه حلی که برای وقایع آذربایجان پیشنهاد کرده بودند این بود که ایران به تمام مناطقی از مملکت خود که در آنجا احیاناً یک نوع زبان محلی یا یک زبان بخصوصی صحبت میشد به آن مناطق خودمختاری بدهد. به خواست خداوند این پیشنهاد قبول نشد، ولی آذربایجان برای یک سال از ایران جدا بود. معجزهای شد و تمام کسانی که قلبشان برای این مملکت میتپید بپاخاستند. علیرغم تمام مخاطرات تصمیم گرفتیم که یا موفقانه خاک ایران را دومرتبه به وطن ایران برمی گردانیم یا در این راه لااقل شرافتمندانه از بین می رویم. باز به خواست خداوند در این راه توفیق پیدا شد. موقعیت، موقعیتِ جدیدی بود، دومرتبه احساسات ملی در ایران پیدا شده بود. فرد فرد این مملکت از پیر و جوان، غنی و فقیر با وجودی که اختلافات طبقاتی بسیاری در آن موقع وجود داشت با اتحاد کامل دور پرچم، پرچمی که به دست من بود جمع شده بودند.
نیز نگاه کنید به
- تاریخ معاصر ایران با سدای آریامهر شاهنشاه ایران درباه مجلس موسسان خیانتهای مصدق و رستاخیز ملت ایران ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ - بخش دوم - شنیداری
- تاریخ معاصر ایران با سدای آریامهر شاهنشاه ایران درباره رای مردم به انقلاب سپید، نفت و گاز و صنایع ایران ثروت ملت ایران ۶ بهمن ۱۳۴۳ - بخش سوم - شنیداری
- سخنان تاریخی محمدرضا شاه پهلوی به ملت ایران در ترور منصور، اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، خیانتهای محمد مصدق و انقلاب شاه و مردم ۶ بهمن ۱۳۴۳ - شنیداری
- روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲