پای دل بیدل شیرازی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو


نه دل به دام زلفی نه جان اسیر خالی نه زحمت فراقی نه دولت وصالی




منت ز بخت دارم کز دور روزگارم نه منصبی نه جاهی نه دولتی نه مالی




نه نام و نه نشانی نه سود و نه زیانی نه قوت فراری نه قدرت جدالی




در دل نماند صبرم از دست ناتوانی از سر برفت عشقم از قحط خشکسالی




جز این دوام نباشد از بخت خود تمنا از دشمنان فراقی با دوستان وصالی




گیرم که پای دل را بگشاد آن سر زلف پرواز چون تواند مرغ شکسته بالی




بیدل بود چو ذرّه وان روی مهر تابان شادم از آن که دارم با مهر اتصالی



M rastgar ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۱۳ (UTC)––––