تفاوت میان نسخه‌های «عطار (غزلیات)/نه قدر وصال تو هر مختصری داند»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|نه قدر وصال تو هر مختصری داند|نه قیمت عشق تو هر بی خبری داند}}
 
{{ب|نه قدر وصال تو هر مختصری داند|نه قیمت عشق تو هر بی خبری داند}}
 
{{ب|هر عاشق سرگردان کز عشق تو جان بدهد|او قیمت عشق تو آخر قدری داند}}
 
{{ب|هر عاشق سرگردان کز عشق تو جان بدهد|او قیمت عشق تو آخر قدری داند}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۸

' عطار (غزلیات) (نه قدر وصال تو هر مختصری داند)
از عطار
'


نه قدر وصال تو هر مختصری داند نه قیمت عشق تو هر بی خبری داند
هر عاشق سرگردان کز عشق تو جان بدهد او قیمت عشق تو آخر قدری داند
آن لحظه که پروانه در پرتو شمع افتد کفر است اگر خود را بالی و پری داند
سگ به ز کسی باشد کو پیش سگ کویت دل را محلی بیند جان را خطری داند
گمراه کسی باشد کاندر همه عمر خود از خاک سر کویت خود را گذری داند
مرتد بود آن غافل کاندر دو جهان یکدم جز تو دگری بیند جز تو دگری داند
برخاست ز جان و دل عطار به صد منزل در راه تو کس هرگز به زین سفری داند