تفاوت میان نسخه‌های «عطار (غزلیات)/کشتی عمر ما کنار افتاد»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|کشتی عمر ما کنار افتاد|رخت در آب رفت و کار افتاد}}
 
{{ب|کشتی عمر ما کنار افتاد|رخت در آب رفت و کار افتاد}}
 
{{ب|موی همرنگ کفک دریا شد|وز دهان در شاهوار افتاد}}
 
{{ب|موی همرنگ کفک دریا شد|وز دهان در شاهوار افتاد}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۱۲

' عطار (غزلیات) (کشتی عمر ما کنار افتاد)
از عطار
'


کشتی عمر ما کنار افتاد رخت در آب رفت و کار افتاد
موی همرنگ کفک دریا شد وز دهان در شاهوار افتاد
روز عمری که بیخ بر باد است با سر شاخ روزگار افتاد
سر به ره در نهاد سیل اجل شورشی سخت در حصار افتاد
مستییی بود عهد برنایی این زمان کار با خمار افتاد
چون به مقصد رسم که بر سر راه خر نگونسار گشت و بار افتاد
گل چگویم ز گلستان جهان که به یک گل هزار خار افتاد
هر که در گلستان دنیا خفت پای او در دهان مار افتاد
هر که یک دم شمرد در شادی در غم و رنج بی شمار افتاد
بی قراری چرا کنی چندین چه کنی چون چنین قرار افتاد
چه توان کرد اگر ز سکه‌ی عمر نقد عمر تو کم عیار افتاد
تو مزن دم خموش باش خموش که نه این کار اختیار افتاد
گر نبودی امید، وای دلم لیک عطار امیدوار افتاد